در تظاهرات حکومتی 9 دیماه در میدان انقلاب تهران، سخنران حجت الاسلام علم الهدا بود که برای این سخنرانی با هواپیما از مشهد به تهران منتقل شده بود. “شاه” بیت سخنان او، انجا بود که مردم معترض به کودتای 22 خرداد را “گوسفند” و “گوساله” خطاب کرد!
در نماز جمعه 21 خرداد تهران، آیت الله حائری شیرازی را به همان شیوه، یعنی باهواپیما از شیراز به تهران آوردند تا سخنران پیش از نماز حجت الاسلام سید احمد خاتمی شود! سخنان او تلاشی بود آشکار برای انکار قدرت طلبی علی خامنه ای، که اگر مردم و حتی بخش مهمی از مراجع و روحانیون درباره خامنه ای به این نتیجه نرسیده باشند، چنین تلاشی از جانب حائری شیرازی هم لازم نبود و بیت رهبری انکار این خصلت را از زبان حائری شیرازی در نماز جمعه تهران ضروری تشخیص نمی داد. حائری شیرازی و علم الهدا، تنها دو نمونه اند از جمع روحانیونی که فعلا تکیه به سرنیزه سپاه داده و پشت کودتا سنگر گرفته اند. خودشان هم میدانند که به سرنیزه می توان تکیه داد، اما روی آن نمی توان نشست!
همزمان با سخنرانی حائری شیرازی در تهران و سالگرد 22 خرداد، حجت الاسلام شیخ مهدی کروبی راهی قم شد تا با آیت الله صانعی و احتمالا مراجع دیگری که منتقد اوضاع جاری در کشورند و نگران نزدیک شدن سرنیزه به پشت گردن هایشان هستند دیدار کند. گروهان ملبس به لباس شخصی سپاه با سنگ و چماق و چاقو مقابل خانه آیت الله صانعی اجتماع کردند تا از کودتا دفاع کنند.
آنها که کودتا کرده اند، به گفته مهندس موسوی در مصاحبه مشترک با شیخ مهدی کروبی، روی چاه های نفت نشسته اند، سرنخ 70 میلیارد دلار واردات سالانه را در دست دارند و سیستم مالی و بانکی کشور را قبضه کرده اند. برای تامین هزینه بسیج یک گروهان چماقدار و چاقوکش ته جیبشان را هم اگر تکان بدهند کافی است. درحالیکه موسسه مصباح یزدی هم در قم، دستش توی همین جیب است و طلبه های خورده و پروار شده اش پیشنماز گروهان چماقداران و قداره بندهاست.
این همان سرگذشت قدیمی و آشنائی است که در باره انقلاب مشروطه احمد کسروی نوشته و در کتاب های تاریخی دیگر هم ثبت است، گرچه نه به دقت و صداقت و بی پالایشی تاریخ مشروطه کسروی. در انقلاب مشروطه نیز روحانیون به دو گروه تقسیم شدند. روحانیون طرفدار استبداد و شریک مالکان و خوانین و فئودال ها و دربار شاهنشاهی که پرچمدار آن شیخ فضل الله نوری شد و روحانیونی آزادیخواه و در کنار مردم که برخی از آنها در باغشاه تهران اعدام شدند. در آن زمان نیز سرانجام “ورق” برگشت. گروه اول همراه با شاه مستبد قاجار سقوط کرد و گروه دوم قدرت را بدست گرفت. اگر در دور اول امثال ثقه الاسلام در تبریز و میرزا نصرالله بهشتی- ملک المتکلمین-، میرزا جهانگیرخان -صوراسرافیل- و میرزا احمد تربتی- سلطان العلما- (روحانی و روزنامه نگار) در باغشاه به دار شدند، در حاکمیت گروه دوم شیخ فضل الله نوی مجتهد مقیم تهران در میدان توپخانه بالای دار رفت. این سرگذشت، در جمهوری اسلامی نیز تکرار شده است. در زمان آیت الله خمینی آنهائی در حاکمیت بودند که امروز زیر چکمه کودتای 22 خرداد قرار دارند و باید دید فردا که در روی پاشنه دیگری خواهد چرخید، سرنوشت امثال حائری شیرازی و آیت الله صانعی بعنوان دو نمونه از دو گروه چه خواهد شد. بویژه که حالا سرلشگرهای سپاه پاسداران نیز خود ادعای آیت الهی دارند!
به نقل از پیک نت دات کام