خالی بندان

کسی دقیقاً نمی داند که خالی بندی از کی در ایندولند شروع شد. قبل از کوچ قوم ماد به این سرزمین، همه مسافرانی که از آسیای مرکزی و جاده ابریشم و ماوراء النهر به قصد ارض موعود و روم و دریای قلزم و بین النهرین و شامات و مصر از ایندولند می گذشتند، بلافاصله متوجه می شدند که مردم این سرزمین با بقیه مردم دنیا از زمین تا آسمان تفاوت دارند. در مقابل سوال ساده مسافری خسته که از گارسونی مثلاً می پرسید: غذا چی دارید. بلافاصله پاسخ می شنید که: همه چیز داریم قربان. شما چی میل دارید؟ در این حال مسافر خسته ما لبخندی از رضایت زده و غذایی را که در آن روزگاران (تو بگو 3000سال قبل) رایج بود طلب میکرد. سوپ شیر ایندولندی (در آن زمان آنقدر شیر درنده در فلات ایندولند فراوان بود که مردم با پشه کش، شیرهای خونخوار را می کشتند) که گارسونه با لب و لوچه آویزان میگفت که ندارند. آش لانه پرستو؟ نداریم. دلمه برگ چنار؟ نداریم. نیمروی تخم شتر مرغ؟ نداریم. کباب دنبلان دیناسور؟ تمام شد. آب هویج اساطیری (وارداتی از یونان)؟ نداریم. در این حال مسافر خسته از رمق افتاده و بر سر گارسون ابله داد می کشید: تو را خدا فقط بگو چی دارید. پسره پاپیون خود را جا به جا کرده و می گفت: فقط چلوکباب کوبیده با گوشت گور خر داریم با سس زرشگ دسته دار و سوپ لانه ققنوس و کباب سیمرغ با نان سبوس دار ارزن وماش. همین .

دیاکو اولین پادشاه سلسله ماد را بنیانگذار مکتب خالیبندی در تاریخ می دانند. موضوع به سلطنت رسیدن وی هم قصه ای است که مهارت وی را در خالیبندی نشان میدهد. ایشان آنقدر کتیبه و کوه نوشته و مجسمه های شیر و پلنگ و گاو به یادگار گذاشته که هر خواننده ای فکر میکند، همیشه در جنگ بوده اند. هیچ نشانه تایید شده از جنگجویی ایشان در تاریخ به اثبات نرسیده و بیشتر دنبال جذب سرمایه آشوریان و یونانیان برای سرمایه گذاری در صنایع شراب هگمتانه بود تا جنگ و دلاوری و کشور گشایی. بیشتر دودوزه باز بود تا مرد عمل و اساس حکومتش بر نوعی دو به هم زنی استوار بود تا تایید مردم عادی(روشی که بعد از چند هزار سال هنوز در ایندولند ساری و جاری است)

مسافرانی که از فلات ایندولند میگذشتند آوازه خالیبندی ایندولندی ها را به سراسر جهان می بردند. خالی بندی درایندولند تبدیل به روش موفقی در ارتباطات گردید. پادشاهان ایندولندی بر سنگ نوشته های زیادی داستان هایی از پیروزیهای خود را نوشتند که بعد ها ثابت گردید هیچکدام درست نبوده و بیشتر خالی بندی شاهانه اند تا حقیقت. برخی از این سنگ نوشته ها هم بعد از شکست های موهن بوده و پادشاهان ایندولندی برای اینکه ایز گم کنند، خود را پیروز میدان معرفی میکردند. چند هزار سال بعد در فیلم قیصر بهمن مفید چکیده چند هزار سال هنر خالیبندی ایندولندی ها را در دیالوگ جالبش خلاصه کرد:

” قصش درازه، من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد،علی فرصت… حالا ما به همه گفتیم زدیم شومام بگین زده. آره، خوبیت نداره، واردین که…”

تاریخ اخیر ایندولند را می توان چکیده تاریخ مستند خالیبندی در همه جهان دانست. مقارن شروع جنگ جهانی دوم، اعلیحضرت ریچارد شیردل پادشاه ایندولند، هر گاه رژه سربازان گرسنه و بدون تجهیزات خود را میدید، بادی در غبغب انداخته و میگفت: من قویترین ارتش دنیا را دارم. همین ارتش در سوم شهریور سال 1320(اواخر اوت 1941 میلادی) در مقابل تهاجم متفقین نتوانست حتی یک روز مقاومت کند. فرماندهان همین ارتش پوشالی به اندازه همه موجودی خرازی های سید نصرالدین زلیم زمبو و مدال و نشان بر خود آویزان کرده و چنان در خیابانهای لاس توناس راه می رفتند که انگار فاتح جنگ العلمین هستند.

باوجود آنکه خالی بندی عادت همه مردم ایندولند در همه سطوح فردی و خانوادگی و ملی است، با اینحال هر شهری در ایندولند ساکنان شهرهای دیگر را متهم می کند که آنها خالیبندتر هستند. سمبل خالبندی در حال حاضر عینک ریبند و لاف و گزاف های آب نکشیده است که نوعی برون فکنی محسوب شده و حق خالی بندان دیگر شهرهای ایندولند بدینوسیله تضییع می شود.

مایکل ریچارد آووگادرو فرزند ریچارد شیردل که جانشین وی شد، هنر خالیبندی را در کشور ارتقاء داد. ایشان نه تنها وظیفه ای ملی بلکه مذهبی بر شانه خود احساس کرده و کشور را به اجبار و خشونت به سمت پیشرفت می برد و نه تنها در ایندولند بلکه تا سواحل آفریقای شرقی و جزایر ملوک و سلیمان نیرو می فرستاد و خود را فرستاده مردوخ خدای بابلیان بر روی زمین می پنداشت. در سال 1971 در مقبره Kim kardashian بزرگترین خالیبند دوران جملاتی تاریخی گفت که مدتها باعث استهزاء وی گشت: “آسوده بخواب که ما بیداریم…” این جمله تحول بزرگی در صنعت خالبندی جهان محسوب میشد. مدتها همه دانشمندانی که در زمینه خالیبندی تطبیقی ملل مختلف مطالعه میکردند این سوال برایشان مطرح بود که آیا این جمله را مایکل ریچارد آووگادرو خودش نوشته یا شوالیه بی مخ (مغز متفکر دربار)، برایش نوشته است.

انقلاب فوریه سال 1979 هم نه تنها نتوانست خالیبندی ایندولندی ها را معالجه کند بلکه آن را تشدید نمود. آنها بلافاصله یقه آمریکا را گرفتند. درست مثل آنهایی که اوایل شب در کافه های استانبول مست می کنند و نزدیک سحر که به خود می آیند، یقه اولین کسی را که نزدیکشان باشد، گرفته و آنها دزد پولشان دانسته و به زوراصرار دارند که به کلانتری ببرند. در سی سال گذشته آنقدر بر ضد آمریکا خالی بندی شده که قرار است فرهنگ جامعی در این خصوص تدوین شده و تنها با دادن یک کلید واژه همه جمله خالیبندی برای جستجوگر مشخص گردد. هر ایندولندی در سی سال گذشته 2050609 بار مشت محکم بر دهان آمریکا جنایتکار کوبیده و به همین تعداد پرچم آمریکا را لگد مال کرده و دقیقاً به همین تعداد از سفارت آمریکا در آنکارا و دوبی و مونیخ تقاضای صدور ویزای توریستی و 121212 نفر از مسئولان برای فرزندان خود از دانشگاه های آمریکا تقاضای صدور ویزای تحصیلی کردنده اند.

روزنامه ها و مجلات ایندولند اگربا دقت بیشتری خوانده شوند، از خالیبندی های بدیعی پرهستند. به عنوان مثال چندی قبل دولت ایندولند بعد از مدتها تلاش وامی معادل چند صد هزار دالار برای توسعه مدارس روستایی از یونسکو دریافت کرد. در مراسم امضاء قرارداد وام، طرف ایندولندی به نماینده یونسکو اعلام کرد که ایندولند در صدد است که سیصد میلیون دلار برای ساخت توالت در دارفور اختصاص دهد. حالا شما فکرش را بکنید که مسئول یونسکو چند بار از تعجب سکته زده باشد که … شما که برای این به قول خودتان شندرقاز این همه تقلا می کنید آن سیصد میلیون دلار را از کجا می آورید. البته بیچاره نمی دانست که همه اینها خالبندی است و اصلاً نباید جدی گرفته شوند.

ایندولندی ها همان قدر در خالیبندی استادند که انگلیسی ها در دریانوردی. در زبان ایندولندی همان قدر اصطلاحات دقیقی برای نامیدن درجات گوناگون خالیبندی وجود دارد که در زبان انگلیسی واژه های گوناگون برای بیان حالت کشتی ها و دریا موجود است. دروغ، خالیبندی، چاخان کردن، واشر نگذاشتن و دها واژه معادل محلی، مهارت ایندولندی ها را در این خصوص روشن می سازد. البته با وجود آنکه ایندولندی ها سهم بزرگی در تکامل فرهنگ خالیبندی جهان دارند با اینحال ملل دیگر هم در این مورد مشارکت مهمی داشته اند. نمایشنامه The Braggart Warrior; The Swaggering Soldier نوشته Maccius Plautus که در سال 205 قبل از میلاد در ایتالیا نوشته شده بود و در سال 1825 به انگلیسی ترجمه گردید از مهمترین منابع مرجع خالیبندی در غرب است. نکته جالب در این نمایشنامه سرعت اتفاقات در آن و ترفندهای بکر خالیبندی است که بازیگران برای توجیه همه این اتفاقات ناجور، سر هم می کنند. چیزی که برای مردم ایندولند اصلاً تازگی ندارد و هر روز در زندگی عادی با آن مواجه شده و به اصول آن عمل میکنند. ایندولندیها و ایتالیائیها به عنوان دو بازوی گشت آور خالیبندی در شرق و غرب عمل کرده و آثار بدیعی را در ادبیات خود در این زمینه خلق کرده اند.

نکته مهمی که در رفتار مردم عادی و رهبران ایندولند دیده می شود آن است که امروزه آنها به همان اندازه خالیبند هستند که 2500 سال قبل بوده اند و کوچکترین تغییری در اخلاق خالیبندی آنها پیش نیامده است. در حدود صد سال قبل که پادشاهان ایندولند هر روز قسمتی از سرزمین خود را در جنگ با روس و انگلیس از دست می دادند، در مکاتبات رسمی از کشور خود به نام ” ممالک محروسه ایندولند” یاد میکردند. یعنی اینکه همه کشور تحت حفاظت است. این در حالی بود که آنها حتی بر پایتخت هم کنترل نداشتند. این استراتژی خالیبندی امروز هم کاربرد دارد. نعل وارونه زدن اولین قدم در خالیبندی است.

در زیر نمونه ای از خالیبندی یک از شاهان ایندولندرا که عادت به نوشتن خاطرات داشت آورده می شود. کاملاً روشن است که با صحبتهای امروزی اهالی ایندولند هیچ فرقی ندارد. نورمن شاه به صدراعظم توصیه میکند که کسی را بفرستد تا پلنگی را بکشد و سپس شاه برود و لاشه را بیاورد و به اسم اعلیحضرت تمام بشود. پادشاه قدر قدرت از سر منقل تریاک و با تکیه به بافور، قول کشتن هزار شیر را میدهد:

“جناب صدراعظم، اولاً ان شاءالله احوال شما خوب است. ثانیاً شکلی امروز کشیدیم چون بسیار شبیه بود برای شما فرستادم. ثانیاً حالا گفتند پلنگی در کوه نمودار شده است، شما را به سر خودم قسم می دهم که مانع شوید که پلنگ را من خودم نزنم، بسیار حیف است. پیرارسال زحمت بسیار برای زدن پلنگ کشیدیم، پلنگی پیدا نشد. شما البته به آدم خودتان بگویید که برود کوه و حکما جای پلنگ را نشان بدهد که ان شاءالله بعد از اطمینان، ما برویم و پلنگ را بزنیم. البته شما دریغ نداشته باشید. یک پلنگ بزنم عوض هزار کبک است. البته به آدمتان بگویید راهنمایی کند. شما از من خاطر جمع باشید. به فضل خدا اگر هزار شیر باشد، شکار خواهم کرد. “

وضعیت فعلی ایندولند با زمان این شاه شهید هیچ فرقی نکرده است و مردم و مسئولان همچنان به فن شریف خالیبندی ادامه میدهند. چندی قبل وزیر راه ایندولند رسماً در تلویزیون دولتی اعلام کرد که اتوبانی 1200 کیلومتری بین لاس توناس و مون پارناس فقط ظرف 36 ماه و به عبارتی سه سال ساخته خواهد شد. این درحالی است که جاده یکصدو پنجاه کیلومتری بین لاس توناس و شهر ساحلی سن تورینو الان 12 سال است تکمیل نشده و حامیان چینی طرح، بیشتر وقت خود را به ماهیگیری و دوزبازی و تنیس می گذرانند تا کار و تلاش واقعی.

نوشتن لغتنامه و به قول فرنگی ها دیکشنری در زبان ایندولندی از مسافرت به کره مریخ سخت تر است. علت این کار آن است که شما واژه ها را با معیارهای خالیبندی به کار می برید. قرار است هزار و دویست متخصص مختلف در این زمینه کار کرده و ابعاد متنوع فرهنگ خالیبندی مردم ایندولند را برای مردم جهان و آنهایی که مایلند زبان ایندولندی یاد بگیرند، مکشوف سازند. در زیر نمونه هایی از دیکشنری در حال تهیه زبان ایندولندی تقدیم میگردد.

1.

دیشب میلی به شام نداشتیم و برای رعایت بهداشت با شکم خالی خوابیدیم.

یعنی اینکه طبق معمول همه اهل خانه مشغول تماشای تلویزیون شدند و شام سوخت. چون حوصله تهیه شام مجدد نداشتیم و چیز دندان گیری در یخچال پیدا نمیشد، گرسنه خوابیدیم.

2.

من خیلی جلوتر از زمان فکر می کنم

یعنی اینکه مقتضیات زمان حال را نمی فهمی .( اندکی اختلال حواس دارید).

3.

فرزندم موقع امتحانات سخت مریض شد.

یعنی اینکه پسرم طبق معمول مردود است.

4.

آقا بهروز با رئیس دعوا کرده.

یعنی اینکه آقا بهروز به دلیل غیبت های مکرر در آستانه اخراج از اداره است.

5.

ملیحه به همه خواستگارهایش جواب رد میدهد.

یعنی اینکه همان یک باری هم که ادعا می شد، خواستگار آمده دروغی بیش نبوده است. ملیحه در حال حاضر دپرس است.

6.

این پروژه شش ماه زود تر از زمان مقرر به بهره برداری رسید.

یعنی اینکه دیگر بودجه ای برای پروژه پرداخت نمی شود. هرچی هست افتتاح کنید.

7.

اگر در جریان سمیناری در ایندولند مهمانان غربی به جای صحبت در باره موضوع سمینار که احتمالاً درباره پرورش خاویار در کویر است، از فرش های دستبافت ایندولندی تعریف کردند:

یعنی اینکه بهتر است شما ایندولندی ها به همان فرشبافی بپردازید و در باره اینگونه فعالیتهای فانتزی نظیر کندن کانال بین خلیج همیشه سینوس پرسیکوس و دریای کراپاتیا اصلاً خودتان را به زحمت نیندازید.

8.

قیمت ارزاق عمومی در سال جاری هیچ تغییری نخواهد کرد.

یعنی اینکه قیمتها بیشتر از پارسال افزایش خواهد یافت.

9.

در تولید گندم ایندولند به خودکفایی رسیده است.

نان گران خواهد شد.

10-اتومبیل های تولید داخل افزایش قیمتی نخواهند داشت.

بنزین کوپنی خواهد شد.

11-من 22000 بیت شعر حفظ کرده ام و خیلی راحت می توانم همه اتفاقات دوران کودکی خود را به یاد بیاورم.

اولین نشانه های آلزایمر در من پیدا شده است.

12-دکترم امسال اجازه مسافرت اروپا را به من نمیدهد.

بازهم تابستان به کن سولقان و امام زاده هاشم خواهیم رفت.

13-ظرف سه ماه گذشته دوازده کیلو کم کرده ام.

اصلاً تغییری در وزنم اتفاق نیفتاده است.

14-بابام معتبرترین پزشک شهر بود.

احتمالاً تزریقاتی داشته و به بچه ها آمپول زده و گریه شان را در می آورد.

15-مادرم، آموزگار وظیفه شناس و با انصافی بود.

سوالات امتحانی را به قیمت مناسبی می فروخت.

16-پدر خدا بیامرزم در ایران در زمینه تولید محصولات بهداشتی فعالیت داشت.

کارگاه تولید واجبی و سفید آب داشته و روزهای جمعه به عنوان کیسه کش در تنها حمام عمومی شهر، دهاتیها را کیسه می کشید.

17-اغلب فامیل های من در ایران در زمینه تولید آب گرم فعالیت داشتند.

تون بان حمام های عمومی بودند.

18-عمه ام اولین نماینده محصولات آرایشی پاکو رابان در ایران بود.

بند انداز بوده و در مقابل گرفتن یک بشقاب قیمه پلو، ابروی زنان همسایه رادر شب های جمعه بند می انداخت.

19-پسر دایی من اولین مدال طلای ایندولند را در المپیک سال 1940 بوداپست به دست آورد.

آن سال به دلیل جنگ جهانی دوم اصلاً المپیکی برگزار نشد. بوداپست هیچگاه در تاریخ، میزبان المپیک نبوده است. به احتمال زیاد طرف اصلاً دایی ندارد تا پسردایی داشته باشد.

20-خانواده من در ایران در زمینه عرضه غذاهای غیر متعارف و فست فود سابقه طولانی داشتند.

در بازار مسگرها جغول بغول می فروختند.

21-قطعنامه های شورای امنیت برای ما نان صبحانه است.

یعنی عین سوت زدن آدم ترسو تو حمام از اعمال تحریم ها مثل بید می لرزیم.

22-رشد اقتصادی ایندولند در سال جاری نیز ادامه خواهد یافت.

یعنی اینکه گزارش بانک جهانی در خصوص وخامت اوضاع اقتصادی کشور کاملاً درست است.

23-در سال جاری دو نیروگاه جدید تولید برق افتتاح خواهند شد.

برق گران خواهد شد.

24- دخترم خیلی شبیه من است.

یعنی مثل خودت زشت است.

25- پسرم اراده ای قوی دارد.

تا حالا بیست بار اقدام به ترک اعتیاد کرده و موفق نشده است.

26-همدان تابستان های دلپذیری دارد

یعنی اینکه زمستانهایش قابل تحمل نیست.

27- پیشرفتهای جهشی در اقتصاد ادامه پیدا خواهد کرد.

یعنی اینکه دلار گران خواهد شد.

28- وقتی در ایران بودیم، پدرم اصرار داشت که مفاهیم اولیه ریاضی و فیزیک را خوب درک کنم.

یعنی اینکه اغلب کلاسهای دبستان و دبیرستان را دو ساله طی کرده و همیشه مشروط قبول می شدم.

29-مکالمه انگلیسی من خیلی عالی است.

یعنی اینکه نوشتن برای من من عذابی است الیم.به دلیل خرید از مغازه های فارسی زبان مشکل ارتباطی ندارم. در حالی که همیشه فارسی صحبت میکنم، فکر می کنم طرف صحبتهای انگلیسی مرا می فهمد.

30-پدرم در ایران در زمینه ارتباطات نقش مهمی داشت.

به احتمال زیاد سوزن بان قطار بوده ویا ایام ماه رمضان موقع اذان سحر و مغرب، توپ در میکرده است.

این فهرست پایانی ندارد. دیکشنری یاد شده قبل از چاپ به تعداد دو میلیون نسخه پیش فروش شده است (یعنی خیلی ها علاقه به خریدش دارند). روانشناسی خالیبندی هنوز رشته جدیدی حساب می شود و زمینه مناسبی برای کسانی است که مایلند در زمینه های بکر علوم انسانی فعالیت کنند. انتظار نمی رود مردم ایندولند در آینده نزدیک دست از خالیبندی بردارند. آینده درخشانی برای همه متخصصان روانشناسی خالیبندی پیشبینی می شود.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!