یک نسل

  من روزی به دنیا آمدم که هنوز پدربزرگ‌ها شاعر بودند

 


و مادربزرگ ها، قافیه‌های سخت را به ابیاتشان وصله میزدند 

من روزی به دنیا آمدم که بنی آدم اعضای یکدیگر را زنده زنده نمی‌‌بریدند


و بوی نان داغ از جمله کج و معوج “بابا نان داد”


 و از لابلای دفتر مشق بلند میشد 

من روزی به دنیا آمدم که 

 از تقسیم تعداد کوچه‌های خاکی شهر


بر تعداد عاشقان تازه‌بالغ دختر همسایه


 هنوز میشد پیدا کرد پرتقال فروش را…

 


این همه سراغاز نسل ما بود 

                                      از سرانجام آن هیچ مپرس


.من زمانی‌ بدنیا آمدم که وقتی‌ حمیده هم به دنیا آمد،

 


بابا نداشت و من داشتم،و حتی پینوکیو پدر ژپتو را،و هاچ زنبور عسل، مادری را در دوردست..

 


و من، پینوکیو و هاچ، چقدر محو و گم بودیم در چشمان خیس حمیده…

 


من روزی به دنیا آمدم که بین پارکینگ اوتوبوس شرکت واحد

 


و پارکینگ چرخ دستی‌ گردوفروش محل

 


 فاصله طبقاتی وجود نداشت 

و بالاتر از همه


 بالاتر از ماهی‌‌های کف حوض، رازی وجود نداشت 

 


من روزی به دنیا آمدم 


 که هیچکس به دنیا نمی‌‌آمد

 


بی‌ اذن سایه درخت  

 


 این همه سراغاز نسل ما بود                                           از سرانجام آن هیچ مپرس.. 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!