در یک سال اخیر آلبومهایی از داخل و خارج ایران روانه «بازارچه» بی رمق و محدود موسیقی شد که خوراک چندین ماه امثال
من را تامین کرد. از آلبوم «مهر» پویا محمودی و Global phatness که تجربهای بسیار موفقی در ارائه ظرفیت های جهانی موسیقی ایرانی بود تا کارهای نوآورانه محسن نامجو، سهیل نفیسی، سرخس، بابک میرزا خانی و بالگرد که هر کدام به نوبه خود فضایی نو را برای شنونده ایرانی خلق کرد و نشان داد که علی رغم تمام تلاش متولیان فرهنگ ایران! در داخل و پسر خاله هایشان در «LA » جریان نو گرای موسیقی ایرانی - فارغ از سبک و سیاق های مختلف- رو به جلو گام بر می دارد و باعث افتخار این » ملت سرفراز» است.
من به این باور خودم که موسیقی زیر زمینی یا «غیره» ایرانی همراه با جریان وبلاگ نویسی شاید تنها محل حضور آزادانه بدنه جامعه فرهنگی و مؤلف ایرانی است اصرار دارم ٍو «هر کس سخنی جز سخنم گفت چرند گفت!» . رسانه های ارتباط جمعی داخلی و خارجی به بهایی ناچیز خودشان را به دایناسورهای سیاسی فروخته اند، فضای نشر کتاب قابل مقایسه با عصر ماقبل اختراع ماشین چاپ است. سینمای ایران طراوت خود را از دست داده و اصولأ هر فعالیتی که بیش از هزار تومان خرج داشته باشد سریعأ توسط صاحبان بی سلیقه ثروت و یا قدرت به سیاهچاله های سانسور و خفگی فرستاده می شود. در این بین جریان وبلاگ نویسی و موسیقی «غیره» ایرانی با تمام کاستی ها و فراوانی عناصر نون به نرخ روز خور، به خاطر کم خرجی در تولید کردن کار فکری (به طور نسبی از هر دو نظر!) و داشتن استقلال و قابلیت برقراری ارتباط آزاد با جامعه، فضای مناسبی برای نمایش احساسات درونی جامعه است یا به قولی ناخود آگاه جمعی ایرانیان امروز راحت تر میتواند خود را در آن بیان کند. حمایت از این دو پدیده شاید پس از سالیان «کارگزاران شیاد» در «کوچه های سگ سارون» فرهنگی را در برابر این حقیقت قرار بدهد که وقتی ایشان مشغول تزریق آمپول خواب آور به فرهنگ ایران بودند، یک سری ِآدم مشغول تولید فکر بودند!
این مقدمه ای بلند بود بر یک مؤخره کوتاه،
مؤخره به این می پردازد که بنده به عنوان یک انسان مثلأ آزاد چرا از ٍآلبوم جدید (خال پانک [1]) گروه مستطاب ۱۲۷ [2] خوشم میاد!
۱۲۷ [3] گروهی است متشکل از یک سری هنرمند خوش سلیقه که چند وقتی است کارهایشان را این ور و آن ور می شنویم، ولی به اعتقاد من کارهای قبلی ایشان پرسه زدن در وادی های مختلف موسیقی بود در جهت اندوختن تجربه و پخته شدن و اشباع شدن از ایده های نو و «همه اش دود بود، خبری نبود از کباب» !
پس از مدتی تجربه کردن امکانات مختلف موسیقی، این دوستان به یک ساختار موفق و نوآورانه رسیدند و بالاخره جواب دادند که «من کی ام». آلبوم خال پانک به اعتقاد من تمام شاخصه های یک کار نوآورانه را دارد، کاری که در عین داشتن پیچیدگی های یک اثر هنری، آنقدر ساده و قابل هضم است که به محض شنیدن آن آدم احساس می کند که با این آهنگ خاطره دارد.
اشعار این آلبوم فضایی بی پیرایه در عین حال عمیق دارند. ترکیب این اشعار با موسیقی آنقدر موفق است که می تواند آدم را در عین بشکن زدن به گریه بیاورد! استفاده بجا از ساز دلنشین «تنبک» و تلفیق ریتم های آشنای! ایرانی با پیانو ی جز که با چیره دستی نواخته شده، و افزودن عنصری «غریب» مانند ترومبون به این مجموعه، غنای موسیقی را بسیار بالا برده است.
من نحوه اجرای خواننده را هم بسیار دوست دارم، کاملأ بصورت یک گوینده متن به فراخور فضای آهنگ و بار معنی کلمات با تغییر لحن دادن شنونده را درگیر موضوع آهنگ می کند، بدون اینکه عشوه بیاید که در موسیقی ایرانی امری است نادر! شاید بتوان گفت که جاهایی تعمدا خارج از محدوده صدایش میخواند! که در نگاه بعضی شاید خیلی خوشایند نباشد ولی من فکر میکنم به «صیقلی» نبودن مجموعه کمک میکند و من این «صیقلی» نبودن را برای یک کار زیرزمینی میپسندم.
این مجموعه همراه با پس زمینه آشنای موسیقی پانک - راک، بسیار ایرانی صدا میدهد ولی کاملا جذابیت و قابلیت این را دارد که مثلا یک رادیو در «تیمباکتو» آن را پخش کند و همه لذت ببرند، یا بری در بیرجند و تو ipod به آهنگهای خال پانک گوش بدی،این خاصیتی بسیار با ارزش برای یک اثر هنری است که ضمن اینکه قابلیت برقراری ارتباط با مخاطبانی از فرهنگهای گوناگون را دارد، حامل پیامی مشخص از یک تجربه مشخص بومی باشد. کاشکی فقط حوصله بیشتری در تولید نهایی آلبوم بخرج میدادند، با همین کمبود بودجه و کمبود امکانات هم با کمی حوصله بیشتر میشد یک کم به سر و شکل ماجرای بسته بندی و کیفیت صدای نهایی هم بیشتر رسید، که البته نکته ای است کاملا فرعی.
و اما قضیه ادامه دارد! این دوستان اجرا کنندهای بسیار موفق و چیره دستی هم هستند. تجربه کردن اجرای زنده موسیقی این دوستان واقعا برای من بیاد ماندنی بود. با همان انرژی و صداقت که در البوم شنیده میشود. این دوستان کاملا شما را در فضایی خودمانی و آشنا قرار میدهند که آدم را به وجد می آورد. بعد از دیدن اجرای ۱۲۷در سانفرانسیسکو، من و یکی از دوستان از این صحبت کردیم که شادی و شاد بودن چقدر میتواند کم هزینه باشد و چطور یک ملت از بهره مند بودن از این پدیده محرومند و هنرمندهایشان مجبورند کارهایشان را خارج از محدوده جغرافیایی فرهنگ ایران اجرا کنند. در پایان دو توصیه دارم به کسانی که دوست دارند این دو پدیده (وبلاگ نویسی و موسیقی زیر زمینی) را نابود کنند!
-۱در زمینه وبلاگ نویسی میتوان با فحاشی و تهمت زدن و بی ادبی کردن زمینه اظهار نظر آزادانه رو تنگ کرد، مردم را از جریان آزاد اطلاع رسانی زده کرد، و از بوجود آوردن فضای گفتگو جلوگیری کرد و انرژی بقیه را حروم کرد و اعصاب آدم رو سوهان کشید.
-۲ در زمینه موسیقی نیز میتوان با کپی کردن آلبوم گروهای ایرانی، آنها را از لحاظ مالی تحت فشار قرار داد، درسته که درست کردن آلبوم اندازه یک فیلم خرج نداره ولی هنوز اکثر هنرمندان قادر به تامین هزینه های ضبط و پخش آثار خود نیستند خصوصا که هیچ رادیو یا تلویزیون ایرانی هم در جهت شناساندن و حمایت این گروه ها گام جدی بر نمی دارد، پس هر دوی این جریان ها ضربه پذیرند.
در پایان یک توصیه غذایی هم دارم، این هفته یک پرس کوبیده کم تر نوش جان کنید و مبلغ آنرا صرف تهیه این آلبوم (خال پانک [4]) کنید و این موسیقی را تجربه کنید.
ارادت- آرش سبحانی www.127band.com [5] www.cdbaby.com/127band [6]
Links:
[1] //www.cdbaby.com/127band
[2] //www.127band.com
[3] //www.127band.com
[4] //www.cdbaby.com/127band
[5] //www.127band.com
[6] //www.cdbaby.com/127band
[7] //www.youtube.com/127band
[8] //www.myspace.com/127band