فرار
فرار از خویش
پا گذاشتن به دل ریش
جستن خود در نگاه درویش
رها کردن پا به پیش
فرار از خورشید
برای افقی که میدرخشید
بوسیدن حباب که با نسیم میرقصید
قبل ازرسیدن خواب سپید
فرار از معنی
از زندگی , گر چه بود غنی
برای چشمان یاغی
از آرزوها چه مانده باقی
فرار از دیار
تا پای کدام دیوار
شانه رها کردن از کدام بار
فراموش نمیشود خانه و تبار
فرار به آینده
زخمه و خسته از گذشته
برای دوباره سازی خاطره
ولی با کدام طایفه
فرار از رویا
بدنبال ثروت بی پروا
تقلب , تقلد , تکاپوئی بی فرسا
ترس از کدام خدا
فرار از مرگ
با سرودن زندگی روی این برگ
پریدن به پیش بی درنگ
وقتی میکشند این فرهنگ
فرار از سرنوشت
خوب و بد را که نوشت
تنهائی چگونه حک شد در سرشت
فرار از کجا از جهنم یا از بهشت
اورنگ
Oct 2008
Recently by Orang Gholikhani | Comments | Date |
---|---|---|
هم کوچه | 4 | Nov 25, 2012 |
نوازش پرستو | 2 | Nov 18, 2012 |
نیمکت | 3 | Nov 11, 2012 |