خورشیدگرفتگی

آقای دریانی علاوه بر اینکه خواربارفروش محترم محل است، منبع اصلی پخش شایعات و اخبار نیز محسوب میشود. هیچ کس دقیقاً نمیداند که این همه اطلاعات چگونه به دستش میرسند ولی به هر کدام از مشتری ها متناسب با حال و روزشان ، اخبار به درد بخوری را تحویل میدهد. از آمدن پسر سرهنگ بعد از 35 سال اقامت در آمریکا اطلاع دارد تا 4 قلو زائیدن گربه اکبر آقا ، نجار و تعمیراتچی مبلمان های محله. دریانی از نظر رسانه ای هم کاملاً حرفه ای است. اخبار را چنان با آب و تاب تعریف میکند که انگار خود شاهد وقوع همه آنها بوده است. همه خانمها و آقایان جا افتاده و دختران و پسران جوان و حتی کودکان ،هر کدام به دلیلی با آقای دریانی بهترین روابط را دارند. تازگی ها آقای دریانی در مغازه خود امکاناتی هم برای شارژ موبایل مشتریان دایر کرده است. فروش کارت های اعتباری موبابل به همراه سی دی های فیلم های سینمایی نه تنها منبع جدید درآمدی برای آقای دریانی محسوب می شود بلکه در موقع فروش آنها اطلاعات خود را در خصوص رویدادهای هنری تکمیل می کند. با مشتریان خود در باره حوادث آینده سریال جومونگ صحبت های طولانی کرده و بهترین احتمال سیر اتفاقات سریال را از نظر خود مطرح می کند.

چند نفر از مردان جا افتاده محله به صورتی کاملاً داوطلبانه به آقای دریانی در ساعات به اصطلاح پیک کاری از قبیل توزیع شیر و لبنیات کمک می کنند. دریانی هم برای قدردانی از آنها صبحانه مفصلی را در حدود ساعت 9 صبح ترتیب می دهد. که همه چیز سر سفره پیدا می شود، از املت تا شیر و عسل و مربا و صد البته پنیر لیقوان و نان بربری برشته تازه و خشخاشی به همراه چای خوش عطر و ویژه دریانی که هیچکس تاکنون از فرمول ترکیبی آن سر در نیاورده است. ضرب المثل قدیمی در محله ما رایج است که می گوید، هر گاه دریانی خوب باشد ، همه خوبند و اگر دریانی کیفش کوک نباشد، اخلاق همه گه مرغی می شود.

گرفتاری های آقای دریانی و همه ما از وقتی آغاز شد که ایشان ناگهان با انتشار اخباری در خصوص وقوع کسوف خورشید در اواخر تیرماه سال (88)، خیلی جدی به موضوع علاقمند شدند. دریانی معتقد بود که این کسوف برای کشور ما بد یمن بوده و نشانگر بلایی است که خسارات زیادی را به دنبال خواهد داشت. اوایل همه دوستان و مشتریان دریانی موضوع را جدی نمی گرفتند و فکر میکردند که این دلمشغولی دریانی هم فصلی است و دیر یا زود موضوعات تازه ای مورد توجه ایشان قرار گرفته و کسوف تابستانی به فراموشی سپرده خواهد شد. جریان حوادث بعدی نشان دهنده آن بود که نه تنها از علاقه دریانی به کسوفی که در راه بود کاسته نشده بلکه ایشان هر روز اطلاعات بیشتری هم در این مورد جمع آوری می کند. دریانی یواش یواش میشد منجم و ستاره شناس محله. مشغولیت و به اصطلاح ، هابی جدید دریانی انجام وظایف کاظم آقا ، دستیارش را روز به روز سخت تر میکرد. دریانی هر روز بیش از روز قبل از فعالیتهای خواربار فروشی دور شده و تبدیل به متخصص تمام عیار خورشید گرفتگی می گردید. حوادثی هم که پیرامون دریانی روی میدهد، همه موید اعتقادات وی در خصوص کسوف می شود. در قسمت پنجاه و دوم سریال جومونگ که یک ماه قبل از کسوف چهارشنبه 31 تیرماه پخش می شود ، يومي يول در مورد کسوفی که پیش آمده بود به جومونگ میگه : ” نترس اين کسوفه .الان خورشيد درست ميشه و نشونه اينه که قوم قديم خوردشيدش افول کرده(بويو) و يه قوم جديد به وجود مياد” .دریانی که در مواقع عادی درست سر ساعت یازده صبح برای دود کردن یک نخ سیگار جیره روزانه و چایی خوردن با دوستانش درست روبروی خواربارفروشی آن طرف خیابان زیر درخت می نشست ، الان دیگر بیشتر وقتش را با کلی روزنامه و مجله و کتاب زیر همان درخت معروف سپری کرده و به تبیین و تفسیر کسوف هایی که در سالهای قبل اتفاق افتاده و تاثیرات سعد و نحس آنها می پردازد.دریانی گیر داده به اینکه ” قوم قدیم خورشیدش افول کرده و قوم جدید کی ها هستند؟”

هنوز یک ماهی از وقوع کسوف تابستانی نگذشته،دریانی تبدیل به نظریه پرداز بزرگ خورشید گرفتگی میشود. سعی میکرد خاطرات قدیمی خود را مرور کند و همه شنیده ها از مادر بزرگش را در باره ترور ناصرالدین شاه در 12 اردیبهشت سال 1275 مطابق با دوم ماه مه سال 1896 خوب به خاطر آورد. دریانی آن قدر پرس و جو کرد تا روز قتل ناصرالدین شاه را هم پیدا کرد. جمعه 17 ذی القعده سال 1313 هجری قمری.

تحقیقات دریانی نشان میداد که تنها چند ماه قبل از ترور ناصرالدین شاه، در 28 فوریه سال 1896 کسوفی کلی روی داده بود و منجمان به شاه اخطار کرده بودند که روزهای خوشی در انتظارش نیست. در دوم ماه می همان سال ناصرالدین شاه در شاه عبدالعظیم ترور شد و پیشبینی منجمان به حقیقت پیوست. عمده مشغولیت ذهنی دریانی این بود که بعد از کسوف تابستان ، چه قومی به حکومت خواهند رسید و چه کار ها خواهند کرد. زبان دریانی رفته رفته پیچیده تر می شد. بیشتر از اصطلاحات رایج در ستاره شناسی استفاده میکرد که برای افراد عادی مفهوم نبود. مثلاً در پاسخ سوالی در مورد سن نوه اش پرویز ، گفته بود سن وی تنها یک ساروسSaros ودر مقابل تعجب مشتریان توضیح داده بود که یک ساروس دوره زمانی تکرار کسوف است و معادل 18 سال و 11 روز و یک سوم روز می شود.

دریانی چنان غرق در تحقیقاتی نجومی خود شد که دیگر به اخبار جاری اطرافش توجهی نداشت. برایش فقط مهم این بود که مشخصات قوم جدیدی که قرار است حاکم شوند چیست؟ آیا ناصرالدین شاه دوباره شهید خواهد شد؟ برخی از وفادارترین دوستان دریانی هم در سلامت عقلش یواش یواش شک می کردند. دریانی در مرگ شاه شهید تردیدی نداشت، نکته مبهم ، مشخصات کامل بلوای بعدی بود. دریانی دوباره لیاخوف و شاپشال و رضا خان و عبد الحسین تیمور تاش و علی اکبر داور، تقی زاده و دهها بازیگر دیگر را ردیف کرده و دنبال روشن شدن نقششان در بلوای بعدی بود. دریانی افتاده بود رو دور شبیه سازی و تکرار تاریخ و دوره های تاریخی. هر روز با کتابهای تازه ای به منزل میرفت و زنش یاد روزگار خوشی می افتاد که دریانی فکر و ذکری غیر از کاسبی نداشت و از سیاست و نجوم بدش می آمد و مهمترین موضوع بحث در خانه این بود که آیا کباب های پائین شهر و شاه عبدلعظیم و ورامین بهترند یا تجریش و دربند. هنوز وقتی صحبت نان زیر کباب می شد، نیش دریانی باز میشد و عین بچه ها از ته دل میخندید. این اواخر دریانی ویرش گرفته بود که کامپیوتری بخرد و در فیس بوک و تویتر سرچ کند و دوستانی پیدا نماید. زنش اصلاً موافق این کار نبود. می گفت دیگر از دریانی گذشته که پشت کامپیوتر بنشیند و با دوستانش چت کند. بچه های دریانی به استدلال مادرشان فقط می خندیدند دریانی یوایواش داشت فیلسوف کاملی می شد. به دوستانش گفته بود که اغلب ترورها در روز جمعه اتفاق افتاده است. همین رای گیری اخیر هم روز جمعه بود. وقتی با چهره های بهت زده مخاطبانش روبرو می شد، بعد از اندکی سکوت می گفت : فرقی بین ترور و انتخابات نیست. همه در سلامت عقل دریانی شک میکردند. او به مجلس موسسان فرمایشی اشاره میکرد که با یک انتخاب ساده و افراد دست نشانده، قاجاریه را بردند و پهلوی را آوردند و مشروطیت را ترور کردند.

نظریه دریانی از دو بخش کاملاً مجزا تشکیل میشد. اول اینکه مقارن هر نا آرامی اجتماعی ، خورشید گرفتگی روی می دهد و در ثانی می توان با مطالعه خورشید گرفتگی پیش آمده به مشخصات کامل قومی که ستاره بختش در حال طلوع است ، پی برد. اهل محل و دوستان دریانی معتقد بودند که دریانی دچار عوارض زود رس پیری شده است. عوارض پیری در هر کس به نحوی بروز می کند. برخی آلزایمر گرفته و فراموشکار می شوند، برخی عین بچه ها به حرافی می افتند و بعضی هم مثل دریانی نظریه پرداز و تئوری باف می شوند. دریانی همه پس اندازش را صرف خرید تجهیزات و ابزار های ستاره شناسی میکرد. آخرین خریدش تلسکوپی بود که درست مثل نارنجک انداز آر.پی.جی بود. دریانی شب و روز نمی شناخت. برخی به شوخی دریانی را نوستراداموس می گفتند. حالا دیگر هر کسی به دریانی می رسید در باره مشخصات طایفه ای که سعی داشت پیروز انتخابات باشد، سوال میکرد.

دریانی همه این سوالات را جدی تلقی کرده و اصلاً به رویش نمی آورد که طرف قصد شوخی و مزاح را دارد. دریانی طایفه ای را که در افق می دید، بد تر از قوم یاجوج و ماجوج تصویر میکرد. هر گاه مشتریان جزئیات بیشتری را می پرسیدند دریانی درست مثل اوپنهایمر ، انگار موضوع شکافت هسته ای را میخواهد توضیح دهد آینده را اینگونه پیشبینی میکرد:

1.

زبان سوئدی و یااسکیموهای کانادا، زبان رایج کشور شده و همه کتب دبستانی تا دانشگاهی به این زبان نوشته و رادیو تلویزیون هم به زبانی که مردم اصلاً چیزی از آن نمی فهمند ، برنامه پخش خواهد کرد.
2.

سالروز قدرت گرفتن باند جدید تحت عنوان انقلاب 22 خرداد در همه جا جشن گرفته خواهد شده و بچه مدرسه ای ها به زور به خیابانها کشیده خواهند شد.
3.

همه رنگها از پرچم ایران حذف و تنها رنگ سبز یکدست از آن باقی خواهد ماند.
4.

دو عدد خیار سبز به حالت ضربدری در حالی که یک عدد خیار چمبر در وسطشان نشسته ، آرم رسمی دولت 22 خرداد خواهد بود.
5.

همه احزاب و گروه هایی که مطابق میل و اراده سبز ها فکر نمی کنند در دو ماه اول بعد از پیروزی انقلاب 22 خرداد، منحل و کلیه اعضایشان تیرباران خواهند شد.
6.

سازمان عفو بین الملل ، دولت ایران را به خاطر اجباری کردن خوردن سه عدد خیار و فلفل سبز در روز برای اتباع این کشور محکوم خواهد کرد
7.

دولت 22 خرداد همچنان معتقد است که ایران تنها از ملت سبز تشکیل شده و اینکه ایران مجموعه ای از اقوام و ملل گوناگون است، ساخته و پرداخته کشورهای بیگانه است.
8.

دولت سبز هر هفته 22 نفر را به علت داشتن افکار فدرال خواهانه اعدام کرده و بر روی قبر آنها شنبلیله و جعفری و تربچه و هویج فرنگی خواهد کاشت.
9.

دولت سبز همه دنیا را بد خواه ایران دانسته و همه جهانگردانی را که قصد سفر به ایران دارند، جاسوس های سیا و MI6 قلمداد میکند.
10.

روابط دولت سبز با سودان و لیبی و ونزوئلا و بولیوی و گابون و زیمبابوه و کوبا گسترش خواهد یافته و خط تولید سمند در همه این کشورها ایجاد و به قیمت یک پنجم داخل کشور، سواری سمند در آن ها عرضه خواهد شد.
11.

دولت سبز ، همه دگر اندیشان به ویژه آنهایی را که معتقد به جدایی دین از سیاست هستند، محارب با خدا دانسته و ریختن خونشان را واجب می داند. قبل از اجرای حکم اعدام همه محکومان در تلویزیون دولتی ظاهر شده و از اینکه به صورت مخفیانه چای سیاه خورده و به دستور دولت در خصوص اجباری شدن نوشیدن چای سبز توجهی نکرده بودند، اظهار تاسف کرده و اقرار میکردند که تحت تاثیر شبکه های تلویزیونی بیگانه به این اقدام ضد انقلابی مبادرت میکرده اند.
12.

دولت سبز، هر ماه حداقل 1200 نفر از مخالفان و نیروهای چپ را تیرباران خواهد کرد. مقامات سازمان عفو بین الملل معتقدند که تعداد اعدامی ها بسیار بیشتر از این ارقام است. این عده دستور وزیر کشور دولت سبز را که در سر صبحانه باید نان بربری با خیار سبز خورد، زیر پا گذاشته و چای شیرین را با نان تافتون و برخی نیز با سنگک خورده بودند.
13.

وزارتخانه ویژه ای از سوی دولت سبز برای خراب کردن سیستماتیک گورستانها و منازل اقلیتهای مذهبی و اعضای احزاب سکولار، تاسیس شده و جوانان فدایی حزب سبز به عنوان اقدامی تفریحی روزهای تعطیل شروع به کشتن اعضاء اقلیتهای مذهبی خواهند کرد. دولت سبز در نظر دارد در ده سال اول حکومت به خلوص 99/99 درصد مذهبی دست یابد.
14.

آمریکا همچنان شیطان بزرگ و دشمن آشتی ناپذیر همه خلق های تحت ستم عنوان شده و روابط با دیکتاتوری هایی مثل لیبی، ونزوئلا، کوبا، سورینام، سوریه ، بورکینافاسو و … گسترش یافته و به همه آنها نفت مجانی داده شده و آژانس همکاری های بین المللی دولت سبز در همه آنها توالت عمومی به سبک ایران ساخته و در جزوه ای 120 صفحه که با استفاده از اشکال رنگی جذاب در اطریش چاپ شده، طرز استفاده از این گونه توالت ها به بومیان ونزوئلا آموزش داده خواهد شد.
15.

دولت سبز که نتیجه انقلاب 22 خرداد سال 1388 است، مد لباس آقایان و خانم ها را دقیقاً مثل دوران انقلاب فرهنگی چین کمونیست طراحی کرده و استفاده از کراوات کماکان تظاهری بورژوازی تلقی شده و مغازه های عرضه کننده لباس زیر و کراوات جریمه خواهند شد. فروختن پاپیون معادل اقدام علیه امنیت ملی تلقی شده و خریدار و فروشنده تحویل دادگاه های انقلاب خواهند شد.
16.

دولت روسیه برای دوهزارمین بار از تکمیل نیروگاه بوشهر و تحویل سیستم موشکی S300 خودداری خواهد نمود. رئیس جمهور و رئیس کمیته امنیت مجلس همچنان روسیه را دوست واقعی ایران خوانده و همه این کلاهبرداری ها را نوعی دلسوزی روسی تفسیر خواهند کرد.
17.

دولت سبز گزارش تلویزیون فارسی بی بی سی را دایر بر سقوط اقتصاد کشور، نوعی تبلیغات ضد ایرانی خوانده و از طریق همه رسانه های داخلی به نخست وزیر انگلیس فحش های آب نکشیده داده و در همانحال همه وزراء و مدیران کل برای معالجه میخچه پا ، درد کمر و عمل جراحی زیبایی دماغ همسرانشان هر هفته به لندن پرواز خواهند نمود.
18.

دولت سبز بودجه ویژه ای برای انداختن پارازیت به منظور مختل کردن ارسال برنامه هایی ماهواره ای تعیین کرده و سرعت اینترنت را هر سال 10 کیلوبایت در ثانیه کاهش خواهد داد.
19.

22 خرداد 88 به عنوان مبداء جدید تاریخ کشور تعیین شده و در کتب درسی گفته خواهد شد که همه شاهان ایرانی ظالم بوده و مهمترین کارشان سرسره بازی در حمام و قائم باشک با همسرانشان در حرمسرا بوده است. تدابیر شاهانی که حافظ تمامیت ارضی کشور در دوره های گذشته بودند، نوعی تبلیغات سلطنتی و دروغ محض تفسیر خواهد شد.
20.

هر سال فستیوال هایی برای نمایش فیلم ها و کتاب ها و کلیه آثاری که در باره انقلاب 22 خرداد پدید آمده اند برگزار و برندگان به مدت 20 روز به هاوانا اعزام خواهند شد.
21.

دولت سبز برای متقاعد کردن همسایگان ایران و همه کشورهای جهان به این نکته که تنها راه رستگاری پیروی از مکتب جنبش سبز ایران است، 98 درصد بودجه کشور را به توسعه تحقیقات هسته ای به منظور تولید برق و اگر خدا بخواهد تسلیحات اتمی اختصاص خواهد داد تا اگر لازم شد به زور اسلحه مردم جهان را وادار ساخت تا روش زندگی خود را تغییر داده و از روش هایی که تهران توصیه میکند، پیروی کنند.
22.

دولت سبز برای ده هزارمین بار ارتباطش را با طالبان و بن لادن تکذیب کرده و حضور 2000 نفر از افراد فامیل و دوستان بن لادن در تهران را کاملاً اتفاقی اعلام خواهد نمود. رئیس دولت سبز بعد از سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مقابل پرسش خبرنگاران وجود زنان و کودکان خیابانی و همجنس باز در ایران را تکذیب و اشاره خواهد نمود که با استفاده از دستورالعمل سال 1936 حزب نازی ، همه این عناصر خش و خاشاک یک جا تیرباران شده اند.

فهرست آقای دریانی از دولت بعدی تمام شدنی نیست ولی هیچکس حوصله شنیدنش را ندارد. آقای دریانی تلسکوپ خود را عین جنگجویان و چریک های آمریکای لاتین، هر روز صبح بر دوش انداخته و در خیابانهای تهران پرسه میزند. بیشتر ترجیح میدهد که بالای پل های عابران پیاده برود و در آنجا پایه تلسکوپ خود را بر پا کرده و به رصد آینده ایران بپردازد. بعضی ها دلشان سوخته و دریانی را گدای آبرومندی تصور می کنند که به این وسیله قصد تکدیگری دارد. برخی هم وی را دیوانه تصور کرده و دستش می اندازند. دریانی هر روز با اخبار جدیدی از پیشبینی آینده به خانه بر می گشت. حالا دیگه حتی زنش فکر میکردند دریانی مشاعرش را از دست داده و دیوانه شده است چون کسی در روشنایی روز به دنبال رصد ستارگان نمی رود.

آن روز گوینده اخبار گفت که مردی با سلاح موشک انداز در تظاهرات شرکت کرده و هدف قرار گرفته و از روی پل عابر پیاده به وسط خیابان پرت شده است. عکسی هم نشان دادند که فردی شبیه دریانی در حال حمل سلاحی نظیر آرپی جی دیده میشد. ، هیچکدام از اهالی محل به فکرشان هم نرسید که ممکن است مقتول ، دریانی باشد. جسد دریانی خیلی دیرتر و ده روز بعد از مرگش تحویل خانواده اش شد. گلوله ای درست به وسط پیشانیش خورده بود ولی افتادن از بالای پل واقعاً جسدش را داغون کرده بود. زنش خیلی دنبال تلسکوپ دریانی بود. از خانواده تعهد گرفته شد که مراسم ترحیم مختصری برگزار شده و علت مرگ سکته قلبی عنوان گردد. رامین 9 ساله نوه پسری دریانی، خیلی برای پدر بزرگش بی تابی میکرد. رامین شب ها به پشت بام رفته و در حالیکه دست راستش را لوله میکرد، به ستاره های دور دست خیره مانده و مثل پدر بزرگش سعی داشت تاریخ دقیق خورشیدگرفتگی بعدی را مشخص کند. همه فرزندان دریانی، به رامین کوچوکو می خندیدند. به نظر آنها رامین داشت دیوانه بازی های پدر بزرگش را ادامه میداد. در آسمان ماه و ستاره ها آرام بودند. گاهی به رسم تایید قابلیتهای دریانی در نجوم، به همدیگر چشمک میزدند، انگار مراسم ختمی برای دریانی برپا کرده اند. ماه صاحب عزا بود.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!