جنایت جنگی یا تروریسم از بالا

به همان دلیل که “بیل بورد ها” را میتوان دیوارنویسی پولداران نامید، جنایات جنگی هم تروریسم ِدولتهای قلدر است. اگر ضعفای جهان را از توسل به اهریمن تروریسم منع میکنیم جنایات جنگی اقویا (از قبیل تخریب منظم چچنیا و پاکسازی قومی فلسطین) را نیز باید با همان شدت محکوم کنیم.  از نظر انسانی اینها دو روی یک سکه اند و از نظر سیاسی یکی منجر به دیگری میشود.  مخرج مشترک تروریسم و جنایات جنگی بی اعتنائی نسبت به سرنوشت مردم عادی است که وجه المصالحۀ اهداف سیاسی یا نظامی می شوند. ابزار ها و وسعت عمل متفاوت است ولی از نظر اخلاقی زشتی عمل بجای خود باقی است.   البته دستهای جنایتکاران جنگی بیشتر از تروریستها به خون مردم بیگناه و بی دفاع آغشته است و نه تنها بدلیل کثرت قربانیانشان. جانیان جنگی در پس بوروکراسی مهیب و کارآی ارتشهای مدرن، مهمات پیشرفته و سلاح های اهریمنی (آیا میتوان بر هواپیما های بی خلبان اسرائیلی که موشکی ساخت آمریکا بنام “آتش جهنم” را شلیک میکنند نامی جز اهریمنی نهاد؟) پنهان میشوند ولی از دیده قضاوت جهانیان پنهان نیستند.  تروریستها و مرتکبین جنایات جنگی هر دو برای انتقام یا بقصد ارعاب و ارهاب نیل به اهداف سیاسی یا نظامی غیر نظامیان را هدف قرار میدهند.  ابر قدرتها باید بدانند که نمیتوانند در این بام کوچک جهان دو هوا داشته باشند: از یکسو داد سخن از جنگ با تروریسم بدهند و از سوی دیگر چشم بر جانیان جنگی ببندند و یا آنها را با چشمکی روانه  کارزار علیه مردم عادی کنند.

البته در هر جنگی تعدادی افراد غیر نظامی هم بطور غیر مرادی کشته میشوند ولی عملیاتی مشمول تعریف جنایت جنگی میشود که هدفش کشتار، ایذاء، ارعاب یا تنبیه جمعی غیر نظامیان باشد. قرن بیستم شاهد جنایات بسیاری بویژه در جنگ جهانی دوم بود.  ولی در اثر تبلیغات نیروهای پیروز در این جنگها آگاهی عموم نسبت به همه این وقایع یکسان نیست.  مثلاً جنایات جنگی متحدین از قبیل قتل عام ژاپن در شهر نانکینگ چین و نسل کشی هولوکاست زبانزد است.  ولی جنایات جنگی متّفقین منجمله حمله با بمبهای آتشزا به “دِرِزدِن” در آلمان و “توکیو” و بمباران اتمی ژاپن توسط آمریکا نیز باید به عنوان درست خود خوانده شوند.  توجیهات مذبوحانه ای در مورد هیروشیما بگوش میخورد مثل اینکه آمریکا چاره ای نداشت و اگر میخواست بطور عادی بجنگد نیم میلیون کشته میداد.  حتی اگر این استدلال را در مورد هیروشیما بپذیریم که هدف به زانو در آوردن ژاپن و پایان جنگ بود هیچ توجیهی جز انتقامجوئی یا آزمایش نظامی با جان ده ها هزار انسان برای بمباران سه روز بعد ناکازاکی وجود ندارد.  اگر قصد از بمباران هیروشیما ارعاب و ا اجبار ژاپن به تسلیم بود (که خود مصداق جنایت جنگی است) دلیلی نداشت که بدون دادن فرصت تصمیم به ژاپن، بمب بعدی را با فاصله سه روز منفجر کنند.   

خوشبختانه بعد از جنگ جهانی دوم قرارداد ژنو مقرراتی بین المللی در مورد قوانین جنگی و مسئولیتهای نیروهای اشغالگر را وضع کرد.  در دهه اخیر چند جانی جنگی (از قبیل اسلوبودان میلوسویچ و و رادوان کارادزیک از صربستان و چارلز تایلور از لیبریا) به جرم نقض مفاد این قرارداد در دادگاه بین المللی لاهه به محاکمه کشیده شده اند.  البته اشکال چنین دادگاه هائی در آنست که از تعقیب جنایات جنگی ابر قدرتها و هم پیمانان آنها عاجزند.  ولی با اینهمه وجود تعاریف و مراجع بین المللی قانونی به از عدم آنهاست.  اولاً دستگیری و محاکمه جنایتکاران جنگی از گروه های کم قدرت مانند صربها و برخی شورشیان آفریقائی بهتر از هرج و مرج کامل بین المللی است.  وانگهی وجود چنین قوانینی اقدامات حقوقی علیه جانیان جنگی را ولو اینکه به ابر قدرتها مستظهر باشند، فراهم میکند.  بیاد بیاوریم که آگوستو پینوشه، دیکتاتور شیلی در اواخر عمرش در اسپانیا گرفتار تعقیب قانونی شد و نتوانست سر راحت بگور ببرد.  تصور چنین وضعی برای آمران بمباران، محاصره اقتصادی و جلوگیری از ارسال کمکهای انساندوستانه به مردم غزه نیز در حیطه امکان است.

اقدامات لازم برای تعقیب بین المللی حمله اسرائیل به غزه از نخسیتن ساعات آن شروع شد.   نامه اعتراض آمیز ریچارد فالک، استاد بازنشسته حقوق دانشگاه پرینستون و راپورتر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در سرزمینهای اشغالی حمله اسرائیل به غزه را به سه دلیل جنایت جنگی میخواند.  نخست اینکه این عملیات در واقع نوعی “تنبیه جمعی” محسوب میشوند به این معنی که دولت اسرائیل بنام مجازات عده قلیلی از چریکها همه مردم غیر نظامی منطقه ای را تحت فشار گذاشته تا دست از حمایت از حماس بر دارند.  این همان سیاست محاصره اقتصادی غزه است که امروز با بمب و موشک دنبال میشود.  ثانیاً با بمباران مناطقی که از پر جمعیت ترین نقاط جهان محسوب میشوند اسرائیل به بی مبالاتی در “کشتار مردم غیر نظامی” متهم است.  و بلاخره ریچارد فالک (که خود کلیمی است) “تلافی بی تناسب ” نظامی را دلیلی دیگر برای اتهام جنایت جنگی علیه اسرائیل میداند.  بعبارت دیگر یک دولت قوی نمیتواند به بهانه چند حادثه مرزی اقدام به به کشتار صد ها، مجروح کردن هزاران و محاصره اقتصادی بیش از یک میلیون انسان نماید.  این سه اتهام الهام بخش اعلامیه ای علیه بمباران غزه گردید که  اخیراً توسط “میگوئل دِسکاتو براکمن” دیپلمات نیکاراگوئه ای و رئیس فعلی مجمع عمومی سازمان ملل متحد گردید علیه اسرائیل صادر شد.  

مسئولیت برخورد با جنایات جنگی هم مانند تروریسم تنها با دولتمردان نیست.  روشنفکران بعنوان رهبران فکری جوامع مدنی نیز باید بطور شفاف در برابر جنایات جنگی از این قبیل عکس العمل نشان دهند.  چنین موضع گیریهائی در تقلیل احساس مظلومیت مردم تحت ستم و ایجاد زمینه ای برای تعقیب قانونی متخلفین موثرند.  اسباب شرمندگی است که بعد از هشت نوبت بمباران دانشگاه اسلامی غزه جز دو فعال مدنی در اسرائیل (نِو گوردون، استاد علوم سیاسی در دانشگاه بن گوریون در نِگِو و جف هالپر، رئیس کمیته اسرائیلی علیه تخریب خانه های فلسطینی) هیچ عکس العملی در مجامع دانشگاهی جهان (چه اسلامی و چه غیر اسلامی) بر علیه این اقدام اسرائیل مشاهده نشده است.

Ahmad Sadri is Professor of Sociology and Anthropology as well as Gorter Chair of Islamic World Studies at Lake Forest College, Chicago. First published in Etemade Melli newspaper in Iran.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!