دختری که از دختر بودن خودش بیزار شده بود.

دختری که از دختر بودن خودش بیزار شده بود.

دوست دکتر جراحی داشتم که به دیدنش رفته بودم. پس از سالها که از همدیگر را ندیده بودیم دردلش باز شد. و گفت که چون جراح پوست و زیبایی است داستانهایی میبیند و میشوند و با آن سرکار دارد که فکرش را درهم و دژم مینماید. دختر زیبایی که موهای سرش را کاملا مثل یک مرد کوتاه کرده بود و لباس مردانه هم پوشیده بود میگفت که اسمش نیلوفر است و میخواهد مرد باشد از دختر بودن به غذاب الیم گرفتار شده است. میبیند که چقدر دختر ها بایست خودشان را بپوشانند و از حجاب و روسری نفرت دارد.

گفت تا حالا که سیزده ساله بوده مشگلی نداشته است و میتوانسته سینه هایش را سفت پهن ببندد و از برجستگی مدور وکروی آنها بکاهد ولی اکنون هم کروی شدن باسن اش و بزرگ شده سینه هایش به او امکان اینکه بتواند پسر باشد و لباسهای پسرانه بپوشد و تا اندازه ای آزاد باشد ندارد. میخواهد که من سینه هایش را در حد سینه یک مرد کوچک کند و نیز باسن مدور و بسیار کروی اش را شکل یک باسن مردانه در بیاورم. و خلاصه میگفت که میخواهد شکل پسر ها باشد تا بتواند دوچرخه سواری کند فوتبال بازی کند در کوچه ها بدو بدو نماید و آزاد تر باشد. او که فکر آزادی سیاسی نمیکند فقط میخواهد که در لباس پوشیدن تا حدی آزاد باشد و بتواند ورزش و بازی کند.

تا اکنون که سیزده ساله بوده براحتی میتوانسته خودش را پسر جا بزند ولی اکنون پسر ها به باسن اوکه بزرگتر و کروی شکل است با حالتی دیگر نگاه میکنند مثل اینکه حدس میزنند که داشتن این نوع باسن مال پسر ها نمیباشد و اگر باشد پسرک دارای عیبی و نقصی است. شمارا ترا بخدا اینکار را بکنید و مرا نجات دهید. من هرچقدر پولش باشد از بابام میگیرم او مرا خیلی دوست دارد و هرچه که بخواهم بمن میدهد.

با تاثر گفتم اینکار ها که تو میگویی کاری عاقلانه نیست تواکنون دارای یک زن کامل میشود و نمیتوانی که با طبیعت و خدا بجنگی. خواهی نخواهی بدن تو از حالت بچگی در میاید و ترا تبدیل به یک زن مینماید. بر فرض که من توانستم باسن تو و پستانهایت را کمی کوچک کنم  ریش که در نمیاوری و صدایت هم که پسرانه و مردانه نمی شوند. بیا دخترناز من از خر شیطان پایین بیا. پسر ها هم ناراحتی های مخصوص بخودشان را دارند و با این عمل جراحی همه چیز خوب نخواهد شد و بعدا هم شدیدا پشیمان میشوی.

تو دختر زیبا و جذابی هستی دختر ها هم امکاناتی دارند. حتی میتوانی بخارج برای تحصیل بروی در آنجا دختران وپسران فرقی ندارند و این عملی تراز این است که پستانهای قشنگت را ببری و یا باسن خودت را که هدیه بمادر شدنت است ناقض نمایی. باسن گرد و مدور خود را ناقص کنی برای اینکه از پوشیدن مانتو بیزاری؟  ببین این عاقلانه نیست که خودت را ناقص کنی و بد فرم و بد هیکل برای اینکه دختر بودن را دوست نداری.

حتی آنان که مرد کامل یا زن کامل نیستند و میتوانند با جراحی به یک طرف متمایل شوند باز هیچوقت زن تمام عیار و یا مرد تمام عیار نمیشوند. بعد برای اینکه روحیه اش را بهتر کنم داستان خاله بزرگم را برایش تعریف کردم. گفتم که خاله بزرگ من بسیار زیبا بود. پوستی بی نهایت سفید و نرم داشت که از آفتاب دیدن وحشت میکرد. وی بعداز اینکه در چهار ده سالگی مجبور به شوهر کردن شد از شوهری که از او چهل سال بزرگتر بود نفرت داشت و از اینکه بایست با او باشد متنفر بود و از اینکه شاید از او بچه دار شود هم میترسید. برای اینکه بچه دار نشود خودش را زیاد انگولک میکرد میخواست که خون ریزی اش بند بیاید. موقع خون ریزی پرش های خطرناک میکرد و زیر آب یخ میرفت و یا در حوض سرد آب تنی میکرد. خلاصه خودش را ناقص کرد و رحمش را صدمه زد و هیچوقت دیگر بچه دار نشد.

شوهرش وقتی او تازه خیلی جوان بود مرد و او شوهری دیگر کرد که بهتر از اولی بود ولی بمناسبت اینکه خودش را از زن بودن انداخته بود و خودش را ناقص کرده بود بچه دار نشد که نشد. هرچه هم دوا درمان کرد فایده ای نداشتند و این بود که همیشه حسرت میخورد که چرا در نوجوانی آنقدر حماقت کرده است و کمی صبور نبوده است و خودش را کاملا ناقص نموده است.

ببین دختر ها و پسر ها مثل هم هستند اگر در ایران ویا کشورهای اسلامی کمی و یا …زیادی به آنان بیشتر سخت گیری میکنند شاید بیشتر برای حفاظت آنان هم باشند. نیلوفر با قهر گفت ما نه میتوانیم ورزش کنیم و نه میتوانم سر خود را در هوای آزاد بگردانیم.  نه میگذارند دوچرخه سواری نماییم. مثل اینکه داشتن باسن گرد و قلمبه جرم است.

دیروز که سوار دوچرخه بودم یک پسر به پسر دیگری میگفت ببین ناکس چه باسن گردی و پری دارد. مثل تخم شتر مرغ است. مثل باسن دختران بالغ است. ویک روز هم یک پسر دیگر به پستانهای من نگاه کرد و گفت راستی تو چرا سینه هایت اینقدر درشت است. نکنه که تو دختری؟  ناقص…

خوب برای همین است که پهلوی شما آمده ام تا مرا از شر این سینه های کوفت زهر ماری و این باسن گرد و قلمبه ای نجاتم دهید. گفتم عزیزم اینکار خوب نیست و بسیار خطرناک است. تو میخواهی خودت را ناقص کنی. تازه اگر پدر و مادرت هم اجازه بدهند من که وجدان پزیشگی دارم حاضر نخواهم شد که اینکار اشتباه را بکنم این کار غیر قانونی است. پستان زیبا و سالم را که نمیبرند. پستان سرطانی را میبرند.

گفتم که ما هرچه داریم بایست به آن راضی باشیم. همیشه چیزهایی در دنیا هستند که ما از آنان محروم هستیم. مثلا همین آزادی که تو میخواهی.  ولی برای داشتن این آزادی نبایست که خودت را ناقص کنی و یک عمر پشیمان شوی. در حالیکه گریه میکرد میخواست که مطب مرا ترک کند. گفتم عزیزم برو افتخار بکن که دختری و سینه های بلورین گرد مدور و سفت داری.  و باسن تو مثل تخم شتر مرغ است. زنان و دخترانی هستند که برای داشتن یک چنین هیکل زیبایی حاضرند میلیونها دلار بپردازند. و تو میخواهی میلیونها دلار ثروت داده شده ای را که داری باسن و سینه هایت را ناقص کنی و از بین ببری ؟  گفت راست میگین آقای دکتر گفتن بله عزیزم و چون با پدرش هم دوست بودم گفتم با پدرت هم صحبت میکنم شاید یا ترا بخارج بفرستد و یا برایت وسایلی جفت و جور کند که بتوانی ورزش دلخواهت را بکنی. حالا یک مدتی هم مانتو و روسری سر کن شاید آنهم عالمی داشته باشد.

با خودم گفتم بیچاره دختران و پسران ما که با این همه محدودیت دست به گریبان هستند در اروپا و آمریکا دختران همه کاری میکنند و همه نوع ورزشی میکنند و لخت عور هستند و کسی کاری بکارشان ندارد و همان چیزهایی که آنان به آنها افتخار میکنند و نمایش میدهند تا مردان را به طرف خود بکشانند دختر ما نیلوفر میخواست آنان را بکند و ببرد.  

گویا از گفتن من تا حدی قانع شده بود . گفت راست میگویید آقای دکتر به بابا میگویم که برای سیکل دوم یا از کلاس نهم مرا به آلمان بفرستد. راستی پدرم هم در آلمان درس خوانده و از درس خواندن آنجاخیلی تعریف میکند. خلاصه دختر گریان و نالان را با کمی امید از مطب بیرون فرستادم  ولی از ته دل افسوس خوردم که چرا دختران ما را بایست آنقدر در تحت فشار بگذارند که حاضر شوند تمام زیبایی های زنانه خود را از بین ببرند.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!