امسال هم جام دوستی فوتبال در نخستین آخرهفتهی سپتامبر در جنوب کالیفرنیا، در دانشگاه فولرتن برگزار شد و دستکم برای چندین هفته (اگر نه ماه) هم که شده، تاثیر شایان توجههی در زندگی ما بر جا گذاشت. البته هر کس سنش بیشتر، جای پای تاثیرگذاری آن هم فزونتر. به همین دلیل پربیراه نیست اگر ادعا کنیم که هیچ گروه سنیای بیش از 48 به بالا از این جام بهره و کهره نمیبرد. گرچه بهرهاش بیش از کهرهاش همواره نمایانتر است.
قانون طبیعت این است که هر کس تنها هر جایش که درد بگیرد به آن توجه میکند؛ به همین سیاق، همیشه این گونه است که وقتی کسی در گذار از مرحلهای به مرحلهی دیگر است، در دورهای که به “انکار” که در اصطلاح روانیاش به “دینائل” شهرت دارد، تعریفهایش هم دچار تغییر و تحولات بنیادین میشوند و یه جورائی گیس میکنند.
از برتریهای مهم کسی که ورزش میکند این است که این دوره برایش درازای بیشتری دارد و مانند آدامس تا یک جائی هی کش میآید. اما همین خاصیت کشائی است که روداری آدمها را مانند همان آدامس خودمان باد میکند. و چون هر چیزی که باد شود، سرانجام باد میشود این روداری هم در مسابقهها حبابش توی صورت آدم یا میترکد و یا فسش با کوچکترین روزنهای در میرود و البته به هر حال همان باد میشود. به همین دلیل آخری که تاثیر روانیاش از همه مهمتر است، من پیشنهادها و مشاهداتم را به هدف درازتر نمودن عمر دورهی انکار با شما در میان میگذارم که امیدوارم مورد توجهتان قرار گیرند:
مسابقههای رده سنی 48 سال به بالا باید غیرقانونی شناخته شوند چون با ابتدائیترین و اساسیترین قانون فیفا یعنی عدم استفاده از داروهای انرژیزا، تناقض دارند. هر داروئی در این ردهی سنی انرژیزاست.
در این مسابقهها وجود یک ساک ورزشی بدون دارو نشان یک تقلب بزرگ در میدان مسابقه است.
شرکت در مسابقههای جام دوستی کم هزینهترین، سریعترین و رسواترین تلاش برای گروهدرمانی در این دورهی گذار است. هر کس رویش بیشتر، دورهی انکارش عمیقتر و لگد آن هم دردناکتر است که بیشتر درستییه مثل معروف خودمان را اثبات میکند که: عشق پیری گر بجنبد سر به رسوائی زند.
برای اینکه سن کسی را در این مسابقهها دریابید کافیست به لیست اقسام موجود در ساک ورزشیاش نگاهی بیندازید:
تلفن دستی + ادوکلن + کاندوم: زیر و حوالی 20 سال
آب + گئیتورئیت: زیر 30 سال
تایگر بالم + ادویل + آب + گئیتورئیت: زیر 40 سال
آیبیوپروفین+وای کودین+ بنگئی + آیسیهات+تایگر بالم+ آب+گئیتورئیت: زیر 48 سال
وایاگرا + دیفیبریلئیشن + ناویگئیشن دستی + سرم سیار + وایکودین و بقیه: بالای 48
شوتها در 20 سالگی و حتا 30 سالگی هم، وقتی شلیک میشوند، مانند گلوله سوت میکشند، اما در حوالی 48 بیشتر در هوا پرسه میزنند. و در نزدیکی 60 سالگی تنها با آهی کوتاه از خیر همه چیز میگذرند. به همین دلیل میتوان به راحتی شمار افراد شرور و غیرقانونی را که هر تیم به نسبت بیکلاسیاش از آنها بهره میبرد، شناسائی نمود.
مسابقهها از لس آنجلس باید به جای دیگری منتقل شوند چون انگیزهی بازیکنان برای باخت، با هر برد، بیشتر میشود: استراحت در سواحل جنوب کالیفرنیا + چلو کباب.
وقتی در ردهی سنی بالای 48 پس از چهار مسابقه در یک تورنمنت فوتبال در دو روز از زیر آفتاب سوزان جنوب کالیفرنیا تندرست بیرون میآیی، به خودی خود به یک پیروزی به تمام معنا دست یافتهای؛ درست به مانند این است که از زندانهای جمهوری اسلامی بدون نوازشهای الاهی آزاد شوی.
سال نخست شرکت من در تورنمنت جام دوستی در ردهی سنی 48 به بالا بسیار خاطرهانگیز بود: حافظه و برآمدگی شکمم هنوز آنقدر متشخص نشدهبودند که ندانم کفش فوتبال پوشیدهام یا که دمپائی.
همان سال با قلبی سرشار از شوق آشنائی با محیط و هم میهنانم در تورنمنت شرکت کردم. سال دوم به هوای جدی گرفتن توپ زدم. سال سوم دیدم میتوانم در تیمی که از پس همهی تیمهای دیگر برمیآید، شرکت کنم تا پیروز نهائی این تورنمنت شوم. امسال، سال چهارم، با همان تفکر دو سال پیش با تمام قوا و آمادگی جسمی و روحی به پیشواز این تورنمنت رفتم و سه کارت زرد که دو تای آنها با همدیگر بدل به یک قرمز خوشرنگ و براق شدند، در کارنامهام وارد کردم، و چندین کارت زرد و قرمز به حق (بدور از چشم داوران) به خودم دادم و (گرچه کمک شایانی در فروپاشی “انکار”های حریفان کردم) دریافتم هیچ سالی جای سال نخست را نمیگیرد.
تورنمنت جام دوستی دست کم برای ردهی سنی 48 به بالا مراحل مختلفی دارد. مرحلهی نخست – آمادگی برای تورنمنت – پیروزی تمام عیار و هر روزه است. درست مانند خرید بلیط بخت آزمائی است که با یه پاپاسی کلی حال میکنی. خواب و خیال میبینی. پولهای بردهات را یه جوری تقسیم میکنی که خیرش به خودت و همهی عزیزانت برسد و … یعنی فکر میکنی یه تنه همه را دریبل میزنی و پاسهای عرضی و طولی طلائی و بینقص میدهی، و ضربههای پشت خط هیجده موزی میزنی و عامل اول و آخر پیروزی تیمت میشوی و روی دستهای همتیمیهایت به هوا پرتاب میشوی و واقعن باورت میشود که از علی دائی، بیتردید، هزار برابر بهتری و به کمتر از مسّی رضایت نمیدهی و …
مرحلهی دوم این است که به بدترین بازیکنان مسابقههای باشگاههای آماتور، حتا در کشورهای جنوبشرقی آسیا هم با ستایش و حسرت مینگری.
به هر حال، شرکت در جام دوستی کلّن دو مرحله دارد: پیش و پس. این هر دو شباهت بیمانندی به انقلاب 57 ایران دارند: “چی فکر میکردیم، چی شد!؟”
مزیت این یکی بر آن دیگری در این است که دود این فقط توی چشم یکی، آن هم فقط به مدت یک هفته میرود و لعنت هیچکس و هیچ نسلی غیر از خود شرکتکننده کارنامهاش را تا آخر عمر مشعشع نمیکند.
در دورانی جوانی دچار دنیائی از توهم شدم که لازمهی سودمندیشان بهره گیری از پختگی و کاردانییه دوران میانسالی بود. در دوران میانسالی دچار توهماتی هستم که لازمه تحققشان نیروی جسمانی دوران پیش است. تورنمنت جام دوستی پتهی توهمهای من را سال به سال روی آب میریزد.
داوود چنگیزی