چو تگه ابری تنها افتاده
ذوب میشوم در نگاهت
جذب میشوم درگرمای آغوشت
بادها میگذرند نسیم میرسد
میشوم محو در چشمهایت
سبزه دیگر تشنه نیست
گریه باران گذشته بعد از انفجار درد
میخوابم با رویای آغوشت
فراموش میکنم داغی اشتباهاتم
صدائی خسته میرسد با عطر مستانه یاس سفید
آنکه مرا کشت در شب سیاه
بشتاب بشتاب بهاران گذشت
تابستان رحمی ندارد بر ابرهای تنها
بوسه باد چه غنیمتی
آغوش بی پروائی چه امید پناهی
حرف دل زن با چشم دلدار
دلبری کن با نفس باد سبکبار
ابرهای سیاه میروند با زمان
اورنگ
Mai 2012
Recently by Orang Gholikhani | Comments | Date |
---|---|---|
هم کوچه | 4 | Nov 25, 2012 |
نوازش پرستو | 2 | Nov 18, 2012 |
نیمکت | 3 | Nov 11, 2012 |