هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم
در کنار هم بنشینیم و بگذاریم که دوستیها
سدی باشند در برابر تاریکی ها
بنشینیم و شاد باشیم و بگوییم و بخندیم
و بگذاریم هر چه تاریکی است
هر چه سرما و خستگی است
تا سحر از وجودمان رخت بر بندد
تا صبح شب یلدا بیداری را پاس داریم
و سرخی انار را اسلحه سازیم برای نبرد با ظلمت
تا صبح راهی دراز است
شعر: علی ظهوری
***
عمرتان به بلندای شب یلدا، غمهایتان به کوتاهی روزش و سبزي و سرور و سلامتي هم خانه دلهايتان.
مونا ؛)