بیا خورشید زمستانی
مروتی کن با آشنا
وقتی در سایه باد شمال
شلاق میزند بیرحم
وعده إی از برف
یا باران سردشرم
نه شکست جواب زندگی نیست
چشمانم میسوزد از سرما
در باد طاقت فرسا
ابرهای سیاه پائین
بسته دید افق آذرین
چرا باران را ابائی
و زمستان بی صفائی
نه شکست جواب زندگی نیست
تو را میبینم پشت پنجره
گرم گفتگو با خاطره
نشسته در جستجوی رویا
نگاهی سیاه گمشده در سودا
میابم در چشمهایت هدفم
میبینم که با تو من پیروزم
نه شکست جواب زندگی نیست
اورنگ
dec 2009