معلم زندگیم گفت عشق چیست
لحظه معلق شد و فکر گریخت
گفتم عشق جرقه ای در برخورد چشم هاست
نسیم گرمیست که از صخره ها میخیزد
فریادگنگیست از ته آتشفشان
بوی مرطوبیست که نشناخته إیم
گفتا آری نشناخته ای آن گریه اندوه
ابرها نیافته اند راهی از آن کوه
سبزه ای سبز نشد تا گلی پر پر شود
همرهی ظاهر نشد تا وهمی از آتش شود
و سنگی کنده نشد از قلب زمانه
دلم آهی کشید از عشقی که اینحاست
که شناختن نداره
اورنگ
Dec 2010
Recently by Orang Gholikhani | Comments | Date |
---|---|---|
هم کوچه | 4 | Nov 25, 2012 |
نوازش پرستو | 2 | Nov 18, 2012 |
نیمکت | 3 | Nov 11, 2012 |