قصیده ای برای رزهای صورتی

من هیچوقت برای عاشقام یا گلهام
شعر نمی نویسم.
این کار من نیست؛ کار یه مرده
یه مرد مرده ی پیر
که تخیلات صورتی داره
در مورد مسئله ی بودن
                  یا نبودن.      

ولی امروز می خوام یه قصیده بریزم
به پای این رزهای رنگ پریده
که فقط یه تقلیدن
این خوشگلای بی
                       عطر و بو
که امروز از یه مرد سفید
با دهنی خشک شده خریدم؛
مردی حتی لاغرتر از ساقه ی پرخون این گلها
که خودشونو بین برگهای مرده پیچیدن
تا دهن پرخار شعر من
با تخیلاتش زخمی شون نکنه.

واسه مرد خارخاری دو دلار ریختم
نه، دو دلار و پنجاه سنت و اون ازم تشکر کرد
با دندونهای قهوه ایش
واسه ی تملقی که خرج گلهاش کردم.

رزهای من هر کدوم متفاوتن
در بی اصل بودن
                        و در شباهتشون
بعضی هاشون تو همون غنچه گی می میرن
با خارهای سفید و دهن های قهوه ای

بعضی هاشون ولی
برگ به برگ باز می شن
با انکار
برای یک مدت طولانی
رو به من می شکفن
رو به من
نه، رو به واقعیت نبودن شون

این یکی ها رو بو می کنم
از نزدیک
لبه ی دردناک تا شده گیشون
بوی پریشونی های منو می ده

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!