Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

احمق ها : در زنجیری از سروده ها

Balatarin
Share/Save/Bookmark

M. Saadat Noury
by M. Saadat Noury
22-Dec-2010
 

 

 

ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد
التفاتش به می صاف مروق نکنیم
خوش برانیم جهان در نظر راهروان
فکر اسب سیه و زین مغرق نکنیم
آسمان کشتی ارباب هنر میشکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم : حافظ
 
فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر که این دام زرق نهاده است و آن دامن طمع گشاده ، احمق را ستایش خوش آید: گلستان ، باب هشتم در آداب صحبت : سعدی

جان جانی و جان صد جانی/ میزنی نعرههای پنهانی
هر که کر نیست بشنود وصفت/ نعل معکوس و خفیه میرانی
غیر احمق به فهم این نرسد/ عارت آید از این لت انبانی: مولوی

ای غرقه شده به آب طوفان/ بنگر که به پیش توست زورق
غرقه شده ای به پیش کشتی/ گر نیستیی بهغایت احمق؟
جز بیخردی کجا گزیند/ فرسوده گلیم بر ستبرق: ناصرخسرو

هر که او دارد شمار خانه با بازار راست/چون به بازار اندر آید خویشتن رسوا کند
ابله آن گرگی که او نخجیر با شیران کند/ احمق آن صعوه که او پرواز با عنقا کند:
منوچهری

گهی ز آب دو دیده مدام در بحرم/ گهی ز آتش سینه مقیم در نارم
گهی به اجرت خانه گرو بود کفشم/ گهی به نان شبانه به رهن دستارم
گهی نهند گرانجان و ژاژخا نامم/ گهی دهند لقب احمق و سبکبارم
به حد و وصف نیاید که من ز غم چونم/ به وهم خلق نگنجد که من چهسان زارم
خدای داند زینگونه زندگی که مراست/ به جان و دیده و دل مرگ را خریدارم:
انوری

سه علامت دان که در احمق بود/ اولا غافل زِ یاد حق بود
گفتن بسیار عادت باشدش/ کاهلی اندر عبادت باشدش
ای پسر چون احمق و جاهل مباش/ یک دم از یاد خدا غافل مباش
هر که او از یاد حق غافل بود/ از حماقت در ره باطل بود: عطار

فریاد زدست این زیان ها / جان را از عذابشان امان نیست
من طاقت احمقان ندارم / جز مرگ ، سزای احمقان نیست : فیض کاشانی

ما را برای مشورت، اینجا نخواندهاند/ از ما و فکر ما، فلک پیر را غناست
احمق، کتاب دید و گمان کرد عالم است/خودبین، بکشتی آمد و پنداشت ناخداست:
پروین اعتصامی

دنیا شود بهشت ، اگر احمقی نبود
گیتی ز کار یک احمق، نبرده سود

هر فاجعه که گشت پدیدار در جهان
ریشه ، ز حرف یک احمق ربوده بود

دکتر منوچهر سعادت نوری

 گل غنچه های پندار [1]

xxx

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by M. Saadat NouryCommentsDate
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سروده‌ها
11
Dec 01, 2012
ای دوست : در زنجیر اشاره‏
1
Dec 01, 2012
آفریدگار
7
Nov 04, 2012
more from M. Saadat Noury

Links:
[1] //legacy.iranian.com/main/main/blog/m-saadat-noury/blossoms-thoughts


Source URL (retrieved on 12/06/2012 - 14:09): //legacy.iranian.com/main/blog/m-saadat-noury-84

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |