ای خنک روزی که دل در عشق شیرین داشتیم
زین نمط از بیستونی کیش و آیین داشتیم.
هر چه که گفتندمان: “یار تو همزاد دل است”؛
ما غلط ورزیده، چشمی سوی پروین داشتیم.
مهر و مه چون رخ نمودند بر مثال سیم و زر
صبح و شب از جلوه هاشان رخنه در دین داشتیم.
تا که سلطانیّ گیتی را به نام ما کنند،
یادگاری بر جبین زان بوس دوشین داشتیم.
با غم شب زنده داران تا که قدری خو کنیم،
با گروه دردمندان عهد دیرین داشتیم.
در گدایی شهرۀ گیتی بماندیم؛ ای شگفت،
از غنا گویی که تخت و تاج زرّین داشتیم.
ای جوان-آتش؛ کمال مردمان خاکستر است
همچو تو ما روزگاری آر برزین داشتیم.
جست و کاو چشمه سار است غایت رفتار ما
دیده بالا بسته ایم گر ره به پایین داشتیم.
کژ چرا اندیشد امشب چهری از حال زمان؟
بیژن رزم-آوری همراه گرگین داشتیم.
آر : آتش؛ واژه ایست کرمانجی و شاید کردی نیز
مراد از آرِ برزین آتش برزین مهر یکی از مقدسترین آتشکده های سه گانۀ زرتشتی است. این آتشکده در خراسان بوده؛ احتمالا در نیشابور، مختص برزیگران.
ششم مهرماه 1388
اتاوا