حربه اعدام

قتل عام پنج زندانی سیاسی در روز یکشنبه این هفته در زندان اوین خشم و نفرت هر انسان آزادی‌خواه و با وجدان را برانگیخته است. خشم از این که در جمهوری اسلامی هم‌چنان به سادگی آب خوردن آدم می‌کشند و کسی را ظاهرا توان توقف آن نیست. و نفرت از کسانی که هر سخن اعتراضی را با گلوله و اعدام پاسخ می‌دهند، بذر خشونت می‌کارند و جنایت درو می‌کنند. و به راستی، با حکومتی که مرتبا بر آمار قربانیان خشونت خود – که در جهان بی‌نظیر است – می‌افزاید و به اعتراض جهانیان می‌خندد چه می‌توان کرد؟ آیا راهی برای به شرم آوردن این حکومت که گویی عطش خون دارد پیدا نمی‌شود، و آیا نمی‌توان تیغ اعدام را از دست این «زنگیان» مست گرفت و آنان را خلع سلاح کرد؟

اعدام در ایران یک حربه سیاسی است. در این امر تردید نباید کرد. اولا این مجازات برای طیف وسیعی از رفتار و گفتار که متضمن هیچ خشونت یا تهدید و تعرض به حق فرد دیگری نیست، از روابط جنسی و صرف الکل گرفته تا تغییر عقیده، تجویز و یا اعمال شده است. این رفتارها جنایی نیستند و بلکه از مقوله کنترل شهروندان از سوی حکومت بشمار می‌روند. کنترل شهروندان از سوی حکومت یک امر سیاسی است، و کاربرد حکم اعدام در این موارد جنبه سیاسی دارد. ثانیا این مجازات برای «جرایمی» مانند محاربه یا فساد در زمین تجویز و وسیعا اعمال شده است. محاربه و فساد در زمین تعریف شناخته شده حقوقی ندارد و حکومت حق تفسیر و تعبیر آن را برای خود نگاه داشته است. از این رو کاربرد اعدام درمورد این گونه «جرایم» در گرو تفسیر خود حکومت است و حکومت می‌تواند هر فرد مخالف خود را به این بهانه‌ها سر به نیست کند. یعنی که باز اعدام کاربرد سیاسی دارد. و سوم این که حکومت از اعدام برای حذف فیزیکی گروه‌های مخالف خود بارها بهره گرفته است و قتل عام‌های وسیع دهه اول انقلاب بهترین نمونه‌های آن بشمار می‌روند. 

به لحاظ آماری نیز می‌توان دید که تنها کسر کوچکی از اعدام‌ها در جمهوری اسلامی به دلایل جنایی صورت گرفته است. در دهه اول حیات این رژیم، تعداد اعدام‌های سیاسی چندین برابر اعدام‌های جنایی بود. در دو دهه بعد، این نسبت کم و زیاد شده ولی تغییر چندانی در کل آمار رخ نداده است: جمهوری اسلامی بیشترین اعدام‌ها را در مورد مخالفان خود، یا به منظور کنترل شهروندان کشور، به کار گرفته است. در بسیاری از پرونده‌های جنایی نیز، به دلیل عدم رعایت کمترین موازین حقوقی و صدور حکم بر مبنای اعترافات اخذ شده در زیر شکنجه، انگیزه جزایی کاربرد اعدام رنگ می‌بازد و انگیزه‌های سیاسی ارعاب و کنترل شدیدتر به چشم می‌خورد. از این رو، هم از نظر قانونی و هم به لحاظ عملی، کاربرد اعدام در جمهوری اسلامی عمدتا انگیزه سیاسی دارد. اعدام در جمهوری اسلامی یک حربه سیاسی است و تا مجازات اعدام در این کشور وجود دارد، کاربرد آن علیه مخالفان سیاسی رژیم ادامه خواهد داشت.

رژیم جمهوری اسلامی همانند یک دزد سر گردنه عمل می‌کند. رژیم سعی دارد شهروندان را به انقیاد و تسلیم بکشاند و هر گاه با مخالفت مردم روبرو می‌شود دست به گروگان‌گیری می‌زند. سپس برای این که شهروندان معترض را بترساند با صدور حکم اعدام، تیغ بر گلوی گروگان‌ها می‌گذارد، و هر از چندگاه برای این که ثابت کند در این تهدید جدی است تعدادی از گروگان‌ها را می‌کشد. این سیاستی است که رژیم پیوسته به کار گرفته است. هر زمان که مخالفت مردم بیشتر شده و یا اعتراض‌ها بلندتر شده است، دستگیری‌ها، صدور احکام اعدام و یا اجرای آن‌ها افزایش یافته است. رژیم در کشتن گروگان‌ها زمان مناسب را نیز خود انتخاب می‌کند. فرزاد کمانگر، علی حیدریان و فرهاد وکیلی نزدیک چهار سال پیش دستگیر شده بودند و اکنون این سه نفر به همراه شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان که در زمان‌های دیگر و به دلایل دیگر دستگیر شدند یک باره و بدون اطلاع قبلی قربانی خشونت رژیم شده‌اند. رژیم به زندانیان به چشم گروگان نگاه می‌کند و هر لحظه مناسب دید تعدادی از آنان را بدون هیچ ضابطه‌ای و صرفا برای ایجاد رعب می‌کشد. 

برای پایان دادن به این خشونت وحشیانه چه می‌شود کرد؟ تنها راه پایان دادن به خشونت‌های یک «زنگی» مست، گرفتن تیغ از دست او است. تا وقتی او تیغ در دست دارد محاجه با او به جایی نمی‌رسد. سی و یک سال است که جمهوری اسلامی از حربه اعدام برای ارعاب شهروندان استفاده می‌کند، و توصیه‌های اخلاقی به او که این حربه را «درست» به کار بگیرد به جایی نرسیده است. .

پیش از آن که این فاجعه‌ها تکرار شود کاری بکنیم.

From: Iran Emrooz

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!