دیروز با یک کشیش یک کلیسای بسیار بزرگ صحبت میکردم. میگفت میداند که سیستم در دنیا هست که میخواهد فساد دزدی و دغلی و جنگ و نفرت حکمران باشد. میداند که آنان برای نفرت و غارت کار میکنند و میخواهند که مردم همیشه با هم در جنگ و دعوا باشند تا بتوانند که مهمات خود و اسلحه هایشان و مواد مخدر شان را بفروش برسانند و او میداند که سیستم سرمایه داری بیمه تنها از مردمان پول بیمه میگیرد و هیچ سرویس موثری هم ارایه نمیدهد بلکه مرتب در تلاش است که بهانه هایی پیدا کند و پول بیمه را برای خسارات ندهد و بهانه بیاورد که این جز پولیسی ما یا سیاست ما نبوده است.
وی گفت که میداند که این سیستم با تحصلات بالای همگانی مخالف است و میترسد که اکثریت مردم چیز فهم و مطلع بشوند و در آنصورت به دام سیستم نخواهند افتاد. او ادامه داد که غذاهای مسموم و آلوده به مواد نگه دارنده و یا هورمونهای رشد نیز مردم را بشدت چاق و مریض میکند و چون ارزانتر از غذاهای ارگانیک است این است که بهتر به فروش میرسد.
او گفت که سیستم میخواهد سکس و بی تفاوتی و پول پرستی و ظلم جایگزین تمامی صفات خوب آدمی شود و بدین ترتیب مردم دنیا به نوعی برده مدرن در خدمت سیستم باشند. او گفت که شکاف عظیم بین فقیر و غنی روز به روز بیشتر میشود و گویی تصمیم گرفته اند که قشر متوسط را کاملا نابود سازند.
قبلا یک مهندس آمریکایی میگفت که آنان برای خودشان شهرهای زیر زمینی تهیه کرده اند و تونل هایی ساخته اند که توانسته هوای آنها را تخلیه کنند و با کمک اشعه لیزز این تونل را یا بقول او توب ها را ساخته و پرداخته اند تا بسرعت بتوانند با قطارهای مخصوص خودشان از آن استفاده کنند و به هر کجای دنیا که بخواهند بروند. گرچه گفتار این مهندس آمریکایی کمی افسانه آمیز میامد و او جز کلامش مدرک دیگری برای داستانهای خود ارایه نمیداد ولی اگر شما به ثروتهای افسانه ای که با مدرک و دلیل و عکس در روزنامه ها و یا اینترنت است دقت کنید که مثلا فلان شیخ مسلمان دارای اتوموبیلی است که از نقره خالص ساخته شده و یا قصر او بیش از هفتاد حمام زرین و طلاکوب و یا از عاج دارد و عکس های آنرا هم بشما نشان میدهند و یا تنها تخت خواب او بسیار گرانبها میباشد و تابلوی های میلیون دلاری به دیوارهای اتاقش نصب شده اند. گفته های افسانه آمیز مهندس آمریکایی هم میتواند واقعیت داشته باشد.
یا شما خودتان میدانید که داشتن یک زن چقدر مخارج دارد و باز میخوانید که فلان شیخ مسلمان مثلا یک صد زن در حرمسرای خود نگه میدارد معلوم است که مخارج نگه داری این همه زن زیبا و دلربا سر به فلک میزند. و یا میخوانید که یک نفر میخواسته است یک بار تنها هیجده و نیم میلیارد دلار را با تریلی از ایران خارج کند. در آنصورت گفته های مهندس آمریکایی که میگوید ثروتمندان بیکران شهرهای زیر زمینی و تونل ها فراوان مثل خرگوش دازند و با قطارهای بسیار سریع سیر در زیر زمین حرکت میکنند. زیاد افسانه بافی به نظر نمیاید.
مثلا شما برای گرفتن مثلا بیست هزار دلار نقد میبینید که چقدر حجم زیادی دارد و چقدر انتقال آن درد سر ساز و مشگل است . حالا تصور کنید که شخصی میخواهد میلیاردها دلار را جا به جا کند. و یا حتما خوانده اید که ثروتمندان جهان که ثروت آنها آشکار است بیش از میلیاردها دلار سرمایه دارند.
خوب معلوم است که این شیخ های مسلمان با این همه ثروت نجومی هر کاری که بخواهند میتوانند انجام دهند. پس دلیلی ندارد که همتاهای اروپایی و یا آمریکایی و یا چینی و غیره آنان هم از داشتن ثروتهای افسانه ای محروم باشند. و یا اینکه اینان به نوعی با هم مراوده و تجارت دارند نیز غیر قابل لمس نیست. مسلم است که شیخی مسلمانی که مثلا صد میلیارد دلار ثروت دارد با من معلم دوستی نخواهد داشت بلکه با یک ثروتمند افسانه ای دویست میلیارد دلاری بده بستان دارد.
شاید کل این سرمایه داران غول آسا به یک میلیون نفر در کل دنیا هم نرسد ولی طبق محاسبه ای که استادان آلمانی کرده بودند آنان چهل در صد ثروت دنیا را در اختیار دارند. و با هم دارای یک سیستم پیچیده ای هستند که با اتحاد و اتفاق با هم کار و برنامه ریزی میکنند تا هرچه زودتر از شر قشر تحصیکرده و طبقه متوسط که خدمتگزاران ایشان نیستند راحت شوند.
پس میبیند که اینها نمیتوانند افسانه باشند. این یک واقعیت دردناک است که گروهی بیشترین سرمایه های دنیا را در اختیار دارند و آنان با استخدام نیروی انسانی بسیار متخصص و کاردان و با خدمت گرفتن قشر بسیار با هوش و ثروت خواه براحتی میتوانند هر برنامه را اجرای کنند.
آنان در هم شرکتهای دست دارند از مواد غذایی گرفته تا مواد مخدر و دارویی و مواد منفجره و میخواهند آنان را به فروش برسانند و مسلم است تا جنگی در کار نباشد کسی بمب های یک میلیون دلاری آنان را خریداری نخواهد کرد. و اشخاصی نظیر بن لادن برای آنان بازار یابی میکند.
همه میدانیم که دین های ابراهیمی بسیار بهم شباهت دارند و از یک ریشه آمده اند ولی متاسفانه خودتان میبیند که جنگ بین شیعه و سنی و بین مسیحی و مسلمان و یا یهودی و عرب که عملا پسر عموهای هم هستند دارد ریشه انسانیت را نابود میکند. مردمان بدون دانش و بدون اطلاع از یکدیگر بر علیه هم شست شوی مغزی داده شده به کارزار هم میروند و بقول معروف ز هر طرف که کشته شود به نفع اربابان اصلی است.
یک استاد ممتاز دانشگاه پس از چهل سال کار شاید حتی ده دلار هم واقعاپس انداز واقعی نداشته باشد. زیرا تورم و ضد تورم براحتی سرمایه های اندک را نابود میکند. اگر در بانک پول داشته باشید که تورم آنرا از بین میبرد و اگر مثلا مثل آمریکایی ها سرمایه هایتان را در قسمت مسکن اندوخته باشید که پایین آمدن سرسام آور قیمت های مسکن کل هستی شما را نابود میکند.
آیا فرض میکنید که همه این اتفاق ها تصادمی بوجود آمده است؟ کشیش میگفت که مردم ما اسیر شده اند و بایست به آنان کمک شود. گفتم که مثلا ادونتیست ها با ساختن مدرسه و بیمارستان به مردم خدمت میکند چرا سایر کلیساها و یا کنیسه ها و سایر مسجدها به آنان تاسی نمیکنند و برای مردم کار و غذا و یا مدرسه و دانشگاه و بیمارستان برپا نمیکنند.
آیا بهتر نیست در مقابل آن سیستم یک پارچه و با قدرت که تمامی دنیا را در اختیار دارد و وسایل ارتباط جمعی را قبصه خود کرده است و هرکاری که بخواهد انجام میدهد چرا کلیساها و مکان های مذهبی به کمک انسانهای در بند نمیروند. گفت وظیفه کلیسا کمک به شناخت خداوند است اگر خودش را به کار و دانش و بیمارستان سازی آلوده کند از کار اصلی خود که شناخت الله است باز خواهد ماند. من که درست متوجه نشدم شاید شما متوجه شده باشید که چرا کلیساها با این بودجه عظیمی که دارند به خدمت خلق نمیپردازند؟