باستانشناس

و درین ویرانه

پی چیزی بودم:

پی گنجی،

پی کشفی،

پی آواز کلنگی

که خلد در دل گوری

و برآرد سر و دستی

تا بگوید با من

راز این دهشت جانکاه وجود

تا بدانَش گرهی بگشایم

یا دلی شاد کنم.

 

خامشم گفت به چکامه در گوش:

“گنج را در دل ویرانی جوی.”

“درپس هر دل غمگین شادیست.”

 

ای دریغا که شده حاصل کار

یادگاری مخدوش

بنبشته به زبانی مرده

و بجا مانده ز قومی کشته.

دست خونریز کسانی فاتح

برگهاشان چیده؛

ریشه هاشان کنده؛

وز پی اش بنهاده

مرده ریگی مغشوش،

قبله گاه تردید،

جایگاه تشویش،

پایگاه تحقیق.

 

و نصیب فاتح ست 

تلی از ویرانی

بارگاهی خونین

جامه هایی چرکین

یک دو دینار طلا

و بسا مایه فخر:

مرده ریگی یاوه.

 

خاموش: یکی از القاب مولوی 

2004

اتاوا

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!