و یک صدا میشنوم
در گوشه تاریک مغزم
و یک غزل میطلبم
در کشمکش لبریز قلبم
و یک ستاره میگیرم
در پهنای فضا ناچیزم
و یک خط و اثر میبینم
در قبال زمین بیچیزم
و یک زمان می میرم
در صورت یارم پیرم
و یک گرجه شراب میریزم
در حلال ماه اشک مستی میریزم
اورنگ
Jan 2010