صاحبخانه 1

شنیدی هویزر هم در شهر یاره

اعلیحضرت اصلا خبر نداره

چه کشکی و چه ماستی شاه شاهان

به هیچت می گیره ناخوانده مهمان

عجب شاهنشهی هستی به مولا

چه صاحب درگهی هستی به ولّا

مگر تو صاحب خانه نبودی؟

مگر تو یار پیمانه نبودی؟

کسی آمد و برد جلّ وپلاست

کجا رفت آخر آن ذره حواست؟

تو که بخشنده و شیرین زبانی

چرا با ما کنی نا مهربانی؟

 

کاپیتان جان عجب شعری نوشتی

نترسیدی تو از بد سر نوشتی؟

نوشتن که چه عرضم، وام کردی

و یاد از شاعری پر نام کردی.

نترسیدی از آن ساواک و گزمه؟

ندانستم دمت اینجوری گرمه.

که شاه وکاسه لیسان کذایی

نیرزند پیش چشمت پر کایی.

نمی بینی چگو نه خشمگینند 

درون انتقادات کینه بینند

کنون که بی کسند و بی تفنگند

سراسیمه پی شعرجفنگند.

خدایی گرده ی شیران تو داری

دمار از حالشان خوب در میاری.

نمی ترسی عمو سام رو بیارن

با موشک تو دلت وحشت بکارن؟

نمی ترسی که مزدوری کنند باز

بساط کودتا ها گردد آغاز؟

تو مرد روزگارانی به مولا

که پایین می کشی شه را ز بالا.

تو که آزاده و آزاده مردی

چشیدی در جهان گرمی و سردی.

دمت گرم که دلم را شاد کردی

لبم با خنده ای آباد کردی

الهی که دماغت چاق بادا

سرت سبز و دلت بی داغ بادا.

 

 

شنیدی شعبونه بیدار گشته

حالا هم بیکس و بی عار گشته؟

شنیدی طیب هم چه روسیا شد

سرا سیمه تا دربار سیا شد؟

شنیدی لات و لوتها شاعرستند

ز یک چتول عرق چه مست مستند؟

شنیدی تو که شعبان بی مخ آمد

با ترکیب شهان و شهرخ آمد؟

این شعبان عزیز با بارعامش

با اون دوستای هم کیش و مرامش

شنیدی که قلم در دست داره

از لب و لوچه اش گوهر می باره؟ 

 

جی جی چی چی میگی بابا ایولله؟

عزیز کجای دنیایی ماشاالله؟

ندیدی از دو سو شاه و پیامبر

چه سان دادند به ایشان فرّ و گوهر؟

برای خودش و میرزا رضاخان

رژه ها رفته ایم آقا فراوان

 

 

ولی دیدیم آقا آدم نمی شه

حواس پرت ایشون جم نمی شه.

بخود گفتیم که ای صد داد و بیداد

مگر پیمان و سوگندش شد از یاد؟

مگر ما رو چه پیش آمد که واسه

یه ذره پول با دشمن هم می لاسه

واسه خوشخدمتی استان می بخشه

واسه ی سلطه شون می کشه نقشه

خلاصه ما شدیم بیچاره والله

ز نازشست شه الحمد لله

 

 

بهش گفتیم به جان شخص نیکسون

اگر باور نداری جان جانسون

بیا و قبله ی عالم بجا مان

ز ما دست و ز تو کوتاه دامان

بیا و سلطنت کن طبق قانون

برای ما بمان تو مثل کانون

دیگه آدم نکش هر گاه و بیگاه

سه دانشجو نکش توی دانشگاه

تو که تاج شهان میراث داری

تو دربارت دو صد رقاص داری

بیا وسطنت کن نه حکومت

حکومت با خودش داره مذلت

 

 

در روز بیست و پنج ماه مرداد

که آقا دستپاچه در رفت به بغداد

در آنجا هم ز ترس آرام نمی داشت

با عرق سرمی کرد چون رام نمی داشت

از اونجا تا به شهر رم فرار کرد

تا شعبان خان مارشال لا بر قرار کرد

به همکاریِ باند توده نفتی

از اون کار هایی می کرد که شنفتی

تا که خوشحال کنه آق نیکسون جونو

به خاک وخون کشید سه تاجوونو

بهش گفتیم که بیرحم و مروت

که یکجا بسته ای در های رحمت

درسته که میگی اینها بمیرن

ولیکن خوناشون دامن می گیرن

بله در یک کلام گوشهای آقا

بدهکاری نداشت به حرفای ما 

 

 

بگو یک حرف به آقای خرسندی

دیگه بسه غرور و خودپسندی

بگویش تو که از خرسندیانی

چو تیغ ریش تراش داری زبانی

بیا برعهد و برپیمان وفا کن

برای ذات اقدس یه دعا کن

برای شادی این شه پرستان

دو سه بیتی بگو تو رو به قرآن

 

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!