تعصب ویگران گر ساخته دست استعمار ویا در خدمت استعمار نوین جهانی.
متاسفانه تعصبات خشگ نظیر عصر جهالیت هنوز هم رواج دارد و انسان را با معیار انسانیت او نمی سنجند بلکه با معیارهای دیگری اورا اندازه گیری میکنند و اگر از عهده آن معیار ها بر نیاید بازنده میشود. استعمار مدرن بین المللی برای کسب درآمدههای نجومی و به زنجیر کشیدن مردم از همه نوع تعصب ها سو استفاده میکنند. معیار دوستی مهربانی دروغ نگویی دزدی نکردن خوب بودن پاک و شریف بودن و اینکه به مال زن مرد دختر و پسر دیگران به چشم پاک نگاه کنیم متاسفانه دارد ارزش های خود را یکسره از دست میدهد.
یادم میآمد که مادری به پسر ودخترش میگفت که اگر زیبا تری و بهترین دختر یا پسر دنیا با لباس عروسی در کنارتان بود جز به چشم خواهری و برادری به او نظر نکنید و اگر تمام جوهرات دنیا را به شما به امانت سپردند هیچوقت حتی فکر برداشتن از آنان را نکنید و اگر از فرط گرسنگی مجبور شدید که از مال امانت مقداری بردارید حتما آنرا سرجایش بگذارید هرگز دزد نکنید و رشوه نگیرید که صاحبان رشوه دهنده و اموال غارت شده راضی نیستند. هرگز تظاهر به دین داری و جانماز آبکشی برای گول زدن مردم نکیند.
حالا به جای معیار های انسانی معیار های بیهوده سرکار آمده است. مردم برای خاطر استفاده مادی دروغ میگونید مردم دیگر را فریب میدهند تظاهر به دین داری میکنند تا بهتر و بتشتر بتوانند دیگران را غارت کنند از یک تعصب خشگ بیهوده پیروی میکنند. اصل را براحتی فدای فرع میکنند و دنیا را به دوستی و مهر و عشق میفروشند.
متاسفانه تعصب های خشگ و غیر منطقی تا مغز استخوان مردم نفوذ داده شده است تا بهتر و راحت تر بتوانند مردم دنیای سوم را کنترل کنند. جوانی که برای خاطر دین خودش بدون داشتن معلومات کافی دیگران را کافر و مستحق مرگ میداند و حاضر است برای کشتن آن بقول خودش کافران حتی خودش را هم به امید راه یافتن با باور بهشت قربانی کنند و هرتکه از بدنش به گوشه ای پرتاب شود و با انفجار بمت مهیبی هم خودش و هم دیگران را به تکه های گوشتهای پراکنده تبدیل میکند جز تعصب خشگ مذهبی چه نیرویی میتواند او را به این کار وادار کند.
فکر میکنید دو نفر متعصب مذهبی که همدیگر را به قتل میرسانند کدامشان به بهشت میرود؟ اگر هر دو به بهشت بروند که باز در آنجا هم با هم دعوا خواهند کرد. یک مسیحی بسیار بنیاد گرا حاضر است که برای خاطر بهشت رفتن حتی کشته شود و یک مسلمان هم همینطور حالا اگر فرضا در نبردی هردوی آنان کشته شود کی به بهشت باورهایش میرود؟
حقیقت کجاست؟ خانمی به دوست صمیمی اش که بهایی بود و میخواست او را تبلیغ کند و مرتب با کتاب و منطق خودش و با مراجعه به کتابهای بیشمار میخواست که دوستش را هم به حلاوت ایمان برساند و تمامی سعی و دوستی و محبت خود را بر سر اینکار گذاشته بود یک روز آن خانم مسلمان گفت نوشین جان اگر حتی خود حضرت محمد هم از آسمان پایین بیاید و بگوید که حضرت باب از طرف خدا آمده است من بابی نخواهم شد. آیا به عمق تعصب پی میبرند؟
قتل عام کردن خانواده خودحضرت محمد به دست مسلمانان آنوقت چه چیز میتواند باشد به غیر از تعصبی تا مغز استخوان. خوب این را میتوان نامش را ایمان گذارد و سر افراد خانواه پیامبری که میگویی به او اعتقاد داری از تن جدا کرد؟
جوانی که روی مین ها میدود تا به بهشت برسد و تمامی بدنش با انفجار مین تکه تکه میشود چه؟ ایمان یا تعصب؟ دخترکان و جوانانی که حاضر در راه دین به طناب دار سپرده شوند چه ؟ آیا آنان به راز حقیقت و هستی پی برده اند؟ متاسفانه تعصب کشت و کشتار طلب میکند و متعصب دیگران را قبول ندارد و بنابراین دو نفر متعصب در دو مکتب جداگانه و یا دو مذهب جداگانه چشم دیدن هم را ندارند و اگر بتوانند میخواهند همدیگر را از لحاظ فکری و یا حتی فیزیکی نابود کنند. خدا عاقبت مارا بخیر کند که متعصبان در حلقه غلامان سیستم غارتگر کمتر قرار بگیرند. زیرا از این تعصب است که غارتگران بین المللی نهایت سو استفاده را کرده و میکنند.
