Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

شنبه ای در آبان

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
12-Jun-2008
 

در غروب نقره فام سرد آبان ماه

گله های غاز و مرغابی

در الوان سیاه و سبز و خاکستر

به روی برکه های نیمه یخبندان

کنار رود

سرود کوچ دیگر بر سر منقار می خواندند

به خنیایی حزین، یا شاد، یا غربت.

 

فرصت یک نیمروز شنبه در آبان

سخت تازان عرصۀ تنگ شکیبایی قلب من.

سر من در گریبان کتی از سیلی سرمای پاییزی ست.

 

به همراه تفکرهای گرم و تلخی مسموم یک سیگار

در کنار برگهای خشک یا میرا

سری در خوز یک باور

نرم نرمک زیر لبهام

به همراه بخار گرم دمهایم

می دود آوای یک تنهایی مزمن:

 

ای دریغ

آغوش مامم سرد و سیلی کش

به رخسار من و رخسار سرد شاخه های لُخت؛

دیگر او جای غنودن از برای من ندارد

در نسیم جانفزای نیمروزانش.

حاصل یک زندگی در زیر سقف و سقف و سقف و سقف

گشته است یک فرقت جاوید

میان من و این بیگانه زال سر سیاه سرد.

دگر خستم در این سرمای تیز استخوان سوز جهان گستر.

 

شایدم هنگامۀ کوچی دوای دردها باشد.

شاید امروزم زمان آن رسیده

تا ببندم بالها بر بال مرغان سیاه و سبز و خاکستر

به پروازی به سوی گرم خورشید جنوبی روشن و سر سبز؛

پیش از آنَک

بارش برفی ببندد راه را از هر جهت بر من.

 

چهاردهم نوامبر 2004

اتاوا

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia

Source URL (retrieved on 12/07/2012 - 19:43): //legacy.iranian.com/main/blog/manoucher-avaznia-35

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |