يادگار

دستانم سرد است
تمام سلولهای بدنم بی حسند
بيرون
درختان خميده از سنگينی برف
با تكانی از باد
گاهگاهی از بار خود كم ميكنند

گوشه و كنار اين شهر سرماست
جوهر قلمم رنگ و شكل سرما دارد

همه چيز حكايت از پيروزی دندانهای زمستان است

با يادگاری از لحظه های سبز آفتابی
خودم را گرم ميكنم

شايد اين بهار با نبود خورشيد هم بتواند باغچه گرمی داشته باشد

يادگار آن روزهای شاد و سبز به دستانم كمی گرمی ميدهد
زمانی كه از در خانه معشوق صدها بار گذر ميكنی كه شايد يك دم ترا ببيند؛
عطر بهاری
رقص دختران و پسران در خيابان
آواز گنجشكان در شاخه های پر بار و سبز

آه…
شايد زمان برگردد و من دوباره كوچك شوم
شايد كه اين كابوس با آمدن آفتاب برای هميشه شكسته شود
شايد كه گنجشكان نمی خوانند و خاموشند تا برگردند
تا زمان برگردد!
شايد زمان برگردد…

زمستان ١٩٩٦

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!