چند ملاحظۀ تاریخی

در این گفتار پیرامون چند موضوع تاریخی قابل تأمل در شاهنامه سخن خواهد
رفت. این موضوعات در فاصلۀ زمانی پادشاهی داراب تا اوایل پادشاهی اسکندر در شاهنامه موضوعیت یافته اند. همۀ این دورۀ تاریخی بنا بر شاهنامه حدود چهل سال است.

1. نخست، برای علاقه مندانی که به اصل شاهنامه رجوع می کنند متذکر می شوم که در داستان پادشاهی داراب؛ پدر دارا که بنا بر قرائن داریوش سوم هخمامنشی است، و اندکی پیش و پس از آن هر دو نام داراب و دارا در بارۀ داراب بکار گرفته شده اند. توجه به جنس کلام به روشنی نشانگر این امر است که فردوسی بنا بر ضرورت شعری ازهر دوی این نامها استفاده کرده است. برای نمونه، در بیت هفتم داستان پادشاهی داراب آمده است:

وزان نامداران پاکیزه رای

ز داراب، و ز رسم و رای همای

 

در بیت هشتم چنین آمده است:

 

چو دارا به تخت مهی بر نشست

کمر بر میان بست و بگشاد دست

 

در بیت بیست و ششم رزم داراب با فیلقوس میخوانیم:

 

چو دارا بیامد بزرگان روم

بپرداختند آن همه مرز و بوم

 

در بیت یازدهم همان داستان:

 

چو از پیش دارا به شهر آمدند

از آن رفته لشکر دو بهر آمدند

 

در بیت سوم از آخر همان داستان می خوانیم:

سُقُف خوب رخ را به دارا سپرد

گهرها به گنجور او بر شمرد

بالاخره، بیت نخست داستان پادشاهی دارا پسر داراب تفاوت شخصیتی دارا و داراب را بدینگونه به روشنی به تصویر می کشد:

چو دارا به دل سوگ داراب داشت

به خورشید تاج مهی برفراشت.

 

2. هر دوی اسکندر و دارا شخصیتهای تاریخی مشخص مربوط به دوره های خاص؛ نیمه دوم سده چهارم پیش از میلاد، تاریخ ایران و یونانند؛ درحالیکه شاهنامه اسکندر را رومی معرفی می کند. البته، اگر جهانبینی اسطوره ای شاهنامه را که جهان را مشتمل بر ایران و توران و روم می داند را پایه این بحث قرار دهیم؛ بر سخن شاهنامه ایراد کمتری وارد است. ولیکن، از دید تاریخی اسکندر از مقدونیه ویونان برخاسته است؛ و نه روم. روم در زمان حیات اسکندر قلمروی فراتر از شبه جزیره ایتالیا نداشته است. یونان نیز بر روم سلطۀ سیاسی نظامی نمی داشته است. به تبع همین گمان، همه فیلسوفان یونانی که در زمان فردوسی یونانی شناخته شده بودند نیز رومی خوانده می شوند. آشنایان با تاریخ یونان و روم براین امر واقفند که روم در زمینۀ فلسفه در مقایسه با یونان سرزمین فقیریست. شاهنامه در داستان مردن فیلقوس و بر تخت نشستن اسکندر ارسطو را چنین می شناساند:

 

یکی نامداری بدان گه به روم

کزو شاد بود آن همه مرز و بوم

حکیمی که بد ارسطالیس نام

خردمند و بیدار و گسترده کام

به پیش سکندر شد آن پاک رای

زبان کرد گویا و بگرفت جای

 

البته، از نگاه تاریخی اسکندر پرورده دانش استاد خود ارسطو است.

 

در بارۀ باژخواهی دارا از اسکندر آمده است:

 

چنان بد که روزی فرستاده ای

سخنگو و روشندل آزاده ای

ز نزدیک دارا بیامد به روم

کجا باژ خواهد ز آباد بوم

به پیش سکندر بگفت آن سخن

غمی شد سکندر ز باژ کهن

 

در داستان آمدن اسکندر به رسولی…می خوانیم:

 

هم اندر زمان باژخواهان روم

کجا رفته بودند ز آن مرز و بوم

ز خانه بدان بزمگاه آمدند

خرامان به نزدیک شاه آمدند

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!