ارباب کیست و مهره ها چکار میکنند و چطور میچیند؟
نمیدانم که شما نام ایلوموناتی ها را شینده اید با نه؟ به گفته بسیاری از استادان علوم سیاسی و اجتماعی این گروه بیش از چهل در صد ثروت دنیا را در اختیار دارند و دارای یک سیستم پیچیده و دارای قدرت و استقامت میباشند. به گفته استاد علوم سیاسی که من با او دوستی داشتم سیستم فکری و کاری آنان به این ترتیب است که دنیا را در هم میریزند آشفته و دگرگون میکنند. بر طبق مثال معروف تفرقه ایجاد میکنند جنگ و فتنه را گسترش میدهند آب ها را بقدر کافی گل آلوده میکنند و بعد شروع به گرفتن طمعه هایشان میکنند. در این نوشته من سعی خواهم کرد راه های آنان را بشما بنمایانم و نیز روش مبارزه با آنان را نیز نام ببرم.
مقصود این گروه پر از قدرت و ثروت چیست. همانطوریکه گفتم آنان شاید کمتر از یک میلیون نفر در تمام دنیا باشند. ولی این یک میلیون نفر انسانهای بسیار با هوش زیرک تحصیکرده و خبرگان هر اجتماع میباشند و از منابع مالی سرشار نیز استفاده میکنند. آنان نخبه گان هستند و از لایه های بسیار ثروتمند هر جامعه میباشند. آنان نبض دنیا را در دست دارند و با استخدام استاد های مجرب و برنامه ریزنان دانشمند و نیز با دردست داشتن هم قدرت سیاسی و هم قدرت اقتصادی به نحوی مرموز بر دنیا حاکم هستند و چون ثروت بیکران در اختیار آنان است به همین مناسبت هر کاری که بخواهند انجام خواهند دارد . مثلا یک شخص قوی هیکل را استخدام میکنند به او آموزش رزمی میدهند به او حقوق کافی میدهند و اسلحه در اختیارش میگذارند تا دمار از روزگار دیگران که دست آنان را خوانده اند در بیاورد.
برنامه آنان بدین ترتیب است که با داشتن اطلاعات وسیع از هر جامعه براحتی میتوانند آن جامعه را کنترل کنند. مثلا با اختلاف و دامن زدن به مشگل بین فارس و ترک و یا عرب و کرد آنان را بجان هم میاندازند و با دادن اسلحه بقدر مناسب تاحدی که هیچکدام نتواند فاتح شود به زد وخورد آنان مینگرند و در دلشان به ریش آنان البته میخندند. و بهمین ترتیب با دامن زدن به اختلاف بین ادیان مثل شیعه و سنی بهایی و مسلمان و کلیمی و مسیحی آتش جنگ و اختلاف را روشن و پر حرارت نگه میدارند. آنان انسانهای خود خواه مغرور و کم دانش و تا حدودی ابله را مقامات شامخ مید هند تا براحتی بتوانند آنان را کنترل کنند. کسی مثل صدام به ریاست میرسانند که نه دانش سیاسی برای رهبری یک کشور دارد و نه از انسانیت و دوستی برخوردار است. وی را تشویق به حمله به سایر کشور ها میکنند تا بتوانند وسایل جنگی و مواد مخدر خود را بفروشند و شرکتهای بیمه آنان بتوانند سایر کشور ها و سایر مردم را غارت کنند. آنان حتی به طبقه متوسط کشورهای پیشرفته هم رحم نمیکنند و سعی دارند که کل طبقه مزاحم متوسط را از میان بردارند. یک طبقه برده داشته باشند و خودشان.
آنان دست دیوانگان قدرت را تا مادامیکه در کنترل دارند باز میگذارند تا بقدر کافی خون ریزی و کشت و کشتار کنند و در ضمن خودشان هم منفور مردم خواهند شد و تعویض آنان کم هزینه تر خواهد بود. اگر کسی مثلا صدام بتواند با سرکوب و کشتار مقام خود را مستحکم سازد و مردمش نتوانند اورا به زیر بکشند و در ضمن صدام حرف شنویی را کنار بگذارد و فکر کند که آدمی شده است وقدرتی دارد در آنصورت یک کشور و یا چند کشور دیگر را تحریک میکنند که صدام را به زور به پایین بکشند. خودتان که شاهد بودید و اینها دیگر افسانه و داستان نیست. آیا صدام نمیتوانست حتی حدس بزند که دارای آنچنان قدرتی نیست که بتواند با کشور پیشرفته ای مثلا آمریکا نبرد کند؟ آیا یک رییس جمهور بایست آنقدر خام باشد که قدرت دفاعی و جنگی کشور خود را نتواند بررسی کند؟
بطور واضح روشن است که صدام توانایی ریاست یک کشور را نداشت. و نه تنها خودش و خانواده بلکه کشورش را هم بیجهت به خاک و خون کشید. دیکتاتور ها زمانی که دست بوس آنان هستند و هرکاری و جنایتی که بکنند با سکوت دنیا روبرو میشوند ولی مادامیکه به منم منم افتادند آنوقت است که دو راه برایشان باقی میگذارند یا ملت و مردم را با تبلیغات وسیعی که دارند بر علیه آنان میشورانند. یا از طریق یک کودتا مردک مزاحم دیکتاتو را بپایین میکشند و یا اگر مردک جلوی این راه ها را سد کرده باشد بایک حمله نظامی اورا کله پا میکنند.
آنان با تحصیلات دانشگاهی و تحصیلات زیاد یک ملت بطور عمومی موافق نیستند وبرای همین کار برای جوانانی که طالب کسب علم ودرک و فهمیدن هستند شرایط سخت میگذارند. تا اکثر جوانان کم سواد و بدون اطلاعات کافی باشند و بدین وسیله بتوانند از آنان بعنوان سیاهی لشگر و یا مهره ها کم اهمیت سو استفاده کنند.
برای حکومت بهتر است که مردم ناتوان و نادان باشند که اشخاص دانا هزینه نگه داریشان زیاد است. آنان خواستار تعصب هستند که مردم با داشتن تعصب به چیزی علیه چیز دیگری بسیج باشند و براحتی به جنگ ودعوا سوق داده شوند. تعصب های دینی نژادی و فرهنگی و کشوری و غیره ایده آل آنان است. خودتان ببینید که براحتی میتوانند جوانان یک کشور را بر علیه جوانان همان کشور شست و شوی مغزی دهند ویک آدم کم شعور را با عنوان های عظیم به یک ملت تحمیل کنند. با دردست داشتن وسایل ارتباط جمعی از مویی کوهی بسازند. از یک شخص ابله و بیسواد و کم شعور براحتی یک فیلسوف شهیر و یک نابغه قرن تولید کنند. و به خورد انسانهای جوان و خام بدهند. آنان مخالف روزنامه نگاران و دانشگاهیان و روشنفکران آزاده و انسان دوست وغیر وابسته هستند وهر طور که بتوانند آنان را از بین میبرند و یا بصورت کارگران غیر متخصص روانه بازار کار میکنند. بارها من شاهد بودم که در همین آمریکا فوق لیسانس ها بصورت کارگران ساختمانی مشغول کار بودند چون با قرار دادن آنان در لیست های کامپوتری از استخدام آنان در رشته های مهم خود داری میکنند و آنان مجبورند که برای خوردن نان به کارهای بدنی و کارهای غیر حرفه ای سطح پایین بپردازند.
این یک میلیون نفر با داشتن ثروت انبوه و در دست داشتن وسایل و تولیدات و کارخانه های عظیم نبض اقتصادی دنیا را در دست دارند و براحتی میتوانند یک انسان را از بین ببرند. آنها که با داشتن جمعیت کم حدود نصف ثروت دنیا را در اختیار دارند معلوم است که توانایی انجام هر کاری را دارند خودتان حساب بکنید. یک میلیون نفر چهل در صد سهم دنیا و حدود چهار میلیارد نفر دیگر حدود شصت در صد سهم ثروت دنیا را در دست دارند تازه آن چهار میلیارد نفر هیچ وابسته گی بهم ندارند و دارای تشکیلات پچیده و وسایل لازم نیستند ولی اینها همه چیز در اختیار دارند. برنامه ریز های مجرب استادان و دانشمندان خود فروخته و هنرمندان و ثروتمندان وابسته. مسلم است که یک میلیون نفر انسانهای نخبه و ورزیده با داشتن تشکیلات خیره کننده و ثروت های نجومی و داشتن وسایل و قصر های زیر زمینی و ارتباطات سریع و محکم و با در دست داشتن مهره ها همیشه در مسند قدرت باقی خواهند ماند.
آنان دوستدار دیکتاتور ها هستند چه که یک دیکتاتور براحتی منافع کل یک ملت را فدای یک هدیه گرانبهای شخصی میکند. بعبارت دیگر آنان به دیکتاتور ها قدرت غارت و کشت و کشتار را میدهند و تا مادامیکه در کنترل آنان هستند میتوانند به حکومت وحشت و ترور خود ادامه دهند. در حقیقت دیکتاتور ها بازیچه دست آنان هستند.
همه کشت وکشتار ها و قحطی ها و مردن مردم نا آگاه از برنامه ریزی های آنان بوده است. قحطی مصنوعی سالهای 1914 در ایران یک برنامه برای کشتار و کم کردن مردم ایران بوده است. هدف آنان کم کردن جمعیت دنیا است تا بتوانند راحت تر حکومت کنند. دزدی فساد دروغ وفتنه جنگ کشتار و نفرت از مایه هایی است که آنان را سرمست میکند. حتی میگویند که آنان از یک جنگ اتمی تمام عیار هم وحشت ندارند زیرا شهرهای زیر زمینی خود را ساخته وپرداخته اند. تحریک رهبران برای جنگ نیز از روشهای آنان است.
چطور میتوان با آنان مبارزه کرد؟ تنها راه مبارزه با آنان دوستی اتحاد با همه مردم جهان و زحمت کشان زنان دانشجویان کارگران و سایر طبقات اجتماعی است احترام متقابل به همه ادیان و همه نژاد ها و همه قوم ها و ملیت ها و زبانها و فرهنگهای همه مردم دنیا. کوشش در راه آموزش و فرا گیر کردن وعمومی کردن دانش و بینش افراد. بردن مشگلات عمومی کشور ها به دادگاه های بین المللی عوض جنگیدن های بیهوده. تساهل و قبول کردن سایر آرا و عقاید به عنوان یک حقیقت ولو اینکه از صمیم قلب به آن معتقد نباشیم مثلا یک مسلمان دو آتشه میبایست عقیده یک کلیمی دو آتشه را هم بعنوان یک عقیده قبول کند. زیرا هر دو طرف فکر میکنند که حق دارند و اگر یک طرف بخواهد عقیده دیگری را مورد تمسخر قرار دهد در آنصورت امکان بروز ناراحتی و جنگ وجود دارد. عیسی به دین خود موسی به دین خود.
انسانیت و خوبی و مهربانی بایست که شرط اولیه و معیار انسانی باشد و نه دین ملیت و نژاد و همه مردم بایست به چشم دوستی و مهربانی به هم نگاه کنند. بقیه سایر وظایف مثل داشتن دادگستری واقعی در تمام کشور ها و پایین آوردن هزینه ها دادرسی و حقوقی نیز برای گرفتن حق مردم واجب است. آموزش فرهنگهای مختلف بصورت اختصار برای مردمی که در کنار هم زیست میکنند مثلا در آلمان کمی هم از اسلام به سایر دانش آموزان میآموزند تا مسلمانان برای آنان هیولا نباشند ویا برعکس مسیحیان برای مسلمانان کافر و بی دین شمرده نشوند. زیرا از نظر یک مسلمان قشری و متعصب ویا بنیادگرا همه دختران اروپایی هرزه و بدکاره و یا فاحشه هستند. زیرا آنان دارای روابط آزاد با جنس مخالف میباشند. و بارها شما هم شنیده اید که کارگران مسلمان ساکن آلمان دختران خود را تنبیه های شدید کرده اند زیرا خواسته است از آن آزادیها بهره ای کم داشته باشد.
مسلمانان قشری آلمانها را نجس و کافر میدانند و آلمانهای متعصب هم آنان را کثیف و ابله میدانند و این تنش باعث ناراحتی هر دو طرف خواهد بود. برای از بین بردن تنش های بین اقوام و ملت ها بهترین راه آموزش راه درست است و احترام به سایر راه ها. زیرا هیچ چیز در جهان مطلق نمیباشد. این سیستم با داشتن وسایل تبلیغاتی هر چه بخواهد بخورد مردم خواهد داد و میتواند یک دیوانه را بعنوان یک فیلسوف انسان دوست به مردم غالب کند. متاسفانه در شرایط فعلی آنان بخصوص در کشورهای فقیر رهبران غیر واقعی را قدرت داده اند تا دمار از روزگار مردم خود در بیاورد. نفرت و غرور های بی جهت را دامن میزنند و تا کشت و کشتار های وسیع راه بیاندازند. دیکتاتور های را میخواهند زیرا رابطه با آنان ساده تر است تا با جمع مردم و آنان بسیار کم هزینه هستند زیرا متمول کردن و ثروتمند کردن یک دیکتاتور راحت تر است تا رفاه عمومی مردم. مسلم است که دادن حق و رفاه به همه مردم بسیار گران تر است تا بردن رفاه و ثروت و شوکت برای تعدادی از آنان. دیکتاتور ها تا مادامیکه دیوانگی هایشان به زیان گروه ایلومنادیها نیست میتوانند به جنایتهای خود ادامه دهند. مثلا بمب هایی که صدام در جنگ با کرد ها بکار برد به زیر سکوت رفت و مواد شمیایی او برای بخاک و خون کشیدن مردم بیگناه مهم نبود ولی اشغال او در کویت برای آنان مورد موافقت نبود. دیکتاتور ها برای انجام بعضی کارها آزادی دارند و برای انجام بعضی کارهای دیگر بایست اجازه کسب کنند و اگر بی اجازه کاری کنند که نمیبایست میکردند بشدت تنیبه خواهند شد.
دوستی بین مردم و ملت ها داشتن دانش و بینش مهربانی و تساهل احترام متقابل به انواع و اقسام تمدن ها فرهنگها و ادیان و مکتبهای ادبی و اجتماعی و اتحاد تنها راه مبارزه با این اختاپوس هفت سر است که در باره آن افسانه ها نوشته اند.