Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

مهرگان : در زنجیری از سروده ها

Balatarin
Share/Save/Bookmark

M. Saadat Noury
by M. Saadat Noury
07-Oct-2011
 

 

 

به مناسبت جشن مهرگان در شانزدهم مهر

نگارا بهارا کجا رفته‌ای / که آرایش باغ بنهفته‌ای 
همی مهرگان بوید از باد تو / به جام می‌اندر کنم یاد تو 
فردوسی توسی

فریدون چو شد بر جهان کامکار/ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی/ بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهرماه/ به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی/ گرفتند هر کس ره ایزدی
دل از داوریها بپرداختند/ به آیین یکی جشن نو ساختند
فردوسی توسی

عشق بین با عاشقان آمیخته/ روح بین با خاکدان آمیخته
چند بینی این و آن و نیک و بد/ بنگر آخر این و آن آمیخته
چند گویی بینشان و بانشان/ بینشان بین با نشان آمیخته
چند گویی اینجهان و آنجهان/ آنجهان بین وینجهان آمیخته
آب وآتش بین و خاک وبادرا/دشمنان چون دوستان آمیخته
آن چنان ابری نگر کز فیض او/ آب چندین ناودان آمیخته
اتحاد اندر اثر بین و بدان/ نوبهار و مهرگان آمیخته : مولوی

دگرباره در جنبش آمد نشاط/درآموده شد خسروانی بساط
چمن باز نوشدبه شمشادوسرو/خرامش درآمدبه کبک وتذرو
نواگر شدند آن پریچهرگان/ نوآیین بود مهر در مهرگان
زبیجاده گون بادهی دلفروز/فشاندندبیجاده برروی روز: نظامی

عشق را پیر و جوان یکسان بود/نزد او سود و زیان یکسان بود
هم زیکرنگی جهان عشق را/نو بهارومهرگان یکسان بود: عطار

گاه آن آمد که باد مهرگان لشکر کشد
دست او پیراهن اشجار از سر برکشد
باغ ها را داغهای عبریان بر بر زند
شاخ ها را چادر نسطوریان بر سر کشد: سنایی

او را چنار گفت که «امروز ای کدو
با تو مرا هنوز نه هنگام داوری است
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان
آنگه شود پدید که نا مرد و مرد کیست » : ناصرخسرو

بین که دیباباف رومی در میان کارگاه
دیبهی دارد به کار اندر، به رنگ بادرنگ
بر سماع چنگ او باید نبید خام خورد
میخوش آید خاصه اندرمهرگان بر بانگ چنگ
خوش بود بر هر سماعی می، ولیکن مهرگان
بر سماع چنگ خوشتر بادهی روشن چو زنگ
مهرگان جشن فریدونست و او را حرمتست
آذری نو باید و می خوردنی بی آذرنگ : منوچهری

شادمان باد و یافته ز خدای
هر چه او را مراد و کام و هواست
مهرگانش خجسته باد چنان
کو خجسته پی و خجسته لقاست: فرخی سیستانی

ذکر تو به باغ خاطر من
شاخی است که مهرگان ندیده است
این مدحت تازه بر در تو
مشکی است که پرنیان ندیده است: خاقانی

ملکا،جشن مهرگان آمد/جشن شاهان وخسروان آمد
خز به جای ملحم و خرگاه / به دل_ باغ و بوستان آمد
مورد به جای سوسن آمد باز/ می به جای ارغوان آمد
تو جوانمرد و دولت تو جوان/ می به بخت تو نوجوان آمد
رودکی

آرایشی بود به ستایشگری چو من
در بزم و مجلس تو به نوروز و مهرگان
ای آفتاب روشن تابان روزگار
کرده است روزگار فراوانم امتحان: مسعود سعد سلمان

به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر
که هر که در صف باغ است صاحب هنریست
بنفشه مژدهی نوروز میدهد ما را
شکوفه را ز خزان وز مهرگان خبریست: پروین اعتصامی

نوبهار و رسم او ناپایدار است ای حکیم
گلشن طبع تو جاویدان بهار است، ای حکیم
آن بهاری کاعتدالش ز آفتاب حکمت است
از نسیم مهرگانی برکنار است، ای حکیم
ملک الشعرای بهار

نوشتاری پیرامون جشن مهرگان [1] په زبان انگلیسی از
دکتر منوچهر سعا دت نوری

مجموعه ی گل غنچه های پندار
[2]

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by M. Saadat NouryCommentsDate
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سروده‌ها
11
Dec 01, 2012
ای دوست : در زنجیر اشاره‏
1
Dec 01, 2012
آفریدگار
7
Nov 04, 2012
more from M. Saadat Noury

Links:
[1] //legacy.iranian.com/main/main/blog/m-saadat-noury/joyful-moments-mehregan
[2] //legacy.iranian.com/main/main/blog/m-saadat-noury/blossoms-thoughts


Source URL (retrieved on 12/06/2012 - 14:10): //legacy.iranian.com/main/blog/m-saadat-noury-146

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |