پدیده مسئول بدون مسئولیت در نظام پر برکت به امری پذیرفته شده درآمده است. آخرین نمونه بارز آن نامه استعفای منسوب به نخست وزیر زمان “امام ” میر حسین موسوی است.
سر خط استعفا نامه که البته پس گرفته شد و جناب میرحسین خان هشت سال به خدمت به نظام ادامه داد:
۱ ـ مسلوب الختیار شدن دولت در سیاست خارجی.
۲ ـ عملیات برون مرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت میگیرد.
۳ ـ تجزیه سازمان برنامه و بودجه از نخست وزیری.
۴ ـ تجزیه اقتدار مشروع و قانونی دولت و مسئولیت دولت و وزرا توسط شوراهای گوناگون.
۵ ـ عدم قدرت اینجانب به پاسخگویی در مقابل اعضا هیات دولت و نمایندگان محترم مجلس در مورد کارهائی که بدون اطلاع دولت، ولی بنام دولت، صورت میگیرد.
۶ ـ در خاتمه لازم میدانم بار دیگر یادآور شوم که این استعفا، العیاذ بالله، بمعنای قهر اینجانب از نظام و دولت جمهوری اسلامی و مسئولین انقلابی آن نیست.
با در نظر گرفتن مفاد نامه اینگونه به نظر میرسد که آقای نخست وزیر کاره ای نبوده ولی با ادامه به خدمت وضع مورد شکایت خود را قبول کرده بوده است.
حالا آقای میر حسین خان میگوید خواهان بازگشت به ” دوران طلایی امام ” و اجرای قانون اساسی است، به عبارت دیگر همان وضعی که از آن شاکی بوده است.
بیخود نیست که کسی در نظام پر برکت مسئولیتی ندارد، هردن بیر (هردمبیل) است و بهتر از این نمیشود.