روزی میآید که سرزمین همیشه جاودانم که در طی قرنها در دست خودپرستان بلاها کشیده و در پنجه جور ظالمان زمان جز بازیچهای نبوده آزاد میشود.
روزی میآید که از خاک ایران ظلم، بی عدالتی ، ستمگری و استبداد ریشه کن میگردد.
روزی میآید که مردم با رنگ سیاه غریبه اند.
روزی میآید که واژگانی چون مفسد فی الارض، محارب، کافر، نجس معنایی ندارد.
روزی میآید که در آن بوم احساس غربت نمیکنی و میدانی که به اندیشهها و عقاید احترام میگذارند.
روزی میآید که دلها آرام است، از خنده نمیهراسی و از دیدن سایه ات وحشت نمیکنی.
روزی میآید که پایههای عدل و انصاف گذاشته میشود و برابری، آزادی، نظم در آن خطه سبز حاکم میشود.
روزی میآید که ابرهای تاریک جهالت و تعصب کنار میرود و آفتاب عشق، محبت و دوستی بر روی آن مه تابان میتابد.
روزی میآید که عاشقان میهن که در گوشه و کنار این دنیای پهناور متفرق شده اند دوباره گرد هم میآیند و در کنار هم ایران را از نو میسازند.
روزی میآید که این فریبا رو در میدان ترقی و تمدن دگر بار جولان میکند.
روزی میآید که دوباره ایرانم را، میهنم را در آغوش میگیرم و بر خاک مقدسش بوسه میزنم
….و آن روز دور نیست.
مونا 🙂