در این قسمت به معرفی عبدالرحمن فرامرزی روزنامه نگار ، نویسنده ، استاد دانشگاه ، و سردبیر سابق روزنامه ی کیهان می پردازیم
عبدالرحمن فرامرزی در ۲۱ مرداد ۱۲۷۶ خورشیدی در گچویه یکی از دهستانهای بزرگ منطقهٔ فرامرزان از توابع بخش جناح شهرستان بستک هرمزگان به دنیا آمد. در سنین جوانی عازم کشور بحرین شد و در مدارس آن کشور به تحصیل علم پرداخت. پس از مدتی دوباره به زادگاه خود برگشت. سپس به تهران کوچ کرد و در این شهر به مراتب بالا رسید و از مشاهیر روزنامه نگاران آن دوران شد.
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%B2%DB%8C [1]
عبدالرحمن فرامرزی در روستای گچویه مركز بلوك فرامرزان در شمال غرب بندرلنگه به دنیا آمد. تحصیلات مكتبی و مقدماتی را در محضر پدر بزرگوارش فرا گرفت و آن گاه به علت بروز ناآرامی هایی در محل و دشمنی بین عشیره به بحرین رفت و پس از مدتی به (احساء) در عربستان سعودی كه فاصله زیادی تا بحرین نداشت عزیمت كرد و فقه و صرف و نحو عربی را در محضر «شیخ ابوبكر ملا» مفتی بزرگ منطقه شرق عربی سعودی فرا گرفت.
در چهارده سالگی از «احساء» بازگشت و مدت كوتاهی به عنوان معلم زبان فارسی و عربی در مدارس خصوصی مشغول شد. اما هوای وطن او را بار دیگر به «فرامرزان» كشانید و چون عشق تحصیل و علم داشت، با اجازه پدرش به روستای «چاه بنار» از توابع دهستان «گوده» كه تا فرامرزان حدود شانزده فرسنگ فاصله داشت رفت و تحصیلات خود را ادامه داد.
//www.beayan.net/192-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%B2%DB%8C [2]
عبدالرحمن فرامرزي كوچكترين فرزند شيخ عبدالواحد فرامرزی بود. شيخ عبدالواحد، روحاني ، سخنور ، مرد سياست و بزرگ خاندان فرامرزي ، دانشمند ، آينده نگر و روشنفكر بود. وي در محيط جهل و ناداني آن زمان، با وجود ناامني در منطقه و هرج و مرج، در جايي كه علم و دانش، ارزش و اهميتي نداشت، به تربيت فرزندانش همت گماشت.
عبدالرحمن فرامرزي، تلاوت قرآن را با تجويد نزد پدر و الفبا را در سن كودكي آموخت. با شروع جنگ جهاني اول و هجوم انگليسيها به منطقه، شيخ عبدالواحد، فرزند پنج ساله خود، عبدالرحمن را همراه برادرش احمد كه چند سالي بزرگتر از او بود، براي تحصيل به بحرين فرستاد. عبدالرحمن تحصيلات مقدماتي خود را در بحرين به پايان رساند و از همان جا، مقاله نویسی را شروع كرد. در اين دوران به دليل ظلم و ستم انگليسيها نسبت به ايرانيان و ديگر اقداماتشان، عبدالرحمن همراه با شيخ حافظ وهبه مدير مدرسه كه بعدها سفير سعودي در انگليس شد، به همكاري با نشریات استخر و عصرآزادی چاپ شیراز پرداخت.
وي همچنين براي نشریات «الاهرام» و «المقطم» مصر، به زبان عربی مقاله می فرستاد و به شدت به سياست ضدملي و ضداسلامي انگليس مي تاخت. از آنجا كه پيشنهاد عبدالرحمن و پدر و برادرش اين بود كه بحرين مال ايران است و همه ايرانيها و اعراب نيز آنها را دوست داشتند، انگليسيها طبق عادت قديمي خود درصدد تبعيد «عبدالرحمن» و برادرش «احمد» به «سري لانكا» يا «ميلبار» بر آمدند.
اين دو برادر با وجود فشار و تعقيب، شبانه از شهر به روستا و از آنجا با كشتي گچ كشي به سمت قطر فرار كردند و تحت حمايت «خليفه بن قاسم»، برادر شيخ قطر، با لباس مبدل خود را به بنادر حرمي جنوب ايران رساندند. پس از شش ماه اقامت در «چا كوتاه» و يك سال بيابانگردي، به بوشهر رفته و با احترام و محبت بوشهري ها روبرو شدند. سپس به شيراز رفتند، اما در شيراز، وجود افراد بانفوذ محلي به انگليسيها قدرت مي داد؛ از اين رو به سمت تهران حركت كردند.
در تهران، «احمد» به استخدام «كتابخانه مجلس شوراي ملي» در آمد و «عبدالرحمن» با استخدام در وزارت آموزش و پرورش، مشغول تدريس زبان فارسي و ادبيات عرب در «دارالمعلمين» و «دار الفنون» شد. وي تنها دبير عربي آن دوره بود كه به فنون تازه و تعليم و تربيت جديد آشنايي داشت و حقوق او ساعتي پنج قران بود.
عبدالرحمن در اين دوران مقالاتي براي روزنامه هاي «اقدام»، « شفق سرخ» و « ستاره ايران» نوشت. در سال ١٣٠٦، برادران فرامرزي اقدام به نشر مجله ادبي- اجتماعي «تقدم» كردند كه طي يك سال و نيم، يازده شماره از آن منتشر و سپس، تعطيل شد.
//www.rahpoo.com/?spkPath=Faramarzi [3]
مجله تقدم از شهریور ١٣٠٦ تا فروردین ١٣٠٨ در یازده شماره و ٦٨٨ صفحه انتشار یافت، یکی از مجلات جدی زبان فارسی است. این مجله روزی به انتشار پرداخت که ایرانشهر و آینده دست از انتشار کشیده بودند و هنوز مجله ای مانند مهر در افق مطبوعالت طلوع نکرده بود که جانشین کاوه و ایرانشهر و دانشکده باشد. ظهور "تقدم" ناشی از بیداری و هشیاری دو برادر ایراندوست – احمد و عبدالرحمن فرامرزی – بود که به تاریخ و فرهنگ ایران علاقه مندی بسیار داشتند و ضمنا در جستجوی آن بودند که راههای تجدد و ترقی و اصطلاحات اجتماعی را برای ایران بنمایانند.
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%B2%DB%8C [4]
خدمات دولتی عبدالرحمن فرامرزی تا سال های آخر عمرش ادامه یافت. پس از شهریور ١٣٢٠ كه ارتش های بیگانه خاك ایران را اشغال كردند، تحول تازه ای در زندگی وی پیدا شد. در سال مذكور فضای باز سیاسی در ایران با خروج رضاه شاه از كشور به وجود آمد، دو برادر – احمد و عبدالرحمن فرامرزی – با همكاری دكتر مصطفی مصباح زاده در صدد بر آمدند تا روزنامه ای در جهت حفظ و حمایت از حدود و ثغور كشور و حمایت نظام سیاسی در ایران كه بر اثر خلا سیاسی در معرض تهدید قرار گرفته بود انتشار دهند. در آن زمان، اذهان سه گرداننده و روزنامه نویس متوجه «عادل خلعتبری» صاحب امتیاز روزنامه «آینده ایران» شد و ضمن امضای قرار دادی با وی روزنامه در مدت كوتاهی انتشار یافت. عنوان دارندگان روزنامه چنین بود: صاحب امتیاز: عادل خلعتبری. زیر نظر: احمد و عبدالرحمن فرامرزی. این روزنامه در مدت زمان كوتاهی جای خود را در میان مطبوعات و افكار عمومی ایران باز كرد، اما دیری نپایید كه به علت نفوذ روزافزون روزنامه در میان مردم و كم شدن تیراژ سایر مطبوعات، خاصه كه این روزنامه رقیب روزنامه اطلاعات، تنها روزنامه عصر، به شمار می رفت؛ گردانندگان سیاست روز مملكت را به تكاپو واداشت و روزنامه آینده ایران به بهانه هایی توقیف شد. سید محمد تدین وزیر كشور وقت به فرامرزی توصیه كرد امتیاز جدیدی به نام خود بگیرد. تلاش وی برای گرفتن امتیاز آغاز شد و سرانجام امتیاز روزنامه «كیهان» به نام عبدالرحمن فرامرزی و مدیریت دكتر مصطفی مصباح زاده به ثبت رسید و صادر شد.
//www.beayan.net/192-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%B2%DB%8C [5]
بامداد روز شنبه ٢٠ تير ۱۳۵۱ براي چندمين بار عبدالرحمن فرامرزی دچارسكته قلبي شد.طبع لطيف وروح حساس،نيز نيم قرن روزنامه نگاري اورا خسته وناتوان كرده بود. سكته مغزي نيز سابقه داشت. مداوا در ايران و فرانسه تاثير نبخشيده بود. با آمبولانس او را به بيمارستان بردند اندكي بعد حالش خوب شد و با پرستارها شوخي نمود. ساعت ٤ چشم برهم نهاد وآخرين نفس را كشيد.
فرامرزي ادبيات فارسي و عرب را به كمال مي دانست. به فرانسه هم آشنايي داشت. شاعر بود اما كم ولي سنجيده مي سرود. معلم واستاد دانشگاه و وكيل دادگستري نيز بود بارها از طرف وكلا سفارش دفتر به او شد هر كس ميخواست از نفوذ او جهت شهرت خود بهره ببرد اما او نپذيرفت.يكي از جزوات درسي اش در كتابي بنام «زبان مطبوعات»نشر يافت يك دوره كتاب درسي فارسي و عربي و نيز رمان «سرگذشت يك بدبخت» را نوشت. علاوه بر كيهان امتياز دو روزنامه ی «بهرام» و «جهان» را نیز گرفت.
بعد از مرداد ٣٢ با وزير دربار-علم-در افتاد،نزاعي قلمي و جنگي سخت درگرفت و درين گير و دار فرامرزي بار ديگر ممنوع القلم شد و اينرا بارها تجربه كرد... در دوره های ١۵ و ١٦ نماينده لار، ١٧و١٨ از خوار و ايوانكي ورامين در دوره ٢٠ از بندر لنگه نماينده مجلس بود. بارها از او خواسته شد خاطرات خود را بنويسد، به دو دليل ننوشت، اول اينكه مي گفت فصل نشر بعضي از آنها گذشته اما قلم او مي توانست در حد اعجاز گذشته ها را تجربه راه حال و آينده نماييد. ديگر مي گفت از بس دروغ نوشته اند از كجا معلوم بمن هم با همان ديد نگاه نكنند و بدينگونه تاريخ معاصر ايران از منبعي مؤثق و متني معتبرمحروم ماند. وي در سال ١٣٢٤نوشته بود: «من خودم پرونده ی زنده و تاريخ مفصلي از روز انقلاب مشروطيت ايران تا امروز هستم. من تمام اين رجال را بهتر از خودشان مي شناسم، زيرا اگر آنها از اعمال خودشان مطلع هستند،از عقيده ی مردم درباره خود بي خبرند. ولي من هم از اعمال ايشان مطلعم و هم از عقيده مردم درباره ايشان». بعدها نيز نوشت : «اگر بخواهم تمام جريانات عمده ی زندگي پارلماني خود را بنويسم،چون من چندين دوره وكيل بودم وهميشه هم در مبارزه و جريان حوادث بودم بايدكتاب قطوري بنويسم».
فرامرزي نثري روان وشيرين، قلمي دلچسب و دلنشين داشت. خوش ذوق و بذله گو، خوش برخورد و خنده رو، بي باك و بي ريا، دلير و بي پروا، صاحب قلم سحرگونه و معجزه گر بود. حضورگرم و استعداد خلاق و سجاياي اخلاق به تمام داشت.آزادفكر و فروتن و متواضع و حاضر جواب و زيرك بود در عين سادگي نوشته هايش تاثير برانگيز و شاهكار ادبي بود.
//haji-a-kork.samenblog.com/441/ [6]
تصاویر
//upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/5/5e/Abdullrahman_F.jpg/200px-Abdullrahman_F.jpg [7]
//www.yadegaran.com/imgDetail/artists/18806.jpg [8]
خدمتگزاران فرهنگ ایران : محمد حسین فروغی ذکاءالملک اول - محمد علی فروغی ذکاءالملک دوم - استاد حبیب یغمایی - ادیب الممالک فراهانی - حسن وثوق معروف به وثوقالدوله - شاعره ی توانا فروغ فرخزاد - ملکالشعرای بهار - رضا ارحام صدر - علیاکبر سعیدی سیرجانی - هایده - علی اصغر حکمت - ایرج میرزا - حسن رشدیه و خاندان او - خاندان اعتصامی - دکتر پرویز ناتل خانلری - امیر هوشنگ ابتهاج
[9]
نظر شما چیست؟
xxxxxxxxxx
Recently by All-Iranians | Comments | Date |
---|---|---|
کار پردازان انگلیس در ایران : ۵٢ - احسان نراقی عنصر فعال فراماسونر | 4 | Dec 04, 2012 |
اشعاری به یاد محمد مختاری شاعر و نویسنده ی مقتول ایران | 11 | Dec 04, 2012 |
خدمتگزاران فرهنگ ایران : ٢٠ - محمد نوری | 2 | Dec 02, 2012 |
Links:
[1] //fa.wikipedia.org/wiki/عبدالرحمن_فرامرزی
[2] //www.beayan.net/192-عبدالرحمان-فرامرزی-از-زبان-حسن-فرامرزی
[3] //www.rahpoo.com/?spkPath=Faramarzi
[4] //fa.wikipedia.org/wiki/احمد_فرامرزی
[5] //www.beayan.net/192-عبدالرحمان-فرامرزی-از-زبان-حسن-فرامرزی
[6] //haji-a-kork.samenblog.com/441/
[7] //upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/5/5e/Abdullrahman_F.jpg/200px-Abdullrahman_F.jpg
[8] //www.yadegaran.com/imgDetail/artists/18806.jpg
[9] //legacy.iranian.com/main/main/blog/all-iranians-151