شهید بوتو

– اوا..! کوکب سادات، دیدی این طفلک، خانوم ” بینظیر بوتو” رو کشتند! خیر نبینند این ذلیل مرده ها!

– آره خدا بیامرزتش، بیخود نیست که میگن سیاست خواهر مادر نداره.

– اگه یادت باشه، بهت گفتم که اون با آب و آتیش بازی میکرد، وگرنه اونطرف دنیا کسی ازاین کارها نمیکنه.

– آره والا، تمام دعوا سر چارقت اون خدا بیامرز بود. هرچی بهش میگفتن یخورده اون روسری تو پائین تر بیار، گوش نمیکرد. لج میکرد، گاهی هم وسط نطقش یکدفعه کشف حجاب میکرد و چارقتشو از سرش ور میداشت!

– یادمه ما تو خیابون ژاله که میشستیم اونجا هم یک زنه بود، یکدفعه وسط خیابون لخت مادرزاد میشد، همه براش پول میریختن.

– راست میگی، ولی این خدا بیامرزتقصیر خودش هم بود. آخه یکی نیست بگه زن! نونت نبود، آبت نبود، قاطی این سیاست بی پدر و مادر چرا شدی؟ خوب توی لندن واسه خودت زندگی داشتی، برو بیایی داشتی. ملک و املاک داشتی! جهارتا خط تلفن و سه تا کنتر برق داشتی، چرا خودتو به کشتن دادی؟

– خوب دیگه، اونهم حتمأ بسرش زده بود و شیرش میکردن که حّی خودشو جلو بندازه. شوهرش هم حریفش نبود. وگرنه هرکس اونور دنیا زندگی کرده دیگه اینو میدونه که نوچه های اخوان المسلمین دست پرورده انگلیس، از مردهای پشمالو مثل کسروی و منصور هم نگذشتند و ترورشون کردند، چه برسه به یک زن زیبای کم حجاب! زهر چشم باید میگرفتن که گرفتند.

– یکی نبود بهش بگه تو هم از این فرح خانوم خودمون یاد بگیر. الان سی ساله آزگار توی آمریکا و اروپا پرسه میزنه، کیفشو میکنه، کنسرت میره، به این موزه پول میده، از اون یکی خرید میکنه، عشق میکنه، روسری هم سرش نمیکنه! هرچند سال یکبار هم یکدونه ازون نطقهای چیزم به طاقی غم انگیز میکنه، که آدم دلش کباب میشه که چطور زنی با داشتن میلیارد، میلیارد دلار پول نقد، باز میتونه صداشو اونجور گه مرغی کنه؟

– آره بخدا! من هروقت یکی از نطقهاشو شنیدم میخواستم از شدّت دلسوزی براش پول بفرستم، ولی دامادم جلومو میگرفت و دعوامون میشد. بطور کلی صداش بمن حالت لینت مزاج میده، تقریبأ مثل آلوبخارا، چه میدونم، پیر شدیم دیگه…

– آخه یکی نیست به این پهلوی ها بگه، بابا حالا جرأت نمیکنین ایران برین اقلاأ یک سر تا ترکیه برین دلتون بازشه، ما واسه خودتون میگیم، وگرنه کون لق ما! برین لب مرز یک خرده با مردم خوشو بش کنین، هوا بخورین، قدری انجیر خشک بخرین بخورین، دوتا قالیچه بخرین، یکخورده سر کیسه رو شل کنین، وا! این پولارو جمع میکنین آخه که چی؟ آخرش هم نوه ها همشو میخورن یک خدا بیامرز هم نمیگن!

– نه اینها صبر کردن تا رفسنجانی دوباره روکار بیاد، اونوقت دیگه کبکشون خروس میخونه!

– اون وقت چی میشه؟

– رفسنجانی که رو کار بیاد، اعلام ائتلاف ملی میکنه، یعنی هر کی میخواد برگرده برگرده، و در چاپیدن مملکت تشریک مساعی کنه. اولش هم فرح و یکی از نوه هاشو دعوت میکنه، پرزدینت کارتر هم باهاشون میره که یعنی بله، انقلاب ما ثمر داد. جاکش بد دهاتی!

– مردم از خنده خواهر! آره اونوقت فرح هم یکدونه از اون نطقهای فرودگاه مهرآبادی معروف هم میکنه و مردم را تشویق به همکاری میکنه و یک دسته گل هم سر خاک خمینی میبره که بقول فرانسوی ها “سمبولیزاسیونش” جور بشه.

– راس میگی والا، مگه اون یاسرعرفات نبود، یک عمر آمریکا میگفت تروریسته (که درست هم میگفت)، بعد کلینتون دعوتش کرد آمریکا، زیر پاش هم قالی قرمزانداخت! اونوقت این ایرانی ها اینجا نشستند میگن شاه بد بود.

– ای خواهر، ماکه سر از این سیاست در نیاوردیم، این بیچاره بینظیر باید از شیرین خانوم عبادی هم یاد میگرفت، توی ایران حجاب اسلامی سرش میکنه ولی خارج که میره از همون توی هواپیما روسریشو ور میداره! یعنی کاری که هیچ هنرپیشه سینما هم نمیکنه!

– آره انگار فقط مردهای ایرانی هستند که از دیدن موی زن شهوتی میشن! وگرنه اگر حجاب لازمه، خوب زن، این قرطی بازیها دیگه چیه؟

– خوب عزیز من برم دیگه دیرم شد…

– نه، بخدا اگه بزارم، امروز طاس کباب درست کردم با ماهیچه گوسفند، نیم ساعت دیگه حاضر میشه، بخور بعد برو.

– نه والا کار دارم، باید خرید هم برم مغازه عربه، امروز قراره باقالی تازه بیاره، دیر برم همش رفته!

– خوب بره، به درک، دیگه از وضع پاکستان که بدتر نمیشه! بمون نهار، بعد هم یک چائی میخوریم درد و دل میکنیم….

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!