عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگوی

آنچه که دائماً از ایرانیان برون مرزی می شنوی ، ناسزا گوئی و فحش و فضیحت نثار جمهوری اسلامی کردن است و بس . بدون هیچ رنگی از واقع نگری و ارزیابی بدون تعصّب همراه با دشمنی های شخصی و خصوصی.

سی سال است که ما می گوئیم آخوند ها که قادر به حکومت کردن نیستند و باید بارشان را به بندند و کلکشان را بکنندو هرساله هم بر خلاف نظرما  حکومت آنها قویتر و جا افتاده تر شده و شود.

من خورۀ خبر هستم و بیشتر اوقاتم به نگاه کردن  و گوش کردن به خبرها و تفسیر های خبری می گذرد. چند روز پیش برنامه ای بود در کانال سی. اِن. اِن که در آن خانم کریستین امان پور عدّه ای از متخصّصان و تجربه مندان سیاسی و اقتصادی دنیا را که در شهر دِوُس درکشور سوئیس گرد هم آمده بودند در برنامۀ خود میهمان داشت. ای کاش شما هم این برنامه را دیده بودید تا ببینید که کارشناسان عراق و افغانستان به ترتیب هوشیار زیباری ( وزیر خارجۀ عراق ) وعبد الّرحیم وردک ، وزیر دفاع افغانستان با چه احترام و بزرگ داشتی از ایران و نقش سازنده اش در آن کشورها سخن می راندند. هر دو معتقد بودند که اگر کمک های همه جانبۀ ایران نبود، وضع آنها به مراتب خراب تر از آن چیزی بود که امروز هست.

در برنامۀ “ملاقات با مطبوعات” هفتّۀ گذشته دیوید گرگوری مجری برنامه از مهمان هفته ، تام ریکز- خبرنگار واشنگتن پست-  پرسید که اقدامات امریکا در خاور میانه به نفع چه کشوری تمام شده است و او بدون درنگ پاسخ داد ، ایران.  ایران در حال حاضر بزرگترین قدرت در خاور میانه است. این مطلب مرا بیاد بازدیدهای جرج بوش، رئیس جمهور سابق امریکا و احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران از عراق می اندازد که اوّلی مجبور شد در دل تاریکی شب و با تدابیر شدید امنیّتی از بغداد دیدن کند و برای دوّمی فرش قرمز پهن شده بود با گل های سرخی که دختران جوان بدستش می دادند و عند الّزوم به پایش می ریختند. آیا این و نظائر این ارزیابی ها برای ما ، ایرانیان برون مرزی کافی نیست که لا اقلّ کمی بی غرضانه تر به حکومت ایران نظر بیندازیم.

خوب بیاد می آورم که یکی از عمده ترین شکایت های روشنفکران ایران پیش از انقلاب ، عدم استقلال سیاسی ایران و وابستگی شدید آن کشور به امریکا بود.  اگر در حال حاضر به سیاست خارجی ایران  نگاه کنید می بینید که در حقیقت ایران نوعی سیاست موازنۀ منفی که در زمان حکومت  دکتر مصدّق برقرار بود اتّخاذ کرده است. هیچکس نمی تواند هیچ نوع وابستگی نه تنها به آمریکا بلکه به هیچ کشور دیگری در حکومت ایران بیابد. شاید امروزه بتوان ایران را در آن قسمت از دنیا از زمرۀ مستقل ّترین کشور ها بشمار آورد. حتیّ مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی هم نمی توانند – مگر غرض مندانه – منکر خودگردانی و استقلال ایران باشند. به این زودی خواسته های خود را فراموش کردیم!

آقای محمّد البرادعی در مصاحبه ای با فرید زکریا می گفت شما خود را به جای ایران بگذارید. اگر قدرتی مثل آمریکا ، شما را یکی از ” سه محور شیطان ” بنامد و مرتّب در پی نابودی شما باشد ، چه می کنید؟  آیا برای حفظ  خودتان اقدامی نمی کنید؟  آقای البرادعی در پاسخ این پرسش فرید زکریا که ایرانیان چگونه مذاکره و معامله می کنند ، جواب داد بسیار سخت ، هوشمندانه و بانقشه های دراز مدّت ، بر خلاف عربها که هیجانی هستند.

من بطور کلّی آدمی صلح طلب و بیزار از جنگ و جدال هستم با این همه وقتی که در خبرها می بینم و می شنوم که ایران اوّلین ماهوارۀ خود را به هوا می فرستد و بزودی به انرژی هسته ای و اتمی دست خواهد یافت ، احساس خوشحالی و غرور می کنم. در مصاحبۀ البرادعی و فرید زکریا که در بالا ذکر شد، هر دو معتقد بودند که وقتی تمام همسایه های ایران نظیر هند، پاکستان ، روسّیه مجهّز به سلاح های موشکی هستند چطور می شود ایران را مستثنی کرده برحذر داشت. ایده آل اینست که همۀ کشورها برنامه های موشکی خود را کنار گذاشته و نهایتاً نابود کنند ولی تا رسیدن آن روز نمی توان دیگر کشور ها را از این حقّ برکنار کرد.

  آخوند ها در درازنای این سی سال پس از انقلاب  ، ثابت کرده اند که سیاستمدارانی حرفه ای و بسیار با فراست هستند و نمی شود دست کمشان گرفت. بعلاوه ، فن آوران و فن سالاران بسیار کارآزموده ای با آنها همکاری نزدیک داشته و از پشت صحنه آن هارا حمایت می کنند.

آقای دکتر عبّاس میلانی در کتاب “داستان دو شهر: خاطرات یک ایرانی”  خود دو پاراگراف دارند در تأ یید فراست ، زیرکی و هوشیاری این بقول ما آخوند ها. داستان از این قرار است که دکتر میلانی در زندان با آقای رفسنجانی آشنا می شوند. چند سال بعد از این آشنائی ، هنگامی که استادان دانشکدۀ حقوق که دکتر میلانی هم یکی از آنهاست می خواهند موضوع آسیب رساندن معاون رئیس دانشگاه را توّسط دانشجویان خطّ امام به رفسنجانی که در آن زمان رئیس مجلس بود ، گزارش دهند ، هیأتی تشکیل می دهند و افراد هیأ ت که از آشنائی دکتر میلانی با رفسنجانی باخبر بودند از او می خواهند که با آقای رفسنجانی صحبت کند. این ملاقات را دکتر میلانی چنین توصیف می کند:

“ملاقات با معرّفی رسمی یک یک افراد شروع شد. وقتی که نوبت من رسید، رفسنجانی با کلماتی سرد، غیر مستقیم ولی بدون هیچ ابهام و گنگی به من فهماند که آشنائی گذشته را به یاد می آورد ولی آهنگ صدایش به طور وضوح روشنگر این مطلب بود که اگر چه ما تجربۀ مشترکی در گذشته داشته ایم ولی در حال حاضر این تجربه تضمین کنندۀ هیچ امتیازی نباید انگاشته شود. باید اقرار کنم که او به بهترین وجهی این نقش را بازی کرد.” (ص ۱۷۷ کتاب)

و در جای دیگری از کتاب باز هم در بارۀ رفسنجانی می گوید:

“… وقتی که انقلاب آغاز شد ، رفسنجانی با حوصله و حسّ واقع بینی که داشت توانست خود را از مقام یک روحانی دست دوّم و بدوش کشیدن عنوان ننگین “کوسه” به مهم ترین و قدرت مندترین چهرۀ حکومت پس از خمینی برساند…” ( ص ۱۷۴ کتاب)

بنابر این می بینیم که تنها از روی لباس نمی توان در بارۀ افراد و از جلد کتاب نمی توان در بارۀ  محتوای آن  قضاوت کرد.

وامّا در مورد داخل کشور، اگر شما با دنیای مجازی و الکترونیکی در ارتباط باشید، روزی نیست که یکی دو تا ویدئو یا تصویر از سازندگی های عظیم، حیرت انگیز و خیره کننده که در ایران انجام شده و می شود ، دریافت نکنید.  بعنوان مثال ، شهر زیر زمینی کیش ، هتلی که در دل کوه و صخره ساخته شده ، هتل هائی که در شمال ایران ساخته شده ، بزرگ راه ها و برج های آن چنانی فقط مشتی هستند از خروار.

ایرانی ها در درازنای تاریخ ۲۵٠٠ سالۀ خود صبر و تحمّل زیادی از خود نشان داده و از بوته های گوناگون مشکلات ، سرافراز بیرون آمده اند. در این بُرهه از تاریخ نیز باید بردباری نشان بدهیم و سعی کنیم پیش رفتهائی را که شده است از روی غرض نادیده نگیریم و به جلو بردن ایران کمک کنیم و مطمئن باشیم که با کمتر شدن فشارهای خارجی بر ایران ، فشار های داخلی نیز کمتر خواهد شد.  و روزی نه چندان دور، ایران پس از گذراندن این دوره به آزادی های فردی رسیده و به یک دموکراسی واقعی دست خواهد یافت. فقط اگر کمی واقع بین و بی غرض باشیم. و یادمان باشد که فقط ایران است در آن منطقه که “رئیس جمهور سابق ” دارد.  ما هنوز در ابتدای این راه هستیم.  

قصد داشتم در بارۀ کمبود ها نیزچند نکته ای ذکر کنم ولی آنقدر گفته و نوشته شده که تکرار مکرّرات خواهد بود و باعث ملال و کدورت خاطر. پس آن را به دیگرانی که تعدادشان چندان کم هم نیست ، وا می گذارم.

نکتۀ آخرین، می دانم که با گفتن این مطالب سیل ناسزاها و تهمت ها بسویم سرازیر خواهد شد وبرچسب هائی نظیر مُزدور و حقوق بگیر جمهوری اسلامی (برچسبی که راحت به همۀ دگر اندیشان زده می شود ) به من زده خواهد شد ولی وجدانم راحت است چون می دانم که من نه مزدور نه حتیّ موافق سرسخت جمهوری اسلامی هستم و نه هیچ گونه دستی در سیاست دارم  فقط کوششم بر اینست که بی غرضانه و بی طرفانه به قضایا بنگرم و هنرمِی را نیز نادیده نگیرم.

 مهوش حریری

وب نامه و کتاب نامه:

۱-  میز گرد اقتصاد جهانی در دِوُس ، سوئیس ( گرداننده کریستین امان پور)
http://select.daylife.com/topic/Christiane_Amanpou…

۲-  مصاحبۀ محمِد البرادعی با فرید زکریا
http://www.cnn.com/video/#/video/bestoftv/2009/02/…

۳-   ملاقات با مطبوعات   ( Meet the Press (
http://www.msnbc.msn.com/id/3898804/

۴-  تام ریکز   Tom Ricks    

۵-   داستان دو شهر: خاطرات یک ایرانی
نوشتۀ عبّاس میلانی

انتشارات میج ، واشنکتن، دی.سی ، ۱۹۹۶

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!