آشتی ملی

جای شما خالی امروز صبح قهوه را زدیم و باغچه را آب دادیم و پرندگان درون باغ همه شاد ند و سگ همسایه در خواب و الحمد للا بزنم به تخته افق فکری مان بدلایلی که عرض خواهم کرد خیلی باز است. دیدم بهتر است هرچه زودتر با فرد فرد و تک تک شما عزیزان (صبح شد و کاسه لیسی اثنی عشری شروع شد) تماس گرفته و تا خُلق و خوی صبحگاهی مان خوب است و روی سگی ما بالا نیامده اجازه بفرمائید مطالب مهمی را عرض کنم و با شما در میان بگذارم، چون آدم چه میداند ده دقیقه دیگر وضع چه میشود.

باری، بعد از سالها تفکر و اندیشه در مورد پیدا کردن یک راه حل منطقی برای فیصله دادن به درگیری تمام نشدنی بین ملت ایران با دولت و حکومتشان و امید تحقق به آنچه که برخی آنرا آشتی ملی میخوانند، سرانجام به یک نتیجه گیری و راه حلی رسیدم که به امید خدا اگر شما آنرا مطا لعه بفرمائید و بدون غرض ورزی و چوب لای چرخ گذاشتن سبک ایرانی مفاد آنرا مورد بررسی قرار دهید، شاید بلطف حق آنرا متفقاً تاُیید و به دفتر سازمان ملل ارائه دهیم تا در یک رفراندم با تمام هموطنان در میان بگذارند و ملت ایران سرنوشت خودرا انتخاب کند.

حالا بنده کاملاً آگاه هستم که با خواندن حتی همین چند سطر، بعضی بلافاصله پرگار شک و تردید را باز کرده اند که دلیلی پیدا نمایند تا دور مارا خط و دایره بکشند. لذا قبل از اینکه آن چند هموطن از گفته ما دل ببرند و بقیه مطالب را نخوانند، بنده باطلاع و سمع ایشان برسانم که: نروید! چون مسئله مهمی است و خیلی پول توشه!

ملاحظه فرمودید؟ تا صحبت پول شد همه گوششان تیز شد و همین را باید بفال نیک گرفت. باری، بسیاری از مشکلات ما ایرانیان با دولت و سردمداران کشورمان بخاطر قطبی شدن سرمایه هاست و چاپیدن در آمد مملکت از فروش منابع ملی توسط سران دولت و نورچشمی هایشان و همینطور توسط قطب دیگر، یعنی طبقه بازاری و وابستگان ایشان. بقیه مردم بین این دو قطب پراکنده هستند و در تلاش پایان ناپذیر برای گذران زندگی دست و پا میزنند. البته گروهی هم که در برزخ غربت گیر کرده اند و در میان ایشان افراد فقیر بسیارند و تعداد زیادی نیز وضع مالیشان خوب است و یک پایشان در ایران است و پای دیگر در خارج و شعر مورد علاقه شان هم اینست:

هم در غربت دلم شادُ هم کاندو در وطن دارم….

اجازه بفرمائید در بدو امر مسئله را روشن کنم. چون میدانم آدم وقتی یک مقاله ای را میخواند و نویسنده طفره میزند، آنگاه خواننده دور از جون شما دچار حالتی مشابه کزاز اطفال میگردد و یک حالت شبه هاری که میخواهد در و پنجره را خرد کند و بزمین و زمان فحش بدهد. پزشکان این حالت را “مگسی” شدن و فرانسویان آنرا “مگسیزاسیون” میخوانند. لذا قبل از وقوع حادثه ای، برای تشریح کامل مطلب همینقدر عرض کنم که پیشنهاد و راه حل بنده برای آشتی ملی همانا تقسیم بدون چون و چرای منابع و ذخایرطبیعی مملکت بین آحاد و افراد ملت ایران است، چه آنها که در داخل هستند و چه آنها که در خارجند و بدون تبعیض در مورد مرام سیاسی، مذهبی و یا اجتمائی و هر گونه دگراندیشی هموطنان.

میدانستم تا مطلب را بگویم شاد میشوید! خوب خدارا شکر. قبلاّ هم بارها حضورتان عرض شد که ما شما را جای بد نمیبریم.

البته مشکلات در سر راه تحقق چنین آرمانی فراوانند و باید یک به یک بررسی شوند. برخی خواهند گفت که دولت منافع خودرا با کسی شریک نخواهد شد و منابع طبیعی را تقسیم نخواهد کرد. بنده با این حرف موافق نیستم و شاهد عینی میاورم و این سئوال که چطور دولت ثروت ایران را با انگلستان، روس و چین تقسیم کرده است؟ چطور سیگار، کاپوت و بنجلات دیگر از آمریکا وارد میکند و در مقابل آن دلار صادر میکند؟ پس بهمین دلیل این یک دولت ناخن خشکی نیست که خست نشان بدهد و بگوید “من منابع طبیعی را برای ملت خودم میخواهم.” در عین حال از محل فروش و یا بباد دادن منابع ملی ایران، هر کشوری هر گندی بسازد ایران خریدار است و این خوی لوطی گری و داش مشدی گری ایرانی دنیائی را ثروتمند کرده است.

دیگری اعتراض خواهد کرد که با ازدیاد جمعیت در ایران، ذخائر کمتری به افراد خواهد رسید. این حرف کاملاً صحیح است و بهمین منظور راه حلی که بنده ارائه میدهم مشروط به عقیم کردن عمومی ایرانیان است. یعنی اگر سهم منابع کشورت را میخواهی باید ضمانت کنی که نون خور پس نخواهی انداخت. در غیر این صورت این پاسپورت و گذرنامه ات و اینهم چمدانت و یک جلد فرهنگ اسپانیولی- فارسی، یا علی، بزن برو مکزیک که بچه ساختن در آن کشور یک ورزش ملی بحساب میآید و در المپیک بارها اول شده اند. ولی اگر میخواهی در وطن بمانی و عشق کنی و زندگی راحت، باید لوله ها را ببندی. تازه خدارا شکر کنید چون در هندوستان در سالهای دهه هفتاد در ازاء عقیم کردن خود، افراد فقط یک رادیوی ترانزیستوری دریافت میکردند و تازه باطری آنرا باید از جیبشان میخریدند!

شما فراموش نکنید، ما در سرزمین ثروتمندی گرفتار شده ایم و عمری است دولتهای ما بما چپانده اند که نفت در ایران “ملی” است. بعد که بالغ شدیم فهمیدیم ای بابا، نفت چراغ سه فتیله ای و چراغ بادی را ملی کردند و اون نفت چرب و خوباش کماکان دولتی است و مال انگلیس و شرکتهای نفتی. حالا نمیخواهم صبح اول صبح نمک روی زخمتون بپاشم، لذا برویم سر اصل مطلب و اجازه بدهید این چند تا آمار را خدمتتان ارائه دهم:

جمعیت ایران:

71 میلیون نفر و حالا میگیم تا بیائیم و رفراندم کنیم و همه را اخته کنیم لااقل یکی دوسال طول میکشد و بسیاری بچه دار خواهند شد، لذا حالا میگیم جمعیت ایران 80 میلیون! چون بالاخره خیلی هم دوستان و میهمانان افغان داریم که آنها هم از خودمان هستند و توی عالم لوطی گری کسره به آنها نارو بزنیم، آنهم حالا که همه داریم پولدار میشویم.

منابع و ذخائر ایران:

نفت خام کشف شده درون زمین: 138.4 میلیارد بشکه. دوازده درصد نفت دنیا متعلق به ایران است. حالا چه بسا دویست میلیارد بشکه دیگر هم هست منتهی صداشو در نمیارن که مبادا ما شهوتی بشیم! چمیدونیم واللا…

ذخیره گاز درون زمین: 26.37 ترلیون متر مربع! بعد از روسیه توی دنیا دوم هستیم. یعنی در کشتی اولیم و در گاز دوم. البته در میزان مصرف هروئین و تریاک نیز مدال برنز از آن ماست.

ذخائر و تولیدات بسیار مهم دیگر:

اورانیوم، مس، طلا، نقره، جیوه، آهن، گوشتکوب، دسته هونگ، گیوه، حقه بافور و غیره و غیره….

اون پسته، خرما، کتیرا و سدر و واجبی را هم تو رو حضرت عباس دوباره وسط نکشید که آن آمارها فقط برای رد گم کردن و خرکردن ماست. آخه مملکتی که روی آنهمه نفت و گاز و اورانیوم خوابیده چه نیازی به صدور واجبی و کتیرا داره؟ دروغ میگم؟ اون پسته مان را هم خودمان میبریم در سینما با دوستان میخوریم و صادر هم نخواهیم کرد! از زمان هوخشتر تا حالا مخ مارو خوردند بسکه گفتند “صادرات ایران پسته است و کتیرا و فرش”. شاش بندمون کردین والا. عجب گیری افتادیم!

باید ببخشید که عصبانی شدم، ولی آخه آدم اینهارو به کی بگه؟ در دوران دبیرستان در تجریش و کلاس نهم یکروز پای تخته معلم جغرافیا از بنده سئوال کرد میزان تولید سالیانه ذغال سنگ انگلستان چقدر است؟ با آنکه من پاسخ درج شده در کتاب درسی را میدانستم ولی بخاطر غرور جوانی و شاید معده سنگین پوزخندی زده و پاسخ دادم: “بسیار کم، چون دیدند نفت ایران بمراتب برایشان ارزانتر در میآید، هم دودش کمتر است و هم سوختش تمیزتر!” جاکش با آنکه خنده اش هم گرفت ولی فکر کنم از ترس ساواک مجبور شد نمره صفر بما بدهد! ما هم سرافکنده از کلاس خارج شدیم و جای شما خالی رفتیم همون روبروی ایستگاه اتوبوسها در بستنی فروشی صادقی یک مخلوط زدیم و بعد رفتیم سینما آستارا و با یک بلیط دو سانس نشستیم و خیلی هم خوش گذشت….

حالا اگر ما همینطور سر انگشتی جمع بزنیم و بخاطرارزش زمانی پول، هر بشکه نفت را 200 دلار حساب کنیم، اونهم بخاطر اینکه شما آشنای ما هستین و گاز را هم 400 دلار برای هر هزار متر مکعب، خلاصه با پس و پیش کردن این بشکه و اون بشکه و دو تا هم دوغ داشتین با کوبیده اضافه که حالا اونهم مهمون ما، جرینگی میشه نفری چندین میلیون دلار. بگو خدا بده برکت! حتی این شامل حال مسعود رجوی وخانم و همشیره ایشان، و همینطور رضا پهلوی و خانم والده و دارو دسته شان نیز میشود، چون از اوّل قرار بود تبعیض قائل نشویم.

نکته مهم آنکه اون اورانیوم، طلا، مس، نقره و انرژی اتمی و غیره را برای دولت میگذاریم که از محل فروش آنها و همینطور درآمد از طریق صنایع خدماتی چرخهای مملکت را بگرداند و چشمش هم کور اگر نمیتواند میدهیم دیگران بگردانندش. یعنی ما اولین کشور دنیا خواهیم شد که دولتش را منحل میکند و خدمات آنرا “آوت- سورس Outsource” میکند! یعنی بجای آنکه صبر کنیم تا بیآیند و دوباره مستعمره مان کنند، خودمان تمام وظایف دولت را آوت- سورس میکنیم به چین، روس، ژاپن و هر کشور دیگری که در مزایده برنده شود و به ایشان محول خواهیم کرد. فقط پولمان را بدهند خودمان خرج کنیم. البته فراموش نکنید افرادی که سیّد هستند کماکان چند در صد باید بیشتر از بقیه ما بگیرند و این وجداناً حقشان است.

حالا شما مجسم بفرمائید ایران چه مدینه فاضله ای خواهد شد. هر کسی سر سال مقداری از سهم خودرا میگیرد و هر کاری بخواهد با آن میکند. دیگر چندان نیازی به اتومبیل و رانندگی نخواهد بود چون برنامه بخور و بخواب است، کشاورزی توسعه پیدا خواهد کرد و وفور نعمت مثل آب اماله و مردم در یک رقابت سالم سعی خواهند کرد به وارد نمودن آنچه لازم است و صدور خدمات و تولیداتشان به خارج. دولت هم که در دست یک کنسرسیوم از کشورهای خارجی خواهد بود و دیگر نه نیازی به ارتش است و نه سیاست و طبیعتاً جدائی مذهب نه فقط از سیاست بلکه از همه چیز میسر خواهد شد. لغت “دمکراسی” را هم از فرهنگمان خارج خواهیم کرد، چون هرچه بدبختی میکشیم از همین تعبیرلغت دمکراسی است.

البته ملت کم کم پیر میشود و با کم شدن جمعیت دولت میتواند نیروی جوان را یا از خارج وارد کند و یا جواز صادر کند برای همانند سازی یا “کلونینگ Cloning” که مقدار لازم نیروی جوان برای خرحمالی در اجتماع باشد. بهر صورت یک چیز را فراموش نفرمائید وآن اینکه، با دست روی دست گذاشتن جمعیت بالا میرود منابع طبیعی روز بروز کمتر میشوند و سرانجام دیگر چیزی نخواهد ماند که بین نسلهای آینده تقسیم شود. اینست که بنده پیشنهاد میکنم جلوی بوجود آمدن نسلهای فقیر آینده را باید گرفت، وگرنه زبانم لال روزی خواهد رسید که در ازاء عقیم کردن هر ایرانی دوازده عدد تخم مرغ باو خواهند داد، آنهم بعد از ساعتها در صف ایستادن!

حالا زانوی غم بغل مکنید وغصه نخورید که ای وای این نمیشه برای اینکه نسل ایرانی از بین میره و غیره و غیره. مگر الان که شصت و پنج درصد ازمردممان جوان هستند چه گلی بسر خودمان و دنیا زده ایم؟ اینهمه معتاد و بیکار، اینهمه بچه های ولگرد و بی سر پرست و اینهمه فقر و اختلاف طبقاتی و اینهمه موتور سیکلت سوار لات توی پیاده روها. دور اندیشی امروز شما لااقل باعث رفاه 80 میلیون نفر خواهد شد. دولت منحل، ثروت در دست ملت و مردم هم که دیگر اخته و عقیم شده اند و ترسی از معتاد شدن جوانان و غیره نخواهیم داشت. هرکسی هم که تقلب کرد وبچه پس انداخت، بر اساس مفاد قانون اساسی و موافقتنامه های یونسکو و سازمان عفو بین المللی، باتوم و توپوز توی ماتحتش فرو خواهند کرد و تبعید به کشور دوست، جمهوری مکزیک، تا درسی بشود برای آیندگان.

وقتی دولت آوت- سورس شد آنوقت گردانندگان خارجی میدانند که اگر خوب کار نکنند کشورهای دیگر جای آنها را خواهند گرفت، ولی دولتی که از درون باشد همان منجلابی را بار خواهد آورد که همه در آن غوطه وریم، و اسمش هم هست حکومت مردم بر مردم. یعنی الاغ سواری در قالب دمکراسی. ما دمکراسی و نفت ملی نمیخواهیم، پولش را بما بدهید خودمان یک فکری خواهیم کرد. شاید شما تصمیم بگیرید تمام سهم خود از منابع ملی را صرف خرید باقلوا و سوهان قم بکنید. آیا این چند صباح عمر اگر آدم یک باقلوای سیر بخورد بهتر است یا آنکه هر سی و چند سال یکبار، یک مشت دزد بیایند سر کارها و پول وثروتی که متعلق بشما ست را صرف بریز و بپاش های خودشان بکنند و توی سرتان هم بزنند؟ آخه کدام ملت دیگری در دنیا وجود دارد که ثروتمند باشد ولی هم از دولتش تو سری بخورد وهم از اجنبی؟

تصمیم با شماست و با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمیشود! الان هم بنده باید بروم گلاب به روتون مقداری کود حیوانی برای باغچه ها بخرم و بر میگردم. میتوانید بعد از ظهر با بنده تماس بگیرید و یا مستقیماً با دفترسازمان ملل.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!