ای بی وطن، ای خر عبا پوش
ضحاکِ فریب و زهد، بردوش
ای شیخک حقه
باز و شیاد
ای مظهر جور و کین و بیداد
حکم تو، بسی جوان ما کشت
ای کرده به مهر آدمی، پشت
کشتی تو ندا، امیر و اشکان
ماتم زده کرده ای تو ایران
بد نام، تو کرده ای وطن را
پوشیده به نو گلان، کفن را
چون بی
خردی تو جنگ خواهی
رسوایی
و نام ننگ خواهی
ای بی پدر گدا زاده
بر گنج کیانیان فتاده
دیدیم که دین تو فریبست
آیین تو چون خودت پلیدست
ما زاده ی آرش دلیریم
ظلم و ستمت نمی پذیریم
عمرت شده شمع؛ در ره باد
باید بکشی ز درد فریاد
وقتست که بر خرت نشانیم
در کوچه و برزنت کشانیم