نامه به آتش میکشد
رویای سر بسته
پهنای دشت بسترافق
که در خمیازه خورشید
شده کمرنگ
خسته
ناله میکشد بی درنگ
برای یک بوسه
بوسه ای محسوس
نوازش آخرین
عشق پیرانه لال است
زمین بیرحم
و زمان قاتل راه بر
میکشند این جان با لذت
زیر چشمان ماه
که دیگر یاوری نیست
برای بوسه ای محسوس
که عشق را باوری نیست
یا زمانی یا مکانی
بی سقف
بین دیوارهای آهنگ
در غروب
کسی شعری نمیخواهد
برای ناتوانیها
چرا اشکی بریزد
چشمی که مدیون عشق است
بی ضامن
مست رویای ذهن است
بی ساقی
این سفر غروب عشق است
ااورنگ
Juillet 2012
Recently by Orang Gholikhani | Comments | Date |
---|---|---|
هم کوچه | 4 | Nov 25, 2012 |
نوازش پرستو | 2 | Nov 18, 2012 |
نیمکت | 3 | Nov 11, 2012 |