ما همه با هم هستیم
سه روز اعتصاب غذا در مقابل سازمان ملل
روزهای ۲۲ تا ۲۴ ماه جولای ۲۰۰۹، تقاطع خیابانهای ۴۷ و یک مقابل ساختمان مرکزی سازمان ملل متحد در شهر نیویورک جلوه ای دگرگونه داشت. در این ۳ سه روز ایرانیان بسیاری به دعوت جمعی از روشنفکران اجتماعی و دانشگاهیان گرد هم آمدند تا “برای اعلام پشتیبانی از جنبش سبز مردم ایران ، محکوم کردن تقلب گسترده درانتخابات و سرکوب بی رحمانه اعتراضات مردمی، و بازداشت غیرقانونی صدها شهروند و فعال سیاسی و اجتماعی در ایران” دست به اعتصاب غذا بزنند و صدای مظلومیت مردم ایران را به گوش جهانیان برسانند.این بیانیه و دعوتنامه با امضای ۲۷ نفر از نخبگان علمی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانیان خارج از کشور و اعلام حمایت ۱۷نفر در تاریخ ۱۲ جولای انتشار یافت ،امضا کنندگان مستقل از عقايد و باورهايشان، اعم از مذهبی و غير مذهبی و چپ و راست برای يک هدف مشترک ملی،آزادی زندانیان سیاسی و عقیده، کنار هم جمع شدند و با امضا کردن بیانیۀ اولیه از این پیشنهاد ِ اکبر گنجی استقبال کرده و مستقیما در اعتصاب غذا شرکت کردند.امضا کنندگان این بیانیه عبارت بودند از: ۱- عبدالعلی بازرگان، دین پژوه و فرزند ارشد نخست وزیر دولت موقت 2- محمد برقعی، استاد دانشگاه استرير،3- حسین بشیریه، استاد کنونی دانشگاه سیراکیوز که در دولت احمدی نژاد در دانشگاه تهران ممنوع التدریس شد و از از برجسته ترين جامعه شناسان سياسى ایران،4- علی بنوعزیزی،استاد علوم سیاسی دانشگاه بوستون5,- نیره توحیدی، استاد و رئیس دپارتمان مطالعات زنان و جنسیت در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا،نوثریج6,- فاطمه حقیقت جو، نماینده اصلاح طلب دوره ششم مجلس شورای اسلامی است که در اعتراض به رد صلاحیت بیش از ۲۰۰۰ نفر از داوطلبان نمایندگی دوره هفتم از مجلس استعفا کرد7,- حمید دباشی، رئیس دانشکده مطالعات خاورمیانه و آسیا و نیز مدیر مطالعات کارشناسی ارشد در مرکز مطالعات ادبیات تطبیقی و جامعه در دانشگاه کلمبیای نیویورک8,- مصطفی رخ صفت، صاحب امتیاز مجلۀ توقیف سده و تاثیر گذارِ “کیان”0- عبدالعلی رضایی، جمعه شناس دانشگاه کالگری10,- احمد صدری،استاد انسان شناسی و جامعه شناسی دانشگاه لیک فوردست،ایلی نویز11,- محمود صدری،استاد جامعه شناسی دانشگاه تگزاس12,- کاظم علمداری،استاد جامعه شناسی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا،نورثریج13,- عبدی کلانتری، محقق و سردبیر سایت اینترنتی نیلگون 14,- رضا فانی یزدی، فعال سیاسی و حقوق بشری، و از زندانیان سابق15,- نهضت فرنودی، روانشناس16,- منصور فرهنگ، اولین نماینده ایران در سازمان ملل (دولت مهندس بازرگان)،استاد کالج بنینگتون17,- احمد کریمی حکاک، بنیانگذار مرکز مطالعات ایرانی در دانشگاه مریلند در آمریکا و یکی از پژوهشگران و استادان شناخته شده در حوزۀ ادبیات کلاسیک و معاصر ایران 18,- حسین کمالی،استاد دانشگاه کلمبیا19,- مهرانگیز کار، حقوقدان،محقق، روزنامهنگار، و فعال اجتماعی برجسته، برندۀ جایزۀ بين المللی حقوق بشر (Ludovic Trarieux –فرانسه)20,- اکبر گنجی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی سابق 21,- ابراهیم سلطانی، دانشگاه سیراکوز22, – علی میر سپاسی،استاد جامعه شناسی دانشگاه نیویورک 23,- مجید محمدی، محقق و استاد جامعه شناسی24,- مهرداد مشایخی، استاد جامعه شناسی دانشگاه جورج تاون25,- آرش نراقی، استاد فلسفه و اخلاق کالج موراویان 26,- شیرین نشاط، عکاس و فیمساز برجستی مقیم نیویورک27,- نادر هاشمی،استاد علوم سیاسی دانشگاه دنورهمچنین ۱۷ نفر با امضای این بیانه از اعتصاب غذا حمایت کردند، از جمله: طاهر احمدزاده، مبارز دیرپای سیاسی که دو فرزند او پس از انقلاب و یک فرزند او پس از انقلاب اعدام شده اند؛یرواند آبراهامیان، تاریخدان و استاد برجستۀ دانشگاه نیویورک؛ژانت آفاری، استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا؛ مهرزاد بروجردی،استاد علوم سیاسی دانشگاه سیراکیوز؛شهرنوش پارسی پور،نویسندۀ برجستۀ ایرانی؛ عبدالکریم سروش، فیلسوف، دین پژوه و اندیشمند برجستۀ ایرانی؛ شیرین عبادی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۳؛محسن مخملباف، فیلمساز برجستۀ ایرانی؛رضا معینی،سازمان گزارشگران بدون مرز؛علی اکبر موسوی خوئینی ها، نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی است که در اعتراض به رد صلاحیت بیش از ۲۰۰۰ نفر از داوطلبان نمایندگی دوره هفتم از مجلس استعفا کرد.،محمد رضا نیکفر، فیلسوف سیاسی و اندیشمند برجستۀ ایرانی.؛ حسن یوسفی اشکوری، نویسنده، محقق، روزنامهنگار و فعال سیاسی و روحانی خلع لباس شده.بسیاری از دیگر چهره های مطرح فرهنگی و ادبی نیز به حمایت از این اعتصاب غذا پرداختند از جمله رضا براهنی ( که خود نیز شخصا در اعتصاب حضور یافت)، اسماعیل خوئی، نسیم خاکسار،هادی خرسندی و اندیشمندانی چون رامین جهانبگلو، عباس میلانی وسعید امیر ارجمند.بسیاری ان هنرمندان نیز با ارسال پیام و یا حضور در این اعتصاب، حمایت خود را از این حرکت اعلام کردند از جمله گوگوش، فرامرز اصلانی، شهیار قنبری،ابی،شهره آغداشلو،شاهین نجفی و از غیر ایرانیان رابرت ردفورد ،شون پن و ایزابلا روسلینی که در روز اول تحصن حضور یافت.نوام چامسکی، زبان شناس و روشنفکر شناخته شده بین المللی.، خوزه کازانووا ،مارتا نسبام،استاد حقوق، دانشگاه شیکاگو؛ جاشوا کوهن،استاد حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه استنفورد و جمعی از مدیران کمپانی گوگل از دیگر اندیشمندان و چهره های بین المللی بود که با اعلام حمایت و یا حضور در این اعتصاب خواسته های این تحصن را مورد تاکید قرار داد.در طول این سه روز متحصنین هر روز از ساعت ۸ صبح در مکان در نظر گرفته شده حضور می یافتند، سخنرانی ها و برنامه های هنری حدود ساعت ١١ صبح آغاز می شد و گردهمائی تا ساعت ۸ شب ادامه می یافت. هر چند در این فاصله چند ساعتی نیز بین دو برنامه صبح و عصر فاصله وجود داشت. در این فواصل جمعها و حلقه های کوچکتر بحث و گفتگو راجع به مسائل ایران و چه باید کردها شکل می گرفت .
روز اول، ۲۲ جولای
برنامۀ روز اول با سخنرانی اکبر گنجی آغاز گشت، گنجی اعتصاب غذا را «برنامهای ملی» توصیف کرد و گفت: «این برنامه یک برنامه سیاسی و گروهی نیست، بلکه یک برنامه کاملا حقوق بشری است. ما برای محکوم کردن سرکوبهایی که در ایران صورت میگیرد اینجا جمع شدهایم» و با اشاره به پردۀ بزرگی که پشت او قرار گرفته بود ادامه داد: ” «دوستان ما بیش از ۶٠٠ اسم را لیست کرده اند که از زندانیانی هستند که در همین تحولات اخیر بازداشت شدهاند. اسامیِ با رنگهای سبز بازداشتی ها هستند و اسامی که رنگ قرمز دارند شهدای این جنبش هستند» و در پایان اضافه کرد که این فهرست کامل نیست و با یاد کردن از زندانیان مسیحی و بهائی خواستار آزادی همۀ زندانیان عقیده شد.سپس نیره توحیدی ،استاد دانشگاه نورثریج، که گرداندن برنامه در روز نخست را بر عهده گرفته بود از رضا براهنی، شاعر نویسنده و منتقد ادبی برجسته که از از تورنتو برای شرکت در مراسم آمده بود، دعوت کرد تا سخنان خود را آغاز کند. براهنی که پیشتر در بیانیۀ اعلام حمایت خود آورده بود:” معنای اعتصاب غذای ما یک حرف بیش نیست: آزادی! آزادی! آزادی!”، با تشکر از برگزارکنندگان این نشست، گفت: «همه ما باید از این موضوع دفاع کنیم که انسان ها باید هر آنچه را که میخواهند بتوانند بگویند.» وی یادآور شد که «وقتی ما از دموکراسی سخن می گوییم یعنی یک حکومت و یک دولت آنهم دولتی انتخابی. به همین خاطر ما به انتخابات آزاد نیازمندیم.» براهنی همچنین با به نیکی یاد کردن از زنان ایرانی آنان را «نیمی از جمعیت ایران» دانست «که در زندان» هستند. و تاکید کرد که تنها «یک فرد انتخابی می تواند نماینده کشور در دنیا باشد و نه هیچ کس دیگر».علی بنو عزیزی،مدیر مدرسه مطالعات خاورمیانه و مطالعات اسلامی کالج بوستون، دیگر سخنران این جمع، پس از اعلام شگفتی از تکثر موجود میان افراد حاضر در این نشست، گفت: صدها نفر از ایرانیان امروز در این جا جمع شدهاند تا از مردم جهان بخواهند به صدای آنها گوش بدهند. ” و از کشورهائی که دولت احمدی نژاد را به رسمیت شناخته اند به انتقاد پرداخت.منصور فرهنگ نیز در سخنانی با خاطرنشان کردن این نکته که این تازه گام اول ماست، خواستار فرستادن نماینده ویژه سازمان ملل برای رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران شد و گفت: برای برونرفت از بحران فعلی، همه ما به نهادهای قدرتمند و مستقلی احتیاج داریم که بیایند و این وضعیت را بررسی کنند.در ادمۀ برنامه مهدی سحرخیز، فرزند عیسی سحرخیز از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی بازداشت شده در وقایع اخیر، گفت:” «وقتی خاتمی رئیس جمهور شد و به سازمان ملل آمد و سخنرانی کرد، من به ایرانی بودنم افتخار کردم. وقتی احمدی نژاد به سازمان ملل آمد و آنگونه سخن گفت من شرمگین شدم و امروز نه به خاطر پدرم که به خاطر فعالیتهایی که ایرانیان در داخل کشور میکنند دوباره به ایرانی بودنم افتخار میکنم.»سپس پیام محسن مخملباف از حامیان برنامه خوانده شد که در قسمتی از آن آمده است: ” اکنون شما مردان مرد و زنان زن بر درگاه ملل، گرسنه و تشنه از خلقی سخن می رانید که بیش از هر جا و هر وقت گرسنه آزادی و تشنه عدالت اند و همانگونه که سازمان ملل در نیویورک و آمریکاست اما متعلق به نیویورکی ها و آمریکایی ها نیست و متعلق به همه بشر است، جنبش سبز ایران امروز نیز نه متعلق به موسوی یا مذهبی ها و اصلاح طلبان، که متعلق به همه مردم ایران است.جنبش سبز پرچمی نیست در مقابل پرچم های دیگر، این چتر سبزی است که ما را از سوزش استبداد در امان دارد. این روح جمعی گم شده 30 ساله ماست که دوباره پیدا شده است.ما نه این و آن و این، که ایرانی شده ایم. نه ایرانی، که بشر شده ایم. گرسنه نشستگان بر درگاه خانه بشر .قطعه ای 70 میلیونی از یک واحد 6 میلیاردی. نه، نه ، این رود را سر بازپس رفتن نیست. دریا دوباره به قطره ها عقب نخواهد نشست…بگذار از این جا دست کوچکم را در دستان جمع بزرگتان بگذارم تا دل قطره ایم دریایی شود.” گوگوش، هنرمند و خوانندۀ صاحب نام ایرانی، سخنران بعدی این مراسم بود که سخن خو را به نام ایران و ایرانی آغاز کرد و گفت : ” من به اینجا آمدهام تا صدای حقانیت روشنفکران،اهل قلم،هنرمندان،اقلیتهای جنسی و قومی و بومی و مذهبی و عقیدتی باشم که طی سه دههٔ گذشته تنها به دلیل گونهای دگر اندیشیدن،دیگر سخن گفتن یا داشتن اندیشه و باور متفاوت به زندان افتاده اند شکنجه دیده اند به قتل رسیده اند به اعترافهای نمایشی و دروغین وادار شده اند و یا چون من طی دو دههٔ زندگی در آن سرزمین مجبور به سکوتشان کرده اند. من به اینجا آمدهام تا صدای حق طلبانهٔ جنبش ملی و خودجوش هموطنانم در داخل ایران باشم و همبستگی و حمایت خود را از این جنبش که زنان و جوانان به واقع نماد بالندهٔ آن هستند اعلام کنم.”و در ادامه اضاف کرد:” من به اینجا آمدهام تا بگویم آری میدانم برای رسیدن به این اهداف مقدس ، ملت ما راهی پس دراز پیش رو دارد ولیکن با هر نوع اعمال خشونت ، جنگ، حبس، کشتار و حضور بیگانه در کشورم مخالف هستم و از گامهای مثبت هر چند کوچک همچون این فراخوان پشتیبانی میکنم و با امید به اینکه با تداوم اینگونه حرکتها شاهد برقراری دمکراسی، آزادی بیان ،آزادی قلم، آزادی اندیشه، آزادی انتخاب ، آزادی مذهب و آزادی زنان در آن سرزمین اهورایی باشیم.”پس از صحبتهای گوگوش، نشست برای استراحتی دو ساعته متوقف شد، و ادامۀ برنامه ساعت ۵ بعد از ظهر با نوازندگی و ترانه خوانی هنرمند مشهور، فرامرز اصلانی ادامه یافت. اصلانی با اجرای ترانه ای که ملهم از جان باختن مظلومانۀ ندا آقا سلطان ساخته بود به چشمان بسیاری از حاضران اشک آورد، وی دربارۀ این ترانه گفت: ” «زمانی که عکس ندا را دیدم این آهنگ و ترانه را ساختم و اجرا کردم. حتی منتظر استودیو و ضبطهای حرفه ای هم نماندم و گفتم حس منتظر استودیو نمیماند و با امکاناتی معمولی خواندم و ضبط کردم و با کمک دوستان در یوتیوب منتشر کردم.»پس از ترانه خوانی فرامز اصلانی، نوبت به حقوقدان و فعال برجستۀ حقوق بشردر ایران، مهرانگیز کار رسید تا صحبتهای خود را آغاز کند. مهر انگیز کار با اشاره به وضعیت کنونی وکلا در ایران و همچنین انتقاد از آییننامه جدید قوه قضاییه در مورد کانون وکلا گفت: «وکلا را در شرایطی قرار دادند که فقط باید از خودشان دفاع کنند. اگر آییننامه جدید اجرا شود – هر چند فعلا متوقف شده است- دیگر هیچ متهمی کمترین شانسی نخواهد داشت، که حتی در دادگاهها وکلای خودشان را داشته باشند.» این فعال حقوق زنان و وکیل دادگستری با اشاره به ماده قانونی که به قاضی اجازه میدهد تا در دوران تحقیقات مقدماتی مانع حضور وکیل باشد گفت: «خلا حضور وکیل در مرحله تحقیقات امکان شکنجه را افزایش میدهد.»
مهرانگیز کار در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به حضور «پر رنگ» زنان در تخولات اخیر گفت: «جناب آقای براهنی سالها پیش نوشته بود که تاریخ مذکر است زیرا نقش آفرینان و نویسندگان تاریخ مذکر بوده اند و به همین خاطر اگر زنان نقش آفرینی هم بودند یا نادیده یا کم رنگ جلو داده شدهاند. اما خوشحالم که امروز بگویم تاریخ مذکر به تاریخ دوجنسی وارد شده است و حضور زنان و دختران ما در تحولات حاکی از همین نکته است.» سخنران بعدی ، حمید دباشی، استاد ایرانی دانشگاه کلمبیا بود که به تشریح زبان سیاسی جدید جنبش سبز پرداخت و آن را یک تغییر مبنائی معرفتی(epistemic shift ) در ایران دانست و از کسانی که همچنان از دید ایدئولوژیک به این جنبش می نگرند انتقاد کرد وجنبش سبز را مجالی دانست برای گستردن ساحت و عرصۀ عمومی در جامعۀ ایرانی و تغییر فرهنگ منبری و یکسویه. پس از سخنان دباشی، امید معماریان پیغام عبدالکریم سروش، فیلسوف و روشنفکر دینی، که نتوانسته بود در جمع شرکت کند را خواند. از دیگر سخنرانان روز اول احمد کریمی حکاک، شیرین نشاط، مجید محمدی،محسن قائم مقام، نهضت فرنودی و شهره آغداشلو بودند. کریمی حکاک در سخنرانی خود اشاره کرد که همانطور که این سی سال جمهوری اسلامی به قهقرا رفت، مردم به پیش رفته اند. نهضت فرنودی نیز در قسمتی از سخنان خود گفت :” حالا اینکه رنگ سبز است ب آنها چرا الل اکبر می گویند و چرانماز جمعه می روند، هر کو نکند فهمی سین کلک خیال اندیش/نقشس به حرام ار خود صورتگر چین باشد. برای تک تک ما مهم است بدانیم که زمانی که می توانیم جنبش مدنی ایران را حمایت کنیم ، امروز است و ایکاش همگی پشت این جنبش اصیل خودجوشی که در داخل کشور نضژ گرفته بایسیم که اگر این کار را نکنیم به بیان حافظ : « قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند / بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم.” نکاتی از روز اول.روز اول مراسم با استقبال بسیار خوب رسانه های همگانی فارسی زبان و غیر فارسی زبان روبرو شد. در طول مدت مراسم هنرمند نقاش، آقای سهیل توکلی، بر پردۀبزرگی مشغول نقاشی از میدان آزادی و تجمعات و راهمپیمائیهای مردم ایران بود.در کنار محل گردهمائی طوماری خطاب به سازمان ملل حاوی درخواستهای متحضنین از جمله آزادی زندانیان واعزام هیاتی از سوی سازمان ملل به ایران پهن بود که حاضران آن را امضا می کردند.در ساعات پایانی روز اول اعتصاب ایزابلا روسلینی، هنرپیشۀ مشهور ایتالیائی، نیز درجمع ایرانیان متحصن حضور یافت و در همبستگی با مردم ایران چند کلمه ای سخن گفت و طومار خطاب به سازمان ملل را امضا کرد.
روز دوم، ۲۳ جولای
برنامۀ روز دوم در حالی آغاز شد که حجم متراکم ابر در آسمان و پیش بینیهای هواشناسی خبر از بارندگی می داد.برنامه رسمی حدود ظهر با سخنان اکبر گنجی آغاز شد، وی در سخنانش به انتقاد و محکوم کردن سیاستهای نظامی گرایانۀ دولت سابق آمریکا پرداخت و این سیاستها را از دلایل اصلی قدرت گرفتن نیروهای تندرو مذهبی در خاورمیانه دانست.گنجی ضمن مخالفت با هرگونه حملۀ نظامی به ایران و تحریمهای اقتصادی که به مردم ایران آسیب برساند از هر نوع تحریم سیاسی که به حاکمان خودکامه صدمه وارد کند دفاع کرد. گنجی تصرىح کرد که : ” سازمان ملل نهادی دمکراتیک نیست و نهادی متشکل از دولتها است وشورای حقوق بشر سازمان ملل متشکل از ۵۳ کشور است که بسیاری از آنها ناقضان حقوق بشر هستند و از آن شورا انتظاری نمی توان داشت و آنها نماینده ای به ایران نخواهند فرستاد،کار ما ایرانیان درخواست کمک چشم دوختن به نهادهای مدنی مستقل از دولت و رسانه هاست که آنها پیام ما را به دنیا برسانند و به دولتهای خود فشار بیاورند تا پایمال شدن حقوق بشر در ایران را محکوم کنند.” سپس شیرین نشاط، هنرمند عکاس و فیلمساز، به عنوان برگزار کننده و مجری روز دومِ مراسم پشت تریبون قرار گرفت و از شهرنوش پارسی پور، نویسندۀ مشهور ایرانی و نویسندۀ کتاب زنان بدون مردان که خود سالهائی را در زندان بسر برده است دعوت کرد تا سخنرانی خود را آغاز کند. شهرنوش پارسی پور با اعلام حمایت خود از جنبش مردم ایران گفت: ” در اثر این جنبش من به عنوان ایرانی کمرم راست شده و مغزم فعال شده است ” وی به نقش مهم اینترنت در این جنبش اشاره کرد که باعث شده اندیشه به سرعت پخش شود و مردم خود رهبر خود باشند و صحبت خود را اینچنین پایان داد :” در انتظار جامعه ای هستم که همۀ مردم جامعه در آن جا بگیرند، من مذهبی هستم اما مذهب ندارم همه باید حرف خود را بزنند ولی حق ندارند جای من حرف بزنندو ن هم نمی توانم جای دیگری حرف بزنم. “سپس عبدی کلانتری پیام روشنفکر سکولار و فیلسوف سیاسی برجستۀ ایرانی، محمدرضا نیکفر، با عنوان “نشاط و تامل” را خواند. نیکفر در قسمتی از این پیام خطاب به معتصبین نوشته بود:” بایستی با مردمی که هنوز هم به آنان توهم دارند، از در گفتوگو درآییم، گفتوگویی که ممکن است طولانی باشد و حتی تا پاسی پس از پایان کار این رژیم هم طول بکشد. هر توهمی خود بر بنیاد عاملهایی واقعی است که آنها را بایستی بازشناخت. جمهوری اسلامی به شدت دردانگیز بوده، اما خود از دردهایی برخاسته است که بایستی درمان شوند. بر این موضوع باید اندیشه کرد.” نیکفر راه حل را لغو آپارتاید دینی-غیردینی دانست و با دفاع از اندیشۀ سیاسی سکولار برای آیندۀ ایران اضافه کرد:” فکر سیاسی سکولار ایرانی پشتوانهای بس قوی در سنت فرهنگی ما دارد. مؤمنان نیز میتوانند در متنهای دینی توصیههای خوبی در مخالفت با تبدیل دین به تخت حکمرانی و وسیلهی کاسبی پیدا کنند.” هر چند وی اضافه کرد:” وی با آشاره برشمردن حق کشی علیه زنان به عنوان بزگترین تبعیض، از اهمیت جنبشی محیط زیستی در ایران صحبت کرد.نیکفر همچنین در قسمتی از این پیام آورده بود:” در دوران جنبش مردم خودستا میشوند و همهی پلیدیها را به دولت نسبت میدهند. این بار لازم است کمتر خودستا باشیم و بیشتر با دید انتقادی به خود بنگریم. کدام همدستیها، کدام بیفکریها، کدام آلودگیهای ذهنی و اخلاقی و رفتاری، کدام بیسلیقگی و بیذوقی، عمر این رژیم را چنین طولانی کردند؟ آنها همچنان ممکن است باعث تداوم وضعیت شوند. جنبش، ذهن ما را بازتر میکند، ما پاکیزگی اخلاقی مییابیم، ولی آن دردهای عمیق تاریخی به سادگی درمان نمیشوند.”در ادامه مهدی سحرخیز از تماس تلفنی پدرش گفت که در هنگام دستگیری چندیدن دندۀ او شکسته شده و از ایرانیان درخواست کرده که از شرکت نوکیا به دلیل فروختن تکنولوژی استراق سمع به ایران شکایت کنند. در بخش بعدی برنام پیام حسن یوسفی اشکوی، فعال سیاسی ملی-مذهبی، خوانده شد، وی با اشاره به پیوستن بسیاری از شخصیتهای روشنفکری و حقوق بشری و هنری و ادبی و علمی و سیاسی جهانی به این حرکت اعتراضی تصریح کرده بود:” اکنون دیگر مردم و بویژ خانواده های شهیدان و زندانیان سیاسی تنها نیستند و می توان گفت که کنج هر خانه ای در ایران و دیوار هر سلولی در اوین به شبکه ی از افکار و وجدانهای آزادیخواهان جهان پیوند دارد و این می تواند از پیروزی عدالت و آزادی در آینده ای نه چندان دور در ایران خبردهد.با سپاس از تمام دست اندرکاران این اقدام مبارک و تشکر از تمام پیوستگان به این اعتصاب و به امید پیروزی نزدیک ملت ایران در کسب آزادی و عدالت.”در ادامه این مراسم، مهرداد مشایخی، استاد دانشگاه جرج تاون واشینگتن، نیز از منظر جامعه شناسی نکاتی را درباره تغییرات نسلی در ایران بیان کرد. وی گفت: نسل حاضر در جنبش کنونی با نسل کودتای ۲۸ مرداد، نسل انقلاب و نسل اصلاحات در سال ۱۳۷۶ متفاوت است و هیچ کدام از نسل های قبلی نیست، ولی همه محاسن نسل های گذشته را به همراه دارد. آقای مشایخی در توضیح عناصر این نسل جدید همچنین گفت: این نسل جهانی فکر می کند و جهانی نیز عمل می کند ، نگاه ایدئولوژیک ندارد و به دنبال آرمانشهر نیست. و از شکل گیری نوعی ناسیونالیسم در ایران صحبت کرد که آن را ملی گرائی مثبت خواند که نه در تقابل با کسی بلکه برای بالابردن خود شکل گرفته است. وی افزود: این جنبش امروز سبز است و مادامی که موسوی و سایر رهبران بر ابطال انتخابات پافشاری می کنند ما حمایت می کنیم ولی زمانی که بخواهد از ابطال انتخابات عقب بنشیند آماده ی جنبش رنگین کمان که جنبش حق مدار پلورالیستی ست، باشیم. رضا فانی یزدی، فعال سیاسی و حقوق بشری که شش سال از عمر خود را بعد از انقلاب در زندان به سر برده است، سخنران بعدی بود. وی در سخنان کوتاهی گفت خواسته ها باید خواسته های تمام نمای جنبش ایران باشد. کسانی که زیاده خواهی می کنند و سعی میکنند مسائلی که مسائل امروز جامعه ی ایران نیست مطرح کنند، فشار را زیادتر زندگی و حرکت را برای فعالان درون ایران سخت تر می کنند. وی درخواست کرد کسی به رهبران جنبش توهین نکنند زیرا توهین به رهبران جنبش در حقیقت توهین به زندانیان این حرکت و فعالان هم هست. وه به عنوان یک زندانی سیاسی سابق گفت هر حرکت اعتراضی در خارج از کشور انجام شود تاثیر دارد و فضای داخل زندان آرامتر می شود و شکنجه کمتر می شود.سخنران بعدی احمدرضا باطبی بود. باطبی که به عنوان سمبل اعتراضات دانشجوئی ۱۸ تیر ۱۳۸۷ شناخته می شود گفت: ده سال از آن اتفاقات گذشت بسیاری از ما مثل آقای گنجی، زارع زاده و من زنده هستیم. و این بخاطر تلاشهای شما خارج از زندان است.او افزود زمانی که ما زندان بودیم حتی یک تظاهرات کوچک زندانبان را تغییر می داد و برای مدتی فشار را از روی زندانیان برمی داشت. حاکمیت از از اعتراضات ایرانیان در سراست جهان وحست دارد.باطبی افزود: ما باید توجه رسانه ها را نسبت به مسائل ایران جلب کنیم و سعی کنیم جبش ایران در صدر اخبار نگه داریم. دوم اینکه ایرانی های کشورهای مختلف از دولت های خود و سازمانهای غیر دولتی بخواهند که دولت کودتا را به رسمیت نشناسند. بعد از سخنرانی باطبی، مراسم صبح برای استراحتی ۳ ساعته پایان یافت تا ادامه برنامه ها از ساعت ۵ آغاز شود. اما در حدود ساعت سه بعد از ظهر نوام چامسکی روشنفکر و زبان شناس وهجمع اعتصابون پیوست تا حمایت خود را از جنبش مردم ایران اعلام کند. پس از خواشامدگوئی اکبر گنجی، رضا براهنی در سخنان کوتاهی به معرفی چامسکی پرداخت و او را دوست دیرینه ی مردم ستمدیده ی جهان خواند. سپس چامسکی در سخنان کوتاهی که توسط حمید دباشی ترجمه می شد گفت:”30 سال پیش که با رضا در مجامع مشابهی شرکت می کردیم، همان مسائل که من و او به خاطرش مبارزه می کردیم، امروز هم مطرح است فقط باید اسم ها را عوض کنیم. مبارزه مردم ایران نور امیدی برای مردم جهان است که همه دارند از آن یاد می گیرند”. چامسکی افزود :” آمریکا نباید از وضعیت به وجود آمده در ایران بهره برداری کند. او همچنین حرکت اعتصاب غذاکنندگان را برای بقیه جهان به عنوان الگو عنوان کرد.” سپس چامسکی به سوالات چندی از شرکت کنندگان پاسخ داد ، ور پاسخ به سوالی راجع به توصیۀ او برای مردم ایران گفت:” ایرانیان داخل هستند كه مسیر و اهدافشان را انتخاب می كنند و باید از آنها یاد گرفت.»پس از سخنرانی چامسکی فرید شفیع نوری هنرمند جوان با سه تار خود پشت میکروفون قرار گرفت و هم هنگام با شدت گرفت ریزش باران به هنرنمائی پرداخت. شنیدن صدای سه تار و آواز شفیع نوری به همراهی صدای ساکسیفون و همصدائی حاضران و خواندن سرود “یار دبستانی” در مقابل سازمان ملل و زیر باران تصویری زیبا از همبستگی و یکدلی ایرانیان در حمایت از زندانیان سیاسی و عقیدۀ آفرید. پس از وی گروه “هایپرنووا” به اجرای ترانۀ جدید خود به نام “شکوه آزادی” پرداختند. سپس در حالی که ریزش باران سیل آسا عملا امکان ادامۀ برنامه را نمی داد حاضران خود به دور هم حلقه زده و با گرفتن چترها بر سر به خواندن سرود پرداختند، و اینگونگ در فضائی که ریزش باران بر لطافتش افزوده بود روز دوم اعتصاب پایان یافت.
روز سوم.۲۴ جولای
برنامۀ روز سوم و پایانی اعتصاب با پخش موسیقی و اجرای برنامه های هنری آغاز گشت.سپس اکبر گنجی پست تریبون قرار گرفت تا نکاتی را یاداوری کند، گنجی در واکنش به انتقاداتی که بعضی از گروههای اپوزیسیون بر اعتصاب غذا وارد کرده بودند :”پس از چندین دهه مبارزه ،طیفهای بسیاری بر اصولی چون دمکراسی و حقوق بشر توافق کرده اند” و ادامه داد: ” :«همه برای عبور از خودکامه گی به دموکراسی مبارزه می کنيم و يکی از مشخصه های حکومت های ديکتاتوری اين است که حق ویژه ای برای قشری قائل می شوند.” اين روزنامه نگار و مبارز سیاسی در ادامه گفت:«جمهوری اسلامی از ابتدا برای روحانيت حق ويژه قايل شد و ديگرانی هم حق ويژه برای يک خاندان قايل هستند. در حالی که دموکراسی نظامی است که همه با هم برابرند. دموکراسی مسابقه ای است که نتايج آن مشخص نيست.حالا جالب است که برخی گروه ها از همين حالا به يک خاندان حق ويژه می دهند که تا آخر و به شکل ميراثی حکومت کنند. همانگونه که جمهوری اسلامی به روحانيت اين حق را داده است.» گنجی افزود:” ما برای چه اینجا جمع شده اییم برای اعتراض به همین رژیم سرکوبگر، این رژیمی که دزد است و دروغ میگوید. و حالا که مردم در اروپا و آمریکا و کانادا و دنیا از مردم ایران حمایت می کنند و خواستار آزادی زندانیان سیاسی می شوند، یک گروه به جای اینکه بیایند بگویند در این وضعیت ما با شما همراه هستیم ، همه جا فقط و فقط به دنبال این هستند که این رو بدزدند و بگن این مال ماست. خوب این هم دزدیه. دمکراسی یعنی رژیم پلورالیستی، رژیم تکثرگرا در نظام دمکراسی همه آزادند تجمع خودشون رو داشته باشند. ما هیچ تجمعی رو نه تنها به هم نمی زنیم از هر نوع تجمعی هم دفاع می کنیم. هر گروهی، هر فکری آزاده که تبلیغ کنه خودشو و تجمع خودشو داشته باشه و ما از اینا دفاع میکنیم. اما یکی دو گروه هستن که هر کسی تجمعی میگذاره اونو به هم میزنن و میخوان بگن ما اینو برگزار کردیم این مطلقاً با دمکراسی سازگار نیست. ما از روز اول دوستانی که این بیانیه رو امضا کردند و از همه دعوت کردند که در این تجمع شرکت کنند، از روز اول گفتند ما هیچ پرچمی رو بالا نمیبریم. شما می بینید که هیچ پرچمی اینجا نیست. این برنامه یک برنامه ی حقوق بشری ست و می خواد سرکوب های جمهوری اسلامی را محکوم کنه و جالبه که یک تجربه ای من دارم از برلین تا امروز و آن اینه که هر جا یک گروهی برنامه ای میگذارند که با جمهوری اسلامی مبارزه کنند برخی گروه ها به جای اینکه بگویند ما هم میخواهیم با جمهوری اسلامی مبارزه کنیم اینها میان با آن گروهی مبارزه میکنن که علیه جمهوری اسلامی دارن مبارزه میکنن. شما ببینید میگن ما اومدیم اینجا برای تثبیت جمهوری اسلامی واقعا این شرم آوره و خنده آوره چون وقتی من می بینم دوستانی اینجا هستند که در دهه ی شصت در زندان های جمهوری اسلامی بودند و شکنجه شدند و بعضی از این دوستان چپ و مارکسیست هستند، جمهوری اسلامی که زده هزاران نفر از این چپ ها را نابود و سرکوب کرده بعد ما بیاییم بگیم اینا برای تقویت جمهوری اسلامی هستند، اسم این دمکراسی ست؟ اسم این آزادی ست؟” وی در انتقاد از طرفداران حملۀ نظامی ادامه داد:” یک عده نشستند اینجا و به دولت آمریکا میگن شما برید ایران را بمباران کنید و حکومت را تحویل ما بدهید. این که اسمش مبارزه نیست، اگر کسی میخواد مبارزه کنه و تغییر رژیم بده باید بلند بشه بره تهران و بجنگه و اینو بهش میگن مبارزه و ما هم ازش پشتیبانی میکنیم ولی این که شما بشینید تو واشنگتن و لس آنجلس و خواهش و تمنا کنید از دولت آمریکا که برید آنجا را بمباران کنید، کجای این مبارزه است. این دشمنی با ایران است. دشمنی با مردم ایران است. “پس از سخنان اکبر گنجی حسین کمالی استاد ادبیات دانشگاه کلمبیا سخن گفت، وی با اشاره به اينکه «حکومت در حال سرکوب و فريب عده بزرگی از مردم است» خواهان تداوم اعتراض به سرکوب ها و حفظ و تشکيل گروه ها و سازماندهی نيروها شد. آقای کمالی با ذکر اين نکته که ايرانی ها در «انشعاب و انحلال» متبحرند گفت: «آنچه مهم است استمرار اين حرکت است.». فاطمه حقیقت جو، نمایندۀ مستعفی مجلس ششم سخنران بعدی بود، وی در قسمتی از سخنانش گفت: :«رهبر فکر می کند که اگر بيايد بگويد فلانی رئيس جمهور است همه چيز تمام می شود. رهبری که خودش رهبر کودتا است معلوم است که فصل الخطاب نيست. سخن و موضع رهبری زمانی می تواند فصل الخطاب تلقی شود که رهبر در جايگاه بی طرفی و در جهت آرای مردم باشد نه اينکه بر ضد مردم خودش عمل کند.»حقيقت جو با تاکيد بر اينکه «استراتژی آنها النصر و بالرعب است» خاطر نشان کرد:«فکر می کردند کودتا می کنند و عده ای را بازداشت و می کشند و همه چيز تمام می شود اما ديديم نشد.» وی ادامه داد:«از ده دوازده سال پيش حرف يک عده نظامی افراطی اين بود که اگر ۲٠٠ نفر را بازداشت کنيم اصلاحات ريشه کن می شود و اکنون هم همين کار را انجام دادند.»اين نماينده سابق در پایان سخنان خود گفت: ” نهال آزادی با خون شهدا آبیاری شده و مردم ایران تا سقوط استبداد در ایران به مبارزه ادامه خواهند داد.”در ادامه طاهر احمد زاده ،مبارز دیر پا و از فعالان سیاسی ملی-مذهبی که دو فرزند او پیش از انقلاب اعدام شده اند و یک فرزند او پس از انقلاب، پشت تریبون قرار گرفت و با خواندن ایاتی از قرآن و اشعاری از شاعران حمایت خود را از جنبس مردم ایران اعلام کرد، دختر طاهر احمد زاده نیز به نیابت مادرش که توان سخن گفتن نداشت، به عنوان کسی که کودکی خود را پشت درهای زندان گذرانده و با درد زندانیان و خانواده های زندانیان سیاسی آشناست در سخنانی خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی شد که بی گناه و تنها برای پس گرفتن حق خود به زندان افتاده اند و یا کشته می شوند.آرش نراقی، استاد فلسفه و اخلاق، سخنران بعدی بود که به نقد فلسفۀ سیاسی “دیکتاتوری مصلح” که بر مبنای تقدم معیشت و امنیت بر حق آزادی است پرداخت، دیدگاهی که معتقد است برای تأمین امنیت و معیشت مردم می توان آزادی آنها را قربانی کرد و به باور نراقی رهبری جمهوری اسلامی به چنین دیدی معتقد است. نراقی مطرح کرد این دیدگاه با ظرافت از تقدم امنیت بر آزادی سخن میگوید و نه تقدم حق امنیت و حق آزادی، در این دیدگاهِ حق گریز مردم طفیلی لطف حاکمان خواهند شد، “ولی وقتی حرف از حق امنیت و حق معیشت شود، معنی اش این است که من گردن فرازانه حقوق خود را مطالبه میکنم و حکومت مامور من است و موظف است در خدمت من قرار گیرد. این روحیه ی مردم سالارانه است که مدافع حق امنیت و حق معیشت است. ” در چنین شرایتی به محض اینکه بهره مندی از معیشت و امنیت به عنوان حق شناخته شود نیاز به تضمین دارد و برای تضمینِ حق، هیچ مکانیزمی وجود ندارد مگر آنکه صاحبان حق بتوانند به نحو موثر در تامین سرنوشت خود شرکت بورزند. به همین دلیل است که تامین حق ممکن نیست مگر آنکه پیشتر حق مشارکت موثر شهروندان تضمین شده باشد. نراقی افزود : مردم ایران دیگر با شعار سیب زمینی فریب نمی خورند بلکه حاکمیت ر را موظف و مکلف می دانند که حقشان را تضمین کند، شعار مردم ایران امروز “رای مرا پس بده” است چرا که حکومت این حق مردم را نقض کرده است. حق مشارکت موثر شهروندان از جمله حقوق بنیادین مردم است و حکومتی که حقوق بنیادین شهروندان خود را به صورت سیستماتیک نقض کند بی کفایت است و یکی از پایه های مشروعیت خود را نقض کرده است و به محض آنکه حکومتی مشروعیت داخلی خود را از دست بدهد مشروعیت بین المملی خود را نیز از دست می هد. در پایان نراقی از وجدانهای بیدار جامعۀ جهانی خواست تا دولت کنونی را بواسطۀ نقض گسترده و سیستمامتیک یکی از بنیانی ترین اصول حقوق بشر به رسمیت نشناسد چرا که حکومتی ک هدر درون مرزها مشروع نیست اخلاقا و قانونا مشروعیت بین الممل نخواهد داشت.آًرش نراقی سخنان خود را با نقل داستانی به نام “مسجد مهمان کش”از مثنوی مولوی به پایان رساند ، داستانی که حکایت مسجدی طلسم شده است که مهمانان خود را می کشد، غریبی به این مسجد می رود و نیمه های شب صدای مهیبی می شنود اما این مهمان به عوض ترس و وحشت زدگی برپامی خیزد و نعره می زند و به محض آنکه او دلیری می ورزد طلسم مسجد شکسته می شود و بر او جواهر می ریزد.نراقی اضافه کرد اما امروز جسارت جوانان ما افسون این مسجد مهمان کش را باطل کرده است و “ما هم بازتابندۀ صدای دلیرانۀ فرزندان ایرانزمین در این گوشۀ جهان هستیم.”سخنران بعدی نیره توحیدی، استاد مطالعات زنان و جنسیت دانشگاه نورثریج، بود که سخنان خود را دربارۀ نقش زنان در تحولات اخیر به زبان انگلیسی ایراد کرد. دکتر توحیدی گفت پس از سی سال هزاران هزار زن به خیابان ها آمدند دوشادوش مردان و برای حقوق خود مبارزه می کنند بدون اینکه از مردان جدا باشند، یا از پشت سر آنان قرار بگیرند و گاه حتی نیز نقش رهبری دارند. حضور پر رنگ زنان در عرصه های مختلف «منحصر به يک طبقه اجتماعی يا يک تفکر نبوده ونيست ” و از تمامی اقلیتهای قومی و مذهبی در آن حضور دارند.نیره توحیدی با انتقاد شدید از بعضی فعالان دانشگاهی و سیاسیِ گفتمان چپ از جمله جمز پتراس که جنبش ایران را طبقاتی و نشات گرفته از سیاست خارجی دولت احمدی نژاد می دانند، تحلیل آنها را مبتنی بر دیدی اورینتالیستی خواند که معتقد است مردم ایران صلاحیت وظرفیت خیزش برای احقاق حق خود را ندارند و تنها مشکلات اقتصادی آنها را به تحرک وا می دارد و معترضان تنها عده ای از مردم طبقات مرفه غرب گرا شمال شهر تهران هستند . نیره توحیدی تصریح کرد هر چند نارسائیهای سیاست خارجی و مشکلات اقتصادی در این جنبش نقش بازی می کنند ولی دلایل اصلی جنبش مردم ایران نادیده گرفته شدن حقوق مدنی،نقض حقوق بشر و شرافت انسانی توسط دولت احمدی نژاد است. احمدی نژاد با طرح امنیت اجتماعی ، قانون حمایت از خانواده، اجرای مجدد حکم غیر ایرانی سنگسار ،تعطيل کردن روزنامه های مستقل،بستن ان جی او هايی چون کانون مدافعان حقوق بشر و…جوانان و مردم ایران را مور تمسخر و تحقیر قرار داد. نیره توحیدی جنبش سبز ایران را حاوی خصائل زنانه(feminine) دانست در مقابل دولت مردانۀ (masculine) احمدی نژاد، که هارمونی این دو وجه را در اجتماع از بین برده بود و در تائید این فرض به رنگ سبز،مسالمت آمیز بودن، شعارها و وجه شاعرانۀ جنبش اشاره کرد . این استاد دانشگاه و فعال اجتماعی در پایان ضمن درخواست آزادی برای همۀ زندانیان سیاسی از فعالان جنبش حقوق زنان که در زندان به سر می برند یاد کرد از جمله شادی صدر،شیوا نظر آهاری،ژیلا بنی یعقوب، کاوه مظفری و.. و همچنین از وکلائی که در زندان هستند و همیشه از پشتیبانان جنبش زنان ایران بوده اند چون محمد علی دادخواه و عبدالفتاح سلطانی.پس از سخنان نیره توحیدی، جلسه برای یک استراحت دو ساعته تعطیل شد. که طبق معمول روزهای پیشین در این دو ساعت حلقه های بحث و گفتگو شکل گرفت. پس از به اتمام رسیدن وقت استراحت،؛عبدی کلانتری، پژوهشگر،روزنامه نگار و سردبیر سایت اینترنتی نیلگون، سخنران بعدی مراسم بود که در سخنانی با عنوان “جنبشی برا تاسیس جمهوری؟” گفت:” اگر ما امروز با مادر داغدار سهراب اعرابی و خانوادهی ندا آقا سلطان و بازماندگان دهها قربانی ديگر در سرکوبهای اخير همدردی می کنيم، آيا نبايد از صحنه های مشابه سالهای گذشته هم يادی بکنيم. مجسم کنيد، پرستو فروهر را تک و تنها در سردخانهی پزشکی قانونی ــ چون اجازه نمی دادند کسی همراه او باشد ــ که تک و تنها بايد به جنازهی قصابی شده و لاش لاش مادرش و پدرش نگاه کند برای تأييد هويت قربانيان! مجسم کنيد خانم شيرين عبادی را که برای مطالعهی پروندهی قتل فروهرها، او را نشانده اند در يک اتقاق دربسته و او در ميان انبوه مدارک، فهرستی را پيدا می کند که در آن، اسامی کسانی که قراربوده در آن قتلهای زنجيره ای ذبح بشوند آمده، و بعد چشم خانم عبادی می افتد به اسم خودش در آن فهرست! فرياد خاموش اين زن شجاع در آن اتاق دربسته به گوش کدام رئيس جمهور رسيد؟ که وقتی اعترافات قاتلان فروهرها را جلويش می گذارند، می خواند که با هرضربهی چاقو که به قلب خانم فروهر فرو می کردند، فرياد می زدند «يا زهرا، يا زهرا!» اين فتواهای فقاهتی و ولايتی را چه کسانی و با چه باورهايی صادر کرده بودند؟” و در ادامۀ صحبتهای خود مطرح کرد به همان اندازه که جنبش به بلوغ بيشتر می رسد و خواسته هايش مشخص تر می شود، بايد کمتر به زد و بندهای بالايی ها و سازش های پشت پردهی «خودی ها» اتکاء داشته باشد. و در دفاع از جمهوریتِ کامل سخنان خود را چنین پایان داد:” نظريهی ولايت يکی از ارتجاعی ترين و عقب مانده ترين آموزه های سياسی است که حتا در همان زمان مشروطيت هم ارتجاعی بود چه رسد به قرن بيست و يکم. ما مردم ايران سفيه و عقب مانده نيستيم که به ولايت احتياج داشته باشيم. ما شهرونديم، جمهوری حق ما است. “کاظم علمداری ديگر سخنران اين مراسم بود که در سخنان خود به بررسی «جنبش سبز» ايران پرداخت و يادآور شد که «مقاومت مردم کليد پيشبرد حرکت است و بايد ادامه پيدا کند.» اين استاد دانشگاه همچنين گفت:«آنچه اتفاق افتاده برگشت ناپذير است و هيچ ديکتاتوری در تاريخ نتوانسته است پيش بينی کند که چه زمانی سقوط خواهد کرد.». و کودتا را آغا شکافهای بیشتر میان اصولگرایان دانست. کاظم علمداری با ستایش از نسل جوان گفت من پس از سی سال مبارزۀ سیاسی با افتخار به این جنبش سبز پیوسته ام و شور جوانان به انرژی ما افزوده است.”محد برقعی سخنران بعدی مراسم بود که اشاره کرد که در این سی سال “اینها فقط رای های ما رو ندزدیدند، بلکه ارزش های ما را هم دزدیدند. ارزش هایی که متعلق به گروه دیگری بوده، یعنی عدالت اجتماعی، آزادی، استقلال و عدم وابستگی را مال خود کردند.”. دکتر برقعی افزود: یکی از زیباترین مناظر را من دیروز اینجا دیدم وقتی که باران می آمد و هوا سرد هم بود، 40، 50 جوان زیر باران اکثرا هم خیس شده بودند داشتند شعارهای عدالت خواهانه شان را می دادند و سرود می خواندند که همه دم از استقلال و آزادی و سازندگی جامعه می زد. یکی به من گفت ببین این سرودهایی که بچه ها میخونن قبلا مال چریک های فدایی بوده انگار یک آشتی بین اینها برقرار شده، گفتم مشکل این است که این بیست، سی سال چنان ذهن ها رو قاطی کرده اند که همه فکر میکنن که این تنگ نظری و یک بعدی بودن ویژگی جامعه است، در حالی که شما صبح دیدید که طاهر آقا (احمدزاده) جز قرآن چیزی نمی خواند، تمام عمرش در فضای مذهبی بوده و با شریعتی و نزدیک ترین یار آقای طالقانی، ایشون دو تا از بچه هاش تئوریسین های چریک های فدایی خلق بودند(مسعود و مجید) که زمان شاه اعدام شدند و پسر دیگرش هم چپ بود که در این رژیم اعدام شد و دخترش هم که فراریه چپ است. طاهرآقا اینطور نیست که چپ را تحمل کنه بلکه معتقد است که اینها مسلمان واقعی هستند و وقتی من این خصلت او را تقدیر میکنم میگه، اینو من نمیگم قرآن به من اینو میگه. این فرهنگ ما بوده که از ما دزدیدن.”عبدالعلی رضايی جامعه شناس که از تورنتو به جمع اعتصاب کنندگان حضور داشت نيز در ادامه سخنان خود را بيان کرد.وی با اشاره به مساله «پرچم» در اعترضات مختلف ايرانيان گفت: «پرچم هر کشوری با رفراندوم تصويب می شوذ هيچ کسی نمی تواند پرچم يا نمادی را تحميل کند. ما باید دنباله روی جنبش داخل ایران باشیم. مرکز جنبش دمکراسی خواهی در ایران است. ” آقای رضايی در بررسی تحولات اخير در ايران، «درکنار هم قرار گرفتن سه نسل را» از شخصه های بارز حرکت جنبش سبز دانست و گفت:«بايد کاری کنيم اين سه نسل همچنان با هم مرتبط بمانند.». علی اکبر موسوی خوئينی، نماينده سابق مجلس سخنران ديگر سومين روز اعتصاب و تحصن بود. وی در سخنان خود گفت:«آنهايی که در اين مدت استراحت و خواب و آرامش مردم را گرفته اند و اين خون ها را ريخته اند، بايد بدانند که نمی گذاريم خواب راحت داشته باشد. اجازه نخواهيم داد فردی که با زور و تقلب و تحقير مردم سرکار آمده است آرامش داشته باشد. هرجا قدم بگذارد مردم سبز پوش نخواهند گذاشت کاری از پيش ببرد.» و همگان را از هم اکنون دعوت کرد تا اگر احمدی نژاد در ماه سپتامبر به سازمان ملل بیاید در مقابل ساختمان سازمان ملل تجمع کنند.در روز سوم اعتصاب، «خوزه کازانوا» از جامعه شناسان برجسته معاصر دنيا نيز از شخصيت هايی بود که به جمع متحصنين آمد و در سخنانی کوتاه حمايت خود را از خواسته های معترضان اعلام کردو با امضا کردن طومار و پوشیدن لباس سبز حمایت خود را از جنبش مردم ایران اعلام کرد. خانم «جوئن لندی» از فعالان چپ آمريکا نيز به عنوان نماينده «کمپين صلح و دموکراسی» در تجمع حاضر شد و از معترضان اعلام حمايت کرد.«نل هيکس» حقوقدانان امريکايی نيز به نمايندگی از طرف سازمان «حقوق بشر اول» در سخنان کوتاهی از خواسته های متحصنين حمايت کرد. از دیگر سخنرانان الهه شریفپور-هیکس، از فعالان باسابقۀ حقوق بشر بود که در حالی که می گریست از همبستگی ایجاد شده و انرژی جوانان تقدیر کرد.مراسم با تقدیر اکبر گنجی از جوانانی که در این چند روزه تدارکات مراسم را بر عهده داشتند ادامه یافت، گنجی هنگامی که در میان صحبتهایش به تاریخ سی سالۀ قتل و زندان و جنایت در ایران اشاره می کرد بغض راه صدایش را بست و حمید دباشی ادامۀ مراسم تقدیر از داوطلبان را بر عهده گرفت. بعدتر گنجی در چرائی بغض خود آن را اشک شوق خواند و در مصاحبه ای با روزآنلاین گفت:”همۀ ما کار می کنیم که برغم همه اختلافات زیر یک پرچم واحد گردبیاییم. این اشک شوق بود که این همه نیروهای متفاوت می آیند و دعواهای گذشته را که مشخصه نسل ما بود، ادامه نمی دهند. آنها می خواهندبرای مردم ایران کار کنند. برای دموکراسی و آزادی. وقتی شما این را می بینید هیجان زده می شوید.”سپس دو نقاشی بزرگ که توسط سهیل توکلی در این سه روز ملهم از تظاهرات و دلاوریهای مردم ایران کشیده شده بود به مزایده گذاشته شد. و کسانی که ۳ روز را اعتصاب غذا کرده بودند با قرار گرفتن پشت تریبون عکس یادگاری انداختند، در آخر و پیش از شکستن سه روز اعتصاب غذا با آش و شله زردی که تهیه دیده شده بود اکبر گنجی با تشکر از همۀ کسانی که از راههای دور و نزدیک در این اعتصاب غذا شرکت کرده بودند، امضا کنندگان بیانیه اولیه را فراخواند تا با تشکر از شرکت کنندگان با هم عکسی به یادگار بگیرند. این حرکت سه روزه که تلاشی بود برای رساندن صدای خواسته های مردم ایران به گوش جهانیان و جلب توجه افکار عمومی به نقض حقوق بشر در ایرا روز جمعه پایان یافت . حرکتی که می توان آن را نقطۀ عطفی در حرکتهای آزادیخواهانۀ مردم ایران دانست و رنگین کمانی از صاحبان فکر و عقیده را یک جا و هم صدا برای هدفی مشترک و حول محور دمکراسی و حقوق بشر برای ایران گرد هم آورد تا شاهدی باشد بر آنکه این بار “ما همه با هم هستیم.”
در قسمتهائی از این گزارش، از گزارشهاى روزانۀ روزبه میرابراهیمی منتشرشده در رادیو فردا استفاده شده است.