ابر شیرفام خزیده به پائین دره
میشامد انتهای کمرش با وسوسه
بدنبال گردن غبار آلودش
برای پیامی مرطوب , یک بوسه
از عاشقی تنها ؤ دور افتاده
######
او مغرور از نوازش سرد آسمان
تو خوابیده در گرمای نیمه روز شرق
او سرمست شهرت و جاه وجلال
تو آسوده از فرار زمان و سرگیجه مرگ
######
سودای دیدارهم گوهران درد بی سامان
رسیدن کوه به دره حماسه نا باوران
اورنگ
Mai 2009