اگر من هم نخبه بودم؛
در گفتار روز دوشنبه آقای علی خامنه ای، ایشان به نخبه گان هشدار دادند که مواظب گفتهها و نیز نگفتههای خویش باشند. در مورد گفتهها که تکلیف مشخص است “زبان در دهان پاسبان سر است ” ولی در مورد نگفتهها نمیدانم نظر دیگران چیست ولی برای مخلص به قول طلاب “آقا جان مسٔلهُ”. نخست آنکه چطور میتوان مواظب سخنی بود که هنوز نگفته اید؟ در حقیقت تا سخنی گفته نشده در مرحله فکر است، آیا ایشان منظورشان اینست که نخبه گان مواظب افکار خویش باشند؟ و اگر داستان بدین نحو است، در صورت احراز به مقام شایخ نخبه گی ( فرض محال که محال نیست) و رویا رویی با یکی از بسیجیان چماق به دست چگونه میتوانم به او ثابت کنم که همواره از افکار پاک و منزه بر خوردار بوده ام؟ البته ممکن است بعضی از هموطنان بگویند که آن بسیجی باید ثابت کند که افکار من به جاهأی رفته که نباید میرفته! که توجه این دسته از هموطنان را به چماق ایشان جلب میکنم! در خاتمه جا دارد از کلیه آیات عظام، محققین اسلامی و پویندگان راه حق چه انهأیکه در بندند یا که بزودی در بند خواهند بود با شتاب طلب استمدد کنم تا به امید حق اسب افکار سرکشم را در طویلهای مناسب مهار کنم که علاج واقعه قبل از احراز به مقام شایخ نخبه گی باید کرد. التماس دعا