‎دست نشاندگان رهبر مفسدان جهان

سه برادر هر یک بر مسندی نشسته و به خرابی اوضاع کشور می پردازند. عجبا که در حکومت ایران مقام هر شخص و وظیفه اصلیش دقیقا بر خلاف همدیگرند.

علی لاریجانی در زمانی ریاست سازمان صدا و سیما را بر عهده داشت و باید در حفظ و تکریم فرهنگ ایرانی می کوشید و در سخنرانی سال هشتاد در دانشگاه شریف ملت ایران را قبل از اسلام قومی وحشی و بی تمدن خواند. اکنون که در کنار دوستانش به قانون شکنی می پردازد بر ریاست قوه قانونگذاری تکیه زده است.

جواد لاریجانی که در نقض حقوق بشر دستی دراز دارد رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه شده است.

اما مضحکتر از همه ریاست صادق لاریجانی بر دستگاه قضاست. کسی مسوول تامین عدالت و حفظ قانون شده است که باید از بی عدالتی وی به خدا پناه برد.

و بدتر از همه سرایت ویروس احمدی نژادی به همه دست اندرکاران جمهوری اسلامی می باشد. کافیست به مصاحبه های هر یک از اینها نگاه کنید. هر کدام تلاش در تقلیدی کورکورانه از احمدی نژاد دارند. راست راست در چشمان شخص مقابل نگاه می کنند و با نخوتی فرعون وار به مانند ماشینی عاری از هر گونه انسانیتی دروغهایی می گویند که شیطان هم از شنیدن آن شرم دارد.

و اینست داستان دردناک امروز ایران. افرادی که جای آنها در هر کشور معقولی گوشه زندان یا بیمارستانهای روانی می باشد اکنون بر اریکه قدرت تکیه زده اند و ملتی را اسیر خویش کرده اند و قومی را به بدبختی و بیچارگی رهنمون کرده اند و برای ماندن در این جایگاه که شایستگیش را ندارند از هیچگونه جنایتی ابا ندارند.

علی لاریجانی پس از حوادث خونینی که به دستور مستقیم سید علی خامنه ای و با همیاری دوستان و همفکرانش در بسیج و سپاه انجام شده بود قول تشکیل کمیته ای حقیقت یاب داد .گرچه از همان ابتدا هم مشخص بود که این قول چیزی فراتر از یک وعده سر خرمن نیست اما کسی فکر نمی کرد که حتی به شکایت روح الامینی که «خودی» محسوب می شود و در دایره نزدیکان قرار دارد رسیدگی نمی شود . صرفا با توبیخ ظاهری یک عده مقام دون مساله را تمام می کنند.

زمانی که شاهرودی از قوه قضاییه رفت کسی انتظار بهبود بیشتری نداشت و نصب صادق لاریجانی همگان را مطمین کرد که قرار نیست در این حکومت حقی به کسی داده شود و حق را باید از اینان گرفت.

اما برگردم به مصاحبه جواد لاریجانی با امانپور. مانند همیشه روالی که در این چند سال بلای احمدی نژاد مرتبا تکرار می شود آغاز شد. پاسخ هر پرسشی با پرسشی داده شد. پرسشهایی که از زبان نماینده یکی از جنایتکارترین حکومتها به مسایل حقوق بشر در کشورهای دیگر می پرداخت. اما جواد لاریجانی در این مصاحبه گفت که در ایران فقط کسانی که خشونت کرده اند در زندان به سر می برند. نگاهی به لیست زندانیان این کشور نشان می دهد که این ادعا تا چه حد بر حقیقت منطبق است. بهزاد نبوی و سعید حجاریان و ابراهیم یزدی که یک پایشان در بیمارستان و یک پایشان در زندان است چه خشونتی می توانسته اند مرتکب شوند؟ یکی نیست به این بگوید اگر جنایت می کنید دیگر این دروغهای مضحک را ادامه ندهید.

بگذارید لیست را ادامه دهیم. جوانی بیست ساله که هنوز الفبای سیاست را بلد نیست و از وجود حزبی به نام مشارکت در ایران بی اطلاع است به جرم عضویت در انجمن پادشاهی اعدام می شود مگر روح پلید و خواب آشفته رهبر آرامش یابد. ضحاکی ماردوش که خوراک مغز این جوانان به وی آرامش می دهد. صدها جوان که در خوابگاه دانشجویی زندگی می کنند نیمه شب مورد هجوم عده ای وحشی قرار می گیرند و بر آنها آن می رود که انسانیت باید تا ابدیت در خجالت و شرمندگی بماند. و میزان خشونت این جوانان که الان نیمی در زندانند و نیمی را خبری نیست می توان در هنگام سکوت در زیر ضربات لگد این بربران دید.

این سیاهه دراز است و مجال بیان آن نیست. اما می خواهم در مورد گروهی صحبت کنم که از نزدیک آنها را می شناسم و با مرام و سلوکشان آشنا هستم. بیشترین تعداد زندانیان در شرایط فعلی ایران پس از دانشجویان روزنامه نگاران می باشند. قشری که جز قلمی و نوشته ای وسیله خشونت ورزی دیگری ندارند اکنون زندانهای ایران را پر کرده اند و صدای مظلومیتشان را جز خدا و ملتی درد دیده کسی دیگر نمی شنود.

پدر من که در زندگی همیشه جانش بر کف دستش به دنبال حق مظلوم بوده است چه آن زمانی که در مقابل ظلم صدام قد علم کرد و خطر مرگ را به جان خرید تا زندگی در این کشور جریان داشته باشد و برادرش در کنار صدها هزار جوان ایرانی فدیه ای برای‌ آزادی این خاک شد، چه آن زمانی که در مقابل رهبر مفسدان جهان ایستاد و هنوز هم بهایش را می پردازد مهر باطلی بر این نمایشنامه دروغین و مضحک لاریجانی می باشد. خشونت ورزانی که دنده اش را شکستند اکنون در آزادی کامل به سر می برند اما وی در گوشه زندانی انفرادی عمر می گذراند.

بگذریم که قصه این غصه دراز است و زمان شکوه نیست. اما تاریخ به ما نشان داده که ظلم و جور باقی نمی ماند و آنانکه در ظلم و جور کوشیده اند تمام تلاشهایشان در جهت گودتر کردن چاهی بوده است که در آن سقوط کرده اند.

فراموش نکنیم وعده و مژده خدای تعالی را که: «لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر أن الأرض يرثها عبادي الصالحون» سوره انبیا آیه ۱۰۵

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!