ضحاک زمان ما

این چند بیت را عجالتاَ به مناسبت چهار شنبه سوری و مخالفت خامنه ای و آیات عظام با این رسم شاد و کهن ایرانی سر هم نمودیم. این هم داستان ضحاک زمان ما.

چو ضحاک شد شاه ایران زمین

تبه کرد آیین و کردار و دین

شد از خامنه با گروهی پلشت

سیه شد بر و بوم را سرنوشت

همی خواست از مردمان خواسته

بسیج سیه را بیاراسته

ندانست چون جز ز اهریمنی

نجست جز ز اهریمنان ایمنی

سپاهی ز دیوان و بد مردمان

مر آن اژدها را شده پاسبان

بیاورد آیین تازی گری

همه رای ناپاک و کژ داوری

تبه خواند نوروز و جشن کیان

همان سوری و آذر موبدان

بخواند مردم پاک آتش پرست

کس از جور بیدادگر شه نرست

که هر کو ز آتش پرد سرکش است

پریدن ز آتش نه از دانش است

پرستش نباشد مگر شاه را

خداوند آتش زن و چاه را

که در چاه باشد نجات آوری

که آید برون از ره داوری

به گیتی در اندازد او جوی خون

که خون از سم اسبش آید فزون

بدنسان از اندیشه مرگ و خون

همی گفت آن تازی پر فسون

نگفتی جز از درد و هزمان و غم

که غم خواست بر مردمان دم بدم

ندانست جز نوحه و خود زدن

به زنجیر کوبندۀ خود بدن

همی ناله و اشک و بگریستن

خراشیدن سینه خویشتن

ز شادی گریزان به غم ساخته

به غم مردمان را در انداخته

ز جشن و ز آواز ایرانیان

پر از بیم بود آن بد بدنشان

بگفت این رسوم کهن برکنم

که از شادی و سور لرزد تنم

پریشان شده مردم پاک دین

از آن رسم تازی در ایران زمین

به ایران نبودی ز شادی نشان

همه سر بسر آه سوزان کشان

باشد که بزودی پایان خوشی بر این نگاشته شود.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!