به پا خیزیم با بیرقی رنگین به استقبال این زیبای پاییزی
چو می تازد به پشت ابرها اینسان به آرامی، دل انگیزی
زمان نا برابر در تلاش عدل نو برخاست
ترازویی چنین میزان خوش آمد با اپرویزی
جهان سوزد کنون در آتش الوان گوناگون
بهاری را ندیدم من چنین خندان به گلریزی
به بال باد پاییزی رود پیغام مهر و یاری یاران
ز دلداران خوارزمی به مهرویان تبریزی
کجا دیده است چشمانت در عالم امکان به شیرینی
گواراتر ز دخت رز به مقبولی، شکرریزی
زمان مهرگان آمد دگرباره، دل پژمرده چهری؛
چو غنچه شو طرب انگیز. ز می نوشان چه پرهیزی؟
اول نوامبر2004
اتاوا