دل مردگی است این
دردا
دل مردگی است
درآغوش خویش
فرو رفتن
چون گردبادی
بی فرجام
به نیزه زاران حصار
زمان
و دستهای بیکرانیش
درتنگنای شکیب
میسرد
گرد پرگار گریز
طواف نقطه ی هیچ
دور،
میخواند
کبک پندار
خرامان در دشت
در تیررس حصار
و رهایی
موج میزند
حسی گرم
در پسکوچه های رگ
چون نبضهایی آتشپای
در سودای توفان تن
زایشی دیگرباره است این
آری
خیزشی دیگرگونه است
Recently by kavir | Comments | Date |
---|---|---|
به قلبها باید رسید | - | Aug 14, 2012 |
دانه های امید | 8 | Apr 09, 2012 |
پروای دل | - | Feb 17, 2012 |