پس می دهم
این تحفه، این توله
این هدیه ی زنده را
که برای نوه ام خریده ام
و مثل سگ پشیمانم
پس می دهم
این توله سگ را
که چون سریش
به جیب هایم چسبیده است
و با هیچ لیشی
از من جدا نمی شود
سگی که باید
محافظ
جان من و مال من باشد
مدام پارس میکند
پاچه های شلوارم را می درد
کفش هایم را
لت و پار می کند
قالی دست بافت ایرانی را
با چمن های پارک
اشتباه می گیرد
و دندان های تیز نورس اش را
هرشب دردست های بی نمکم
فرو می برد
یعنی ... گاز می گیرد
یعنی، دستمزد می دهد
سگی که
از پرنده می ترسد
به مورچه حمله می برد
سگ نیست
سگی که
به جای به دام انداختن دزد
مدام کشیک مرا می دهد
و از سرو کول من بالا می رود
سگ نیست
از بس که بشر
نژاد سگ را
چون نژاد خویش
درهم آمیخته است
طفلک این توله نمی داند
با نیم وجب قد
سگ است یا گربه
موش است یا خرگوش
چرنده است یا درنده
نه این سگ
به درد من نمی خورد
به من چه
که سگ های این زمان نبز
چون انسان های ناسپاس این قرن
هار گشته اند
مارچ، 2008
Links:
[1] //www.parvinbavafagallery.com/