شبی بدنیا آمدم
چندی قبل از شب یلدا
چه ساعتی نمیدانم
آنشب همش سکوت بود
»«»«»«»«»«»«»«»«
از مادرم پرسیدم
چه ساعتی آمدم دنیا
گفت چرا خواهی ساعت دردم
گفتم برای دیدن آینده ام
گفت آینده جلوی نگاه تو ست
برو خدا نگهدار توست
»«»«»«»«»«»«»«»«
آینده جلویم بود و با نگاه مرا میطلبید
برگشتم گذشته را ببینم
باز آینده آنجا بود
گذشته با آینده جه فرقی دارد
خاطره با امید جه مرزی دارد
گذشته را زیبا جلوه میدهیم
آینده را زیبا آرزو میکنیم
»«»«»«»«»«»«»«»«
خواستم گذشته را فراموش کنم
ترس آینده را محو کنم
شراب حال را در شب یلدا نوش کنم
ساقی گذشت از پیشم
دید که چقدر افلیجم
گفت مست نشدی چه باک
شب یلدا دراز است و دل ما پاک
Recently by Orang Gholikhani | Comments | Date |
---|---|---|
هم کوچه | 4 | Nov 25, 2012 |
نوازش پرستو | 2 | Nov 18, 2012 |
نیمکت | 3 | Nov 11, 2012 |