مرا دریغا دریغ…

  همین چند وقت پیش بود که فیلمی از خانه بامداد تهیه شده بود و وسایل و یادگارهای احمد شاملو را در آن فیلم دیدیم و آیدا از عشق برایمان حرف زد و من از دیروز که خبر حراج وسایل و چوب سیگار شاملو و پیراهن و لباس تنش را خوانده ام از شدت کلافگی و خشم مثل مار به خودم می پیچم.   شما را نمی دانم ولی خواندن این خبر برایم دردناک تر از خواندن خبر شکستن سنگ قبر شاملو توسط اراذل و اوباش بود و باز دردناک تر از قطع کردن پایش. آدمیزاد از نزدیکانش بیشتر خنجر می خورد تا از دشمنانش، چون می داند که دشمنانش کی هستند؛ آدمیزاد از دشمنش توقعی ندارد اما از اطرافیان و نزدیکان توقعی اندکی شرف و انسانیت و مدارا دارد. این وارثان بیولوژیک کاری با شاملو کردند که می شود گفت رژیم شاه و ساواک و رژیم اسلامی با او تا این حد بی رحمی نکرد. مدام صحنه ی غارت خانه ی مادام در فیلم زوربای یونانی به یادم می آید و حرص می خورم از دست روزگار.   خبر چوب حراج زدن به مال و منال شاملو و به فروش رفتن وسایل و لباس تنش در دادگستری کرج لکه ننگی است که باعث و بانی اش وارثان ژنتیک شاملو هستند و نه وارثان معنوی او. شاملو مدتها پیش از مرگش به این موضوع پی برده بود. احمد شاملو سالها پیش از آشنایی با آیدا آنقدر در زندگی زناشویی اولیه خود، سرخورده شده بود که رفت و عمل جراحی کرد و خود را عقیم کرد تا دیگر به صورت ژنتیکی تولید مثل نکند. کسانی که در سالهای آخر به دور شاملو خزیدند و خود را فرزندان او خواندند در سالهای فقر و تنگدستی با شاملو شریک نبودند. آیدا بود که کنار شاملو ایستاد و با “کیمیای محبت” خود او را از گزند بسیاری از لاشخوران و پول خواران و کلاشان در امان نگاه داشت.   مرا دریغا دریغ…   شاملو در آگاهی کامل نظارت بر آثار و اموال خود را به آیدا واگذار کرد. شاملو یکی از هشیارترین مردانی بود که در زندگیم دیدم. فقط یک بار در یک بعدازظهر داغ تابستاندر سال 1371 او را در خانه اش در فردیس در کنار همسرش و در میان وسایل و اشیاء و تندیس اش دیدم و حضور هوش فعال او، ذهنم را مغشوش کرد. تازه از یکی از آخرین سفرهایش برگشته بود و برای با همان طنز غریب، برای همین سوغاتی از سوئد آورده بود. یک عدد اسکاچ برایت که با قیچی به دو نیمه تقسیم شده و هر تکه را در پاکتی گذاشته بود و داده بود دست آیدا تا به آنها تقدیم کند. الان معنای آن عمل شاملو را می فهمم. اهدای اسکاچ برایت برای پاک کردن ته دیگ و سابیدن ته دیگ نبود آقای شاملو؟   آیا هنوز یک یا چند تایی آدم لوطی و مرفه ایرانی در دنیا وجود دارد که وارد معرکه شوند و اموال شاملو را برای موزه ای بخرند و پولی به این وارثان ژنتیک بدهند و آنها را روانه کنند؟ آیا در میان علاقمندانش همتی هست؟ آیا هنوز کسی هست که انسان را رعایت کند؟  

مرا دریغا دریغ!

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!