چند روز پيش كه داخل اتوبوسي، توي ترافيك گير كرده بوديم، يك بچه لاغر و رنگ پريدهاي رو ديدم و فكر كردم “اين طفلي، توي اين آلودگي، چند سال عمر ميكنه؟”
آيا موقع دامادي، سالم و تندرست به خونه بخت ميره؟
شايدساده باوري باشه ولي چي ميشد اگه دولت ما، يك تيم از بچههاي دانشگاههاي استخوان دار رو – كه خارجيها براشون سر و دست ميشكنند – با همان حقوق آنور آب، همينجا استخدام ميكرد و پروژه “ماتيز برقي” رو راه ميانداخت.
اطاق ماتيز زياد گرون نيست. با نصب آرميچر و باطري (كه الان در چين موجوده) تبديل به يك سواري تميز و بي سر و صدا ميشه. قيمتش هم اگه دو، سه ميليون بشه، دولت ميتونه حتي با سوبسيد و اقساط تحويل مردم بده. نمونه موتور سيكلت آن هم كه تقريباً مفت درميآد. بعدش هم دولت بنزينو به نرخ جهاني (به جز وسائط نقليه عمومي) بفروشه و چندين برابر هزينه پروژه رو صرفه جويي كنه.
وقتي همشهريها سالمترند و هواي تميز تنفس ميكنند، از بروز خيلي بيماريها جلوگيري شده و بودجه كمتري صرف بيمه و درمان مردم ميشه. آلودگي صوتي و وضع ترافيك هم بهتر ميشه.
البته همشهريهاي جان همه ميدانند كه دولت عزيز ما هميشه به فكر سلامتي مردم است. ولي خب جنبه مالياش هم كم بد نيست.