نهیب سخن

سفیهان سفرۀ گفتار بگشودند و هتاکان زبان ناسزاگویی.

 

چرا پس ژاله می بارد اگر سمفونی بی درد یک کر-مرد درباری

به پای چوبۀ دارش ورا آرامش پردیس بخشیده است؟

چنین آشفته پردازی خدا را چون خریداری کند اندیشۀ انسان؟

چرا پس آرزوی مرگ رؤیایی نمی دارد مثال قو؟

چه بالاتر تمنایی ز مرگی اینچنین زیبا؟

 

نهیب صد سخن می باردم امشب که ای یاران: 

چرا استاره های این بشر هرگز صلای مهر میهن برنمی دارند؟

چرا شبهای او از ناامیدی تیره و تارند؟

چه چیزی میخکوبش کرده است اندر میان موج خون و دشنه ای در دیس؟

چرا سمفونی باران وی را در کویر ما کسی نشناخت؟

کجا شد رهگذار سوت زن در زیر باران: بر لبش لبخند؟

 

دلم آواز زخم تیشه و تلخیّ سرمای زمستان را

هزاران مرتبه خوشتر از این آهنگ بی مفهوم می فهمد.

 

چگونه او سخن می راند از نای غمین و نان خشک گُل محمدها؟

چرا او همنوای تار گُکلان از خراسان تا به گرگان نیست؟

 

زنان روستا اما به آهنگ نواهاشان

پی یک پشته هیمه در بیابانند

که شاید قرص نانی جو به زحمت دست و پا سازند.

زبانهاشان سخن از جنس مهری جاوان دارد.

و لبهاشان به جنبش از دعاهای مبارکباد.

قسم بر نیش خورشید و اجاق خانگی هم پُر روا دانند.

وشان را هرگز آیا درد آزادی ست؟

 

خدایا؛ من ز خاک ابلهان روییده ام یا این

ز خود بیگانگان در بند دیوانی هراسانند؟

به فریاد آمده است خامه میان چنگ نقّادم.

 

سی ام شهریور 1388

اتاوا

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!