تا به حال دقت کرده اید که نقطه ضعف هر کسی٬ دقیقا همان چیزیست که روی آن تاکید زیادی می کند؟ منظورم این است که بعدها دقیقا از همان نقطه است که ضربه نهایی را می خورد. به رفتارهای خامنه ای دقت کنید. در این بیست سال اخیر بر کلمات ” آحاد ملت ” و “دشمن” بیشتر از هر چیزی تاکید داشت٬ آنقدر تکرار کرد و تکرار کرد که در آخر همان “آحاد ملت” شدند “دشمن”اش. ” آقا”یی ساختگی اش هم تبدیل شد به ” خ.ر”. یعنی دقیقا نقطه مقابلش.
تا قبل از انتخابات همیشه با خودم فکر می کردم که اینها با چه مهارتی کاری کرده اند که چه در داخل و چه در خارج از ایران٬ هیچ گروه شناخته شده و معتبری را به عنوان دشمن مخالف باقی نگذاشته اند که مردم با خود بگویند٬ خب٬ اینها بروند که آن گروه بیاید٬ شاید ما را از دست اینها نجات دهد. کاری کرده بودند که مردم به همینها راضی بودند٬ نمی خواستند اینها کلا عوض بشوند. قواعد بازی را یاد گرفته بودند٬ کاری به رهبری و اصل نظام نداشتند. پرچم را پذیرفته بودند. فقط یک مقدار آزادی بیشتری می خواستند و اینکه تغییرات و اصلاحاتی در خود اینها بوجود بیاید. خدایی خیلی ملت نجیبی داریم که به همین کم قناعت داشتند. اما اینها آنقدر احمق بودند که این را نفهمیدند.
آمدیم تا به انتخابات رسیدیم٬ انتخاباتی که می گویند از چهار ماه قبلترش٬ همه حکومتیان خود را برای آنچه که می خواستند انجام دهند٬ آماده کرده بودند. سال قبل از آن هم٬ خامنه ای در دیدار با هیات وزیران٬ با گفتن جمله “بروید برنامه هایتان را پنج ساله بریزید” می خواست به ملت پیش زمینه ذهنی بدهد. بعد هم تا پریروز که روز عاشورا بود٬ این همه کشت و کشتار کردند٬ از بهترین جوانان این مملکت. یک روزی خودشان می گفتند٬ “بکشید ما را٬ ملت ما بیدارتر می شود”. راست می گفتند. بعد از ظهر عاشورا ملت بیدارتر شده بود. اولین جمله ای که لااقل هر ایرانی خارج از کشور می گفت این بود: دیگر قطعا این حکومت رفتنی ست. همان حکومتی که حاکمانش روزی می گفتند٬ “می پرسند کی می روید٬ مگر به مهمانی آمده ایم که برویم”. برای حماقت بی انتهایشان متاسفم٬ خودشان کار را به اینجا رساندند و ظاهرا مهمانی در حال تمام شدن است. برای خودم هم متاسفم٬ فکر می کردم روزی اگر دشمن دار شدم٬ دشمنم دشمنی دانا باشد.
جالبی کل این قضیه در اینجاست که اینها در این سی سال٬ کلی مناسبت درست کردند و خود را کشتند تا مردم را با این مناسبتهای مختلف به صحنه خودشان بکشانند٬ غافل از روزی که همین مناسبتها روزی طنابی خواهد شد و گریبان خودشان را خواهد گرفت. فکر همه جایش را کرده بودند الا این جایش را. چند وقتی هم با اتکا به پول باد آورده نفت و حباب تو خالی احمدی نژاد٬ خوش بودند و خود را بزرگترین قدرت دنیا می دانستند و مدام بر مدیریت جهان تاکید می کردند٬ غافل از مطالعه تاریخ و سرانجام ِ هیتلر٬ تازه با آن تکنولوژی و نظم آلمانی اش. اینها با تکنولوژی موشکی کره شمالی و روسیه همراه با سیستم مدیریت هیات های عزاداری -که روز عاشورا هم نشان داد که دیگر از اداره هیات های عزاداری هم عاجزند- می خواستند دنیا را اداره کنند.
اگر دقت کرده باشید٬ در این روزها یک جمله و چند کلمه دیگر هم مدام تکرار می شود: “ما با کسی شوخی نداریم “٬ “قاطعیت” و “حفظ نظام”. من از شنیدن بیش از حد این کلمات یقین پیدا کردم که اینها در این چند مورد چقدر ضعف دارند و با این ضعف٬ در حال سرنگون کردن نظامشان نیز هستند. می خواستیم مشاوران خامنه ای مشاوره اشتباه بدهند که بحمدالله آن هم در حال انجام شدن است. اگر قرار بود مدارا کنند و باز بقول خودشان، خودشان را برای چند سال دیگر بیمه می کردند که دیگر، ما باز هم باید منتظر اتفاق دیگری می ماندیم. خوب چه بهتر از این. به قول ناپلئون بناپارت٬ هنگامی که دشمنت در حال اشتباه کردن است ، در کارش وقفه نینداز.