Ready for a new Moshaereh blog?

Ready for a new Moshaereh blog?
by Souri
05-Jul-2010
 

آقای یساری، ما منتظریم.

  این شعر هم به عنوان دعوت از شما :

غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم
دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینـم
به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت
چرا که مصلحت خود در آن نمی‌بینـم
ز آفـتاب قدح ارتـفاع عیش بـگیر
چرا که طالع وقت آن چنان نمی‌بینـم
نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار
که در مشایخ شهر این نشان نمی‌بینم
بدین دو دیده حیران من هزار افسوس
کـه با دو آینه رویش عیان نمی‌بینم
قد تو تا بـشد از جویبار دیده مـن
بـه جای سرو جز آب روان نمی‌بینم
در این خمار کَسَم جرعه‌ای نمی‌بخشد
بـبین که اهل دلی در میان نمی‌بینم
نشان موی میانش که دل در او بستم
ز من مپرس که خود در میان نمی‌بینم
من و سفینه حافظ که جز در این دریا
بضاعـت سخـن درفشان نمی‌بینم
Share/Save/Bookmark

Recently by SouriCommentsDate
Ahamdi brings 140 persons to NY
26
Sep 24, 2012
Where is gone the Babak Pirouzian's blog?
-
Sep 12, 2012
منهم به ایران برگشتم
23
May 09, 2012
more from Souri
 
Souri

Thank to all of you for having responded to this invitation

by Souri on

روزگاریسـت کـه ما را نـگران می‌داری
مخـلـصان را نه به وضع دگران می‌داری
گوشـه چشـم رضایی به منت باز نشد
این چـنین عزت صاحب نـظران می‌داری
ساعد آن به که بپوشی تو چو از بهر نـگار
دسـت در خون دل پرهـنران می‌داری
نه گل از دست غمت رست و نه بلبل در باغ
هـمـه را نعره زنان جامه دران می‌داری
ای کـه در دلق ملمع طلبی نقد حـضور
چشـم سری عجب از بی‌خبران می‌داری
چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ
سر چرا بر من دلخسـتـه گران می‌داری
گوهر جام جم از کان جـهانی دگر اسـت
تو تـمـنا ز گـل کوزه گران می‌داری
پدر تـجربـه ای دل تویی آخر ز چـه روی
طـمـع مـهر و وفا زین پسران می‌داری
کیسـه سیم و زرت پاک بـباید پرداخـت
این طمـع‌ها که تو از سیمـبران می‌داری
گر چـه رندی و خرابی گنه ماسـت ولی
عاشـقی گفت که تو بنده بر آن می‌داری
مـگذران روز سلامـت به ملامت حافـظ
چـه توقـع ز جـهان گذران می‌داری

"I've stayed with the "Ye" again. Next person please give a "Ye


Red Wine

مهرو وفا

Red Wine


يكي منم كه به پاداش راستي اي چرخ
تو سرو قامتم از بار غم دوتا كردي

رها مكن دلم از دام زلف خود اي يار
كنون كه دامنت از دست من رها كردي


نبود شيوهٌ پيري به دهر دلبازي
نظام را تو بدين كارآشنا كردي


Majid

......

by Majid on

 

 

آمدی شاد آمدی مست و غزلخوان آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی


R2-D2

:)

by R2-D2 on

 

 

ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما

ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما
انا فتحنا الصلا بازآ ز بام از در درآ

ای بحر پرمرجان من والله سبک شد جان من
این جان سرگردان من از گردش این آسیا
 
ای ساربان با قافله مگذر مرو زین مرحله
اشتر بخوابان هین هله نه از بهر من بهر خدا

نی نی برو مجنون برو خوش در میان خون برو
از چون مگو بی‌چون برو زیرا که جان را نیست جا

گر قالبت در خاک شد جان تو بر افلاک شد
گر خرقه تو چاک شد جان تو را نبود فنا

از سر دل بیرون نه‌ای بنمای رو کایینه‌ای
چون عشق را سرفتنه‌ای پیش تو آید فتنه‌ها
 
گویی مرا چون می‌روی گستاخ و افزون می‌روی
بنگر که در خون می‌روی آخر نگویی تا کجا
 
گفتم کز آتش‌های دل بر روی مفرش‌های دل
می غلط در سودای دل تا بحر یفعل ما یشا
 
هر دم رسولی می‌رسد جان را گریبان می‌کشد
بر دل خیالی می‌دود یعنی به اصل خود بیا
 
دل از جهان رنگ و بو گشته گریزان سو به سو
نعره زنان کان اصل کو جامه دران اندر وفا