بلای قرن. مشگل زن و مرد مشگل تمامیت طلبی است و بس. مثل مشگل بابی بهایی مسلمان و …مشگل غارت و فساد است بس؟

 

 

بلای قرن. مشگل زن و مرد مشگل تمامیت طلبی است و بس.  مثل مشگل بابی بهایی مسلمان و که..مشگل غارت و فساد است  بس
متاسفانه به بهانه های گوناگون سعی در تفرقه افکنی وسیعی برنامه ریزی شده است. گویا زن چیز جدا از ماست.آیا واقعا جامعه میتواند این را درک کند که مشگل ما مشگل تمامیت طلبی  و تمامیت خواهی و نداشتن تساهل و تحمل دیگران است چه این دیگران زن باشند مرد باشند ترک باشند و فارس باشند لر باشند و مسلمان باشند  بهایی یا بابی باشند… مشگل از  اینجا سرچشمه میگیرد که ما خود خواه و خود محور هستیم و هیچ کسی را جز خودمان قبول نداریم.
و نمیخواهیم که اصلا به دیگران گوش بدهیم و دردشان و فکرشان و ایده شان را بشنویم. ما همه خودرا عقل کل و چیزی بر تر میدانیم؟
یا زن سیتزیم و یا مرد ستیز و یا فارس ستیزیم و یا آذری ستیز. انسان بدون زن و یا بدون مرد مثل شی ای نیمه است. نیمه … نصفه وجود ما در جنس دیگر است که میتواند  مارا کامل کند.  آیا زن بعنوان مادر  خواهر دختر  همسر دوست قابل حذف است که مرد بعنوان پسر  برادر شوهر و فرزند پدر قابل حذف باشد  این بلایی است  که استعمار سر ما در آورده است. و مرتب هم به این مشگل دامن میزند. آیا مشگل ما همین است. یا روسر یا توسری و یا جامعه زن ستیز و یا مرد ستیز؟ مشگل ما نداشتن امکانات کار تحصیل و مسکن و ازدواج و رفاه و نداشتن رفاه اقتصادی و نداشتن بیمه است …
منصفانه قضاوت کنیم برای یک مرد معمولی و حتی یک مرد غیر معمولی مثلا هم جنس باز آیا زندگی بدون وجود زن امکان دارد؟  این بدن ظریف و زیبای زن است که در وجودش فرزند را پرورش میدهد و آنرا بزرگ میکند. یک زوج .. تنها یک  قسمت کامل میباشند و ببینید که مثلا اگر شما کبوتر و یا مثلاغاز و قو بخواهید نگه دارید آیا ممکن است که با یک نر و یا چند نر بتوانید اداره شان کنید بایست غاز ماده و قوی ماده هم باشد تا گروه بتواند به زیستن خود ادامه دهد.
حالا بحثی درگرفته و میخواهند که از زنان و  تنها از آنان مظلومان واقعی بسازند و از مردان .هچ یا هیچ… خوب زنان بد هم هستند همانطوریکه مردان بد هم بوده اند.
میگویند اسکندر مقدونی یونانی تخت جمشید را بخواهش یک زن فتنه انگیز به آتش کشید. میگویند رقاصه ای زیبا از پادشاه که از او خواسته بود هرچه از بخواهد بوی خواهد بخشید  سر حضرت یحیی را خواسته بود  و آن پادشاه دستور داد که با اکراه سر حضرت یحیی را از تنش جدا سازند و به آن زن که فکر کنم سالومه نام داشت هدیه کنند.

این زنان هستند که در پشت دیکتاتور ها قرار  گرفته اند.  و این زنان هستند که روی مردان تاثیر میگذارند و با نق وغر هر چه که بخواهند مرد را مجبور میکنند که از ترس غر غر کردن برایشان فراهم سازد.  این زنان هستند که مدیریت واقعی خانه و مرد را در اختیار دارند. و این زنان هستند که بعنوان اولین مربی و معلم فرزندان خود را تعلیم و تربیت مینمایند. زنان در یک دست گهواره را میجنبانند و با دست دیگر دنیا را تکان میدهند. مردان بعضی ها برده و دست بوس زنان هستند و برای  خاطر آنان هر کاری میکنند.
مثلا اگر زنی خراج و ولخرج  باشد شوهر را شاید مجبور کند که دزدی و رشوه خواری و فساد هم انجام دهد. مادر میتواند براحتی از فرزند خود یک  شخص عالی و با دانش بسازد و یا یک فرد پست و رزل.
جدا کردن افراد یک اجتماع بنام زن یا مرد یعنی تفرقه و انحراف و عقب گرد…ایکاش که دانشمندان ما و آقایان آیات عظام و دست اندر کاران کشور و مذهب میآمدند و دین اسلام را هم مثل دین مسیحیت به روز تبدیل  میکردند. مسیحیت دینی کهنه تر و قدیمی تر از اسلام هست ولی این دین را روحانیون  انسان دوست و شیفته بشریت آن بصورت روز در آورند و مرتب با تمدن جدید آنرا همگام کردند. اکنون هم مترصدند که همه جوانان را به کلیسا های بکشانند وبه آنان تعلیم و تربیت روحانی بدهند در صورتیکه جوانان ما اکنون از مسجد ها فراری هستند و عده ای بخصوص برای خاطر امکاناتی به مسجد میروند و این موضوع صدسالی است که سابقه دارد. همانطوریکه روحانیون روشن فکر تسلیم مشروطه و آزادی خواهی  شدند و برای مردم زندگی بهتری خواستند بسازند اکنون هم روحانیون بایست به علوم جدید آشنا شوند و مثل همتایان مسیحی خود پیشرفت علمی و مذهبی تواما داشته باشند. نه اینکه در علوم مادی صفر باشند و هیچ نظری نتوانند داشته باشند.
اصرار بیش از حد روی حجاب و نماز و روزه اثر معکوس خواهد داشت. شما با سر گذاردن چادر و یا مقنعه و یا حتی روسری به زور نمیتوانید فکر زنی و یا دختری را عوض کنید. اگر این دختر و یا زن فاسد است که فاسد باقی میماند و اگر سالم و مومن و خداشناس است که همانطور باقی خواهد ماند. آیا شما فکر میکنید که یک دختر و یا زن آمریکایی که لخت و عور از نظر شماست و با مینی دامن  پوشیده شده است  و با شلوارک بسیار کوتاه تا زیر خط باسن لپ های نشستنگاه به تن کرده و تازه آن شلوارک چاک دار هم هست که تمامی باسن پر و کروی او را باضافه خط زیر باسن بنمایش میگذارد براحتی با هر مردی به رختخواب میرود؟  فکر میکنید که این زن و یا دختر نمیتواند نجیب باشد؟ بسیار خوب او با تنها با شخصی یعنی دوست پسرش رابطه دارد و با او همراه میشود که دوستش داشته باشد و به او بتواند اعتماد کند.
ولی آیا زنی که زیر نقاب است فکر میکنید بهتر است؟ و یا نجیب تر؟  از دوستان دیگرم شینده ام که زنان زیر نقاب که تنها چشمانشان هویدا بوده است با وجود داشتن شوهر دوست پسر هم داشتند. در صورتیکه زنی که شلوارک کوتاه پوشیده بود وخط زیر لپ های باسنش در معرض دید همگان بودند تنها یک دوست پسر داشت و شوهر هم نکرده بود. خوب کدامین یک از اینها نجیب ترند؟

همه میدانید که نجابت درونی است و آنرا با زور چادر و مقنعه نمیتوان برپا کرد. اگر زنی نا نجیب باشد که در خانه هم میتواند نانجیبی کند و اگر زنی پاکدامن باشد که در میان فوجی از سرباز هم پاک میماند. این شعار زن و یا مرد ستیزی شعار استعمار جدید است که میخواهد نصف یک جامعه را علیه نیمه دیگر به خدمت بگیرد و آنان را از هم جدا سازد. همانطوریکه با جدا کردن اقوام مختلفه و نژادها گوناگون تا بحال همین کار را کرده است.
فکر کنید که ما با وجود داشتن یک تمدن مشترک و یا یک دین مشترک و یا حتی زبانهای نزدیک بهم با هم متفرق هستیم و بنام ترک  لر  فارس و… سنی و شیعه  بهایی یا بابی بیانی و یا مسیحی از هم جدا هستیم ولی ایالات و ولایات  متحده آمریک با داشتن صد ها زبان و ملیت و نژاد یک متحده و یک کشور هستند ولی ما صد کشوریم در حالیکه قبلا یکی بوده ایم. در آمریکا در کلیسا زن و شوهر خواهر و برادر در کنار هم در روی صندلی مینشینند و  با هم خطابه ها را گوش میدهند. کشیش ها همه تحصیکرده هستند و حتی علاوه بر علوم دینی به علوم دیگر هم مجهز میباشند. در کلیسا از کر آوازها و موسیقی و تاتر و ورزش هم استفاده میشود. کلیساها دارای  سالن های وسیعی برای سایر خدمات هستند مثلا برای سمینار های پزشگی و علوم جدید. همه نطق ها و گفتار ها بزبان معمولی مردم گفته میشود و انجیل به زبان مردم خوانده میشود و دعا ها همگی به زبان قابل فهم روز است.

در مسجدها با وجود بهتر بودن تمدن اسلامی و پشتوانه عظیم آن که هنر و دانش در آن بسیار تاکید شده است  روحانیون ما فقط به علوم فقهی مجهزند و از دانش مثلا پزشگی هیچ اطلاعی ندارند و یا در رشته مهندسی بیغ هستند و هیچ از الفبای آن سر در نمیاورند. تازه فقه هم که مثلا آنان در آن خبره هستند بطور سطحی است و اگر یک سوال فلسفی از آنان شود در میمانند. روحانیون ما پس از شانزده سال تحصیل و بودن در عراق حتی قارد به تکلم به زبان عربی نیستند. روحانیون ما متاسفانه چشمان خود را به احیتاجات روز مردم بسته اند. و بجای اخلاق درس دو رویی میدهند و تظاهر و جانماز آبکشی را گسترش میدهند . متاسفانه این موضوع در کشور ما در مورد ادیان دیگر هم صادق میباشد.
یک خانواه که میخواهد به مسجد برود از هم جدا بایست بشوند نر ها به یک طرف  ماده ها به طرف دیگر.  گویا در محیط مسجد خطر جفت گیری هست. جدا کردن زن از مرد و دختر از پسر کاری بسیار غیر عادی و خطرناک است مثل اینکه انسانی را نیمه کنیم. زن و مرد مثل دو بال یک کبوتر هستند با جدا کردن آنان از هم شما کبوتر بینوا را از پرواز کردن ساقط کرده اید.
آمریکا و آمریکای جنوبی و اروپا و اروپای شرقی و غربی همه یک راه را انتخاب کرده اند  باحتمال مردم آنجا کمتر بایست در زیر بار کمرفرسای استعمار باشند گرچه پیکان استعمار بسوی مردم طبقه متوسط و فقیر آن کشورها هم نشانه رفته است. ولی شاید آنان با داشتن توان علمی بیشتر و امکانات رفاهی بیشتر شاید کمتر در خطر باشند تا ما بدون داشتن امکانات آنان.
پسران ما یا جلق میزنند و یا با حیوانان و یا با محارم عملی ناقض جنسی انجام میدهند و یا با هم جنسان خودشان شریکی عمل جنسی انجام میدهند مثال آن این است که میگویند تو کون من بذار و من کون تو. دختران ما هم وضعی بهتر از این ندارند و تنها طبقه ثروتمند است که از امکانات بیشتر مثل داشتن کلفت و نوکر جوان در خانه استفاده میکنند تا فرزندانشان در زیر فشار جنسی له نشوند و دختران و پسران مادر مرده فقیر بار جنسی آنان را که مثل طمعه های شهوت هستند بر دوش بکشند. فکر میکنید با زور و فشار شمای میتوانید جلوی آلت ملتهب زن جوان ودختران را بگیرید. یا پسری که آلتش سفت شده است میتواند آنرا واقعا فراموش کند؟

 فکر نمیکنید با مختلط شدن دبستان ها و دبیرستان ها  و مسجدها و سایر مکان ها مقداری از این بزه هاریها کم خواهد شد؟
با تساوی در همه امور برای دختران و پسران و امکانات رقابت برای هر دو نیمی از افراد کشور را ذلیل و دست پا گیر نکنیم. و نیرو و انرژی آنان را بهدر ندهیم.  با ایجاد کار و تاسیس مدارس فنی و حرفه ای جوانان را بکار و کوشش فرا بخوانیم تا بتوانند هر چه زودتر برای خود نامزد و زنی بگیرند و از انحرافات اخلاقی در امان باشند.

گرچه اکنون سیستم بی تفاوتی حاکم است و همه میگویند به من چه ولی اول بیایید کارشناسی کنید که مشگلات  مردم را چطور میتوانیم حل کنیم بعد برنامه ریزی کنید. اول مردم را روشن کنید بعد رفراندم انجام دهید که آیا انجام اینکار ها به نفع مردم است یا به ضرر. اگر مسیحیت که از اسلام عقب افتاده تر است و یا بود اکنون اینقدر پیشرفت کرده است پس ما چرا در پس قافله باشیم.

برداشتن همه سد های جنسی  قومی و ملی و زبانی و یکسان بودن امکانات برای همه مردم ایران زمین صرف نظر از جنس  زبان دین سن  و قوم. 
متخلط کردن مدارس و با سرپرستی مادران و پدران تحصیکرده. دادن امکانات تحصیل به حوزه و داشتن معلومات وسیع در باره علوم جدید علاوه بر علوم فقهی و قدیمی. مثلا دانستن زبان کامپیوتر و یا دانش پزشگی.

مختلط کردن مسجد ها مثل کلیسا ها و داشتن کلاسهای علمی و زبان عربی انگلیسی برای درک بهتر قرآن و محیط های علمی در فضای روحانی شده مسجد ها.
تساوی کامل مرد و زن. گرچه اکنون هم بعضی از قوانین بیشتر به نفع زن است مثلا دختر تا مادامیکه شوهر نکرده میتواند از حقوق وظیفه پدر استفاده کند وخیلی از دخترهای قشنگ صرفا بخاطر حقوق وظیفه پدر ازدواج نمیکردند. ولی پسر ها فقط با سن هیجده سالگی میتوانستند از حقوق وظیفه پدر استفاده کنند و اگر درس میخواندند تا سن بیست پنج سالگی این امکان برایشان بود.

مشگل ما بیشتر مشگل تمامیت خواهی است  مثلا زنان میخواهند مردان را از دایره بیرون کنند و خودشان باشند ومردان را به حاشیه برانند و هرکسی که دستی به دم گاوی دارد میخواهد دیگران را کنار بزند.و دوستان خودش را سر کار بگذارد.  این منم منم ها بایست جایش را به همکاری و همیاری بدهد و ما بایست با هم مثل یک تیم کار کنیم و همه تجربه های خود را در اختیار دیگران قرار دهیم و نه اینکه تنها منم منم کنیم. متاسفانه حتی دانشمندان ما در قدیم هم بعضی های این بخل و حسادت را داشتند که نمیخواستند دانش خود را در اختیار دیگران بگذارند و از بین رفتنشان علوم هم همراه با آنان بخاک سپرده میشدند. 
اگر این تساهل اخلاقی بمرحله اجرا برسد مطمین باشید که نه تنها ما به استقلال واقعی میرسیم بلکه از کشورهای پیشرفته خواهیم بود.
در صورتیکه بر طبل نفاق کوبیدن و زنان و مردان را از هم جدا کردن بعد هم لر و ترک و فارس و… کنار گذاردن آنوقت است که علی میماند و حوضش.
 
طمع زیاده طلبی و خود خواهی باعث پس رفت اجتماع خواهد شد. دو دوست با هم میرفتند چیزی شبیه به خیک شیره روی آب شناور دیدند.( در قدیم شیره انگور و یا شیره هر میوه شیرینی را میگرفتند و سفت میکردند بعد آنرا در داخل پوست گوسفند و یا گاوی میریختند و قصابان پوست گاو و یا گوسفند را قلفتی در میآوردند بطوریکه شبیه یک کوزه بود. بعد داخل آن را روغن یا شیره و یا سایر مواد خوراکی میریختند گویا مواد غذایی شیرین و یا روغنی در داخل خیک و یا پوست درسته کنده شده گاو بهتر و بیشتر سالم میماند) بهر یکی از دوستان که بهتر شنا بلد بود گفت رفیق  من میروم و خیک شیره را میگیرم و آنرابکمک هم بیرون میکشیم. بدین ترتیب او لخت شد و درون آب پرید ولی آن خیک شیره نبود بلکه توله خرسی بود که شنا بلد نبود که محض دیدن شخص اورا چسبید تا خفه نشود. هرچه مرد تقلا میکرد که خیک را به ساحل برساند امکان نداشت زیرا  توله خرس سنگین و وحشت زده بود و امکان شنا راحت را به مرد نمی داد. بعد از مدتی دوست فریاد زد خوب اگر نمیتوانی خیک را ول کن و خودت را نجات بده تو که داری غرق میشوی. گفت ای دوست من خیک شیره را ول کرده ام او ول نمیکند. خلاصه همه ما را بازبانی شیرین و با وعده های فریبنده به دام میاندازند و دیگر ول کن معامله هم نیستند.
داشتن یک دادگستری خوب و با قضات سیر و با تقوی و یک مردم آموزش دیده و فهمیده و دست و دل پاک و مردم دوست میتواند طلایه های استقلال واقعی را نوید بدهد وگرنه عوض کردن یک سری دزد قالتاق با یک سری جدید دیگر کاری بیهودهاست شاید شما خودتان هم این موضوع را تجربه کرده اید.   

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!